ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





پاسخ به موضوع

ارسال پاسخ به این موضوع :: ۵ دلیل ورشکستگی استارتاپ ها

پیام شما

 

Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)

شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید

امکانات اضافی این بخش

  • تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].

نمایش پست ها (ابتدا جدیدترین)

  • 2018/05/02, 19:53
    Sina homaei
    استارتاپ های ایرانی به کدام سو می روند؟

    استارت آپ های مالی یا فین تک ها به عنوان یکی از حیطه های تحول زا و رو به رشد در جهان تلاش می کنند خود را در سیستم های مالی جا بیندازند و نهادهای مالی سنتی را دعوت به چالش کنند.
    پتانسیل ها و ابداعات آنها منجر به این شده که به عنوان ابزاری نوین برای حمایت مالی مناسب از کسب وکارهای کوچک و متوسط به کار گرفته شوند. موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی در کنار ارزیابی روند تغییرات جهانی در حوزه فین تک ها، چالش های نفوذ و شکوفایی این شیوه نوین تامین مالی در ایران را نیز بررسی کرده است.
    از زمانی که استارت آپ ها در ایران شروع به فعالیت و رشد کرده اند، سال های زیادی نمی گذرد، اما همین مدت اندک کافی است تا فضای کارآفرینی در کشور، خود را با تحولات فناوری هماهنگ کند . اما ارزیابی های کارشناسی حکایت از آن دارد که برای تداوم فعالیت استارت آپ ها، حمایت دولت نیاز است که پس از تولد یک استارت آپ، توانایی لازم برای معرفی شدن آن به بازار و جذب سرمایه فراهم شود.
    نمونه ظهور و افزایش ضریب نفوذ استارت آپ ها را در سیستم حمل و نقل درون شهری شاهد هستیم که به رغم دست اندازها و مقاومت های زیاد نسبت به توسعه آنها از سوی طیف سنتی بازار، توانسته اند تحول جدیدی را رقم بزنند. در کنار این موضوع با توجه به نقش تکنولوژی و تاثیر آن در عملکرد کسب و کارهای مختلف از جمله کسب وکارهای حوزه مالی، شاهد ظهور استارت آپ های مالی یا «فین تک»ها نیز هستیم که ظاهرا توسعه آن در ایران به راحتی استارت آپ های فعال در حوزه حمل و نقل درون شهری نیست و با مشکلات و خلا های اساسی مواجه است. با توجه به الزامات سیاست گذاری برای این پدیده جدید، موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی ظرفیت های صنعت فین تک در جهان و ایران را با رویکرد اثرگذاری آن در تامین مالی کسب و کارهای کوچک و متوسط بررسی کرده است. در این گزارش، ضمن بررسی پتانسیل ها و ابداعات فین تک ها برای رفع شکاف تامین مالی و کاهش هزینه های خدمات مالی بنگاه ها از طریق این ابزار جدید، چالش های شکوفایی این صنعت در ایران نیز واکاوی شده است. مطابق ارزیابی این نهاد پژوهشی، چهار معیار در توسعه فین تک ها در کشورهای مختلف نقش دارد که شامل استعداد (در دسترس بودن افراد با استعداد)، سرمایه (سرمایه گذاری روی ایده ها، افزایش سرمایه)، سیاست ها و قوانین (سازو کار قانون گذاری، برنامه دولت، قوانین مالیاتی) و تقاضا (تقاضای مشتری، تقاضای همکاری، ال فین تک به بلوغ رسیده است، بخش خصوصی بازیگر اصلی بوده و نقش دولت محدود به سیاست گذاری و تنظیم مقررات است. اما در کشورهایی که بازار فین تک هنوز در مراحل اولیه است، دولت در تمامی بخش های اکوسیستم نقش ایفا می کند.
    فناوری های خدمات مالی یا به اختصار فین تک به عنوان یکی از حیطه های تحول زا و رو به رشد از مجموعه فناوری های انقلاب صنعتی چهارم شناخته شده است. شرکت های فعال در این زمینه عموما استارت آپ هایی هستند که تلاش می کنند خودشان را در سیستم های مالی جابیندازند و نهادهای مالی سنتی را دعوت به چالش کنند. فین تک به عنوان راه حلی برای بهبود عملکردهای مالی(که پیش از این در کنترل بانک ها و موسسات مالی بود) شناخته می شود. این ابزارها دارای رابط کاربری ساده بوده و باعث جذب مخاطبان می‎شود. در واقع تمایز بین فین تک و سیستم های مالی موجود، سهولت، سرعت بالا، قابلیت شخصی سازی، نرخ و کارمزد پایین تر و دسترسی به خدمات متنوع در مقایسه با روش های سنتی است. این مزایا از طریق تلفن همراه، ابرداده و رایانش ابری و تغییر در روش های کاری گذشته و ساختارهای محدودکننده قابل دستیابی است. درواقع این محصولات و خدمات الزامی برای رعایت استانداردها و رویه های مرسوم در صنعت بانکداری و سیستم های مالی ندارند و باعث ایجاد فضاها و مدل های جدید کسب و کار می شوند.
    فین تک در حوزه های مختلف بورس، بانکداری، بیمه، مشاوره های کسب و کار، ارائه انواع خدمات مالی مانند برنامه نویسی و تولید کارافزارهای مالی و حسابداری و پشتیبانی از کسب و کارها اثرگذار بوده است؛ در حالی که تاکنون بیشترین تمرکز آن بر انتقال پول، جمع آوری سرمایه و وام دهی بوده است. علاوه بر اشخاص حقیقی و حقوقی، شرکت ها، بنگاه ها و کسب و کارهای کوچک، متوسط و بزرگ نیز می توانند از محصولات و خدمات فین تک بهره مند شوند.
    ایجاد و توسعه اکوسیستم فین تک نیاز به همکاری دولت، نهادهای مالی و کارآفرینان دارد. چهار جزء اصلی «فضای کسب و کار و دسترسی به بازار»، «حمایت دولت و قانون گذار»، «دسترسی به سرمایه» و «مشاوره تخصصی مالی» در شکل دهی این اکوسیستم دخیل هستند. بنابراین برای کارکرد درست این اکوسیستم هر یک از طرفین باید با وظایف خود آشنا بوده و از منافع مشارکت در آن آگاهی داشته باشند. نهادهای مالی شامل بانک ها، سرمایه گذاران خصوصی و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر، نقش تامین کننده سرمایه و مشاوره های تخصصی را به عهده دارند. همچنین این نهادها می توانند از طریق همکاری با استارت آپ ها قابلیت های خود را در بازار رقابتی افزایش دهند. کارآفرینان با ارائه نوآوری ها و فناوری های تحول زا در این اکوسیستم نقش آفرینی می کنند و در عوض از سرمایه، مشاوره تخصصی و سهم بازار بهره می برند.
    فضای کسب و کار دلالت بر صرفه اقتصادی فعالیت در اکوسیستم فین تک در یک منطقه یا کشور دارد. کیفیت زیرساخت ها(جاده ها، بنادر، نزدیکی به قطب های تجاری و…) در توسعه و جذب سرمایه و ایده نقش اساسی ایفا می کند. همچنین شکل گیری مجموعه ها و خوشه ها برای هم افزایی شرکت ها اهمیت زیادی دارد. دولت نیز می تواند با تصویب و اجرای سیاست ها و قوانین در جهت تسهیل توسعه فین تک و در راستای تشویق کارآفرینان با هدف افزایش رقابت پذیری اقتصاد کشور فعالیت کند. دولت ها می توانند بر جنبه های مختلف این اکوسیستم تاثیر بگذارند؛ ضمن اینکه میزان این اثرگذاری می تواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد.
    طبق نتایج پژوهش اسنتور(accenture)، از سال ۲۰۱۰ تا اوایل سال ۲۰۱۶ بیش از ۵۰ میلیارد دلار در حدود ۲۵۰۰ شرکت در حوزه های فین تک سرمایه گذاری شده است. نرخ رشد شرکت های این حوزه سالانه ۲۶ درصد بوده و در حال افزایش است. همچنین پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۸، تنها از سوی بانک ها هشت میلیارد دلار در این حوزه سرمایه گذاری شود. ایالات متحده آمریکا، اروپا و منطقه آسیا-اقیانوسیه به ترتیب بالاترین سرمایه گذاری را در حوزه فین تک داشته اند. قاره آمریکا در سال ۲۰۱۶، مبلغ ۵/ ۱۳ میلیارد دلار در حوزه فین تک سرمایه گذاری کرده است. آمریکای شمالی نیز بزرگ ترین منطقه سرمایه گذاری در حوزه فین تک در سراسر دنیا است.
    پتانسیل فین تک در تامین مالی SME ها
    ازآنجاکه شرکت های کوچک و متوسط(SME) بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی و حدود دو سوم از اشتغال جهان را در اختیار دارند، هنوز با مشکل تامین منابع مالی مناسب مواجهند؛ درحالی که کسب و کارهای بزرگ، کمتر با این مشکل مواجه هستند. به همین دلیل فین تک ها راهکارهای جایگزین برای حمایت مالی مناسب کسب و کارهای کوچک و متوسط ارائه داده اند. خدماتی که از سوی فین تک ها ارائه می شود به دلیل کاهش هزینه‎های مالی، سرعت، امنیت و راحتی برای تمامی بنگاه ها به ویژه SME ها قابل استفاده است. چهار محصول کلیدی و نوآورانه برای تامین مالی کسب و کارهای کوچک در این زمینه شامل«بازار وام دهی فرد به فرد»، «امور مالی تجار و تجارت الکترونیک»، «توانمندسازی از طریق صورتحساب مالی» و «تامین مالی زنجیره عرضه» هستند.
    ازآنجاکه بانک های سنتی عمدتا از ارزیابی رتبه اعتباری کسب و کارهای کوچک و متوسط ناتوانند فین تک ها این قابلیت را دارند که رتبه اعتباری این کسب و کارها را ارزیابی و بدون دخالت بانک های سنتی نسبت به اعطای تسهیلات به آنها اقدام کنند. همچنین به دلیل آنکه تسهیلات پر ریسک بیشترین میزان بازار وام دهی را به خود اختصاص داده اند، برای دریافت وام در «بازار وام دهی فرد به فرد» به هیچ وثیقه ای نیاز نیست. مساله دیگر آن است که وام دهندگان در این بازار، تنها بر پایه سپرده مشتریان ریسک پذیر تامین مالی می کنند. در سال ۲۰۱۲ با ورود «سیستم عامل تجارت الکترونیک، پردازنده های پرداخت و شرکت های مخابراتی» به زمینه وام دهی کسب و کارهای کوچک، این کسب و کارها محصولات خود را در سیستم عامل هایی مثل آمازون و علی بابا می فروختند که در حال حاضر خطوط سرمایه در گردش هستند و تسهیلاتی را ارائه می دهند. تاخیرات پرداخت می تواند از مشکلات این مدل باشد. فین تک ها نمی توانند به اجبار، مشتریان را به پرداخت زودتر مجبور کنند؛ اما می توانند عواقب حاد کمبود نقدینگی را از طریق محصول «امور مالی تجار و تجارت الکترونیک» کاهش دهند. راه حل های فین تک ها در این خصوص شامل پورتال های مدیریتی صورت حساب های الکترونیکی، راه حل های تامین مالی زنجیره عرضه و صورت حساب مالی است. همچنین کسب و کارها از طریق «توانمندسازی از طریق صورتحساب مالی» می توانند مطالبات برجسته باقی مانده در ترازنامه ها را با تخفیف، به شخص ثالث بفروشند(فرآیند تنزیل) و یا اینکه به میزان ارزش مطالبات با لحاظ نرخ تنزیل، وام جدید دریافت کنند که در صورت بازپرداخت به موقع و بی نقص آن، قادر به دریافت مجدد وام با نرخ بهره پایین تر نیز خواهند بود.
    فین تک از طریق «تامین مالی زنجیره عرضه» می تواند با تنظیم یک برنامه رسمی تامین مالی زنجیره عرضه، به عرضه کنندگان این امتیاز را بدهد که پرداخت های زودتر از تاریخ صورتحساب مالی را با یک تخفیف دریافت کنند. زمان بین این پرداخت های زودتر و تاریخ سررسید صورتحساب مالی که از سوی خریدار پرداخت می شود معمولا از طرف شخص ثالث تامین مالی می شود.
    جایگاه صنعت فین تک در ایران
    صنعت فین تک در ایران صنعتی نوظهور بوده و چند سال است که به حوزه های بانکی کشور راه یافته است. همچنین تلاش برای سرمایه گذاری در حوزه فین تک از چند سال قبل از سوی برخی شرکت ها آغاز شده است؛ اما به علت عدم انتشار میزان سرمایه گذاری یا حتی انعکاس تلاش های صورت گرفته در کشور، آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست. براساس این گزارش، بیشترین درصد فعالیت استارت آپ ها در ایران در حوزه تجارت الکترونیک و کمترین درصد مربوط به تامین مالی جمعی و همچنین رایانش ابری بوده است. همچنین فعالیت استارت آپ های حوزه مالی و بانکی ۶/ ۲ درصد و حوزه خدمات مبتنی بر موبایل ۸ درصد از مجموع تعداد استارت آپ ها بوده است.
    ایران یکی از بالاترین ضرایب نفوذ خدمات بانکی را داشته و سرعت بالای انتقال وجه در سیستم بانکی، تعداد بالای شعب بانکی نسبت به جمعیت و تعداد زیاد تراکنش ها نشان دهنده ظرفیت های بالای سیستم بانکی ایران است. تفاوت در روش های درآمدزایی، کارمزدها و نوع خدمات بانک ها، فرصت ها و چالش هایی متفاوت با سایر کشورها را در حوزه فین تک برای ایران ایجاد کرده است. با نگاهی به اکوسیستم فین تک در ایران، می توان وضعیت این صنعت را مورد ارزیابی قرار داد. طبق گزارش شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶، ایران از لحاظ شاخص «فارغ التحصیلان علوم و مهندسی» در رتبه دوم جهان قرار دارد. این رتبه بیانگر در دسترس بودن استعدادهای مورد نیاز برای فعالیت در زمینه فناوری های مالی است. گرچه در حال حاضر بازار تقاضای فین تک کاملا شکل نگرفته است، اما رشد روز افزون استفاده از ابزارهای مالی جدید و استقبال از استارت آپ ها نوید افزایش تقاضای محصولات و خدمات نوین مالی را می دهد. طبق این گزارش، ایران از لحاظ اندازه بازار داخلی در رتبه هجدهم دنیا قرار دارد. گرچه شتاب دهنده ها و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر برای پرورش ایده های نو در عرصه فین تک فعال شده اند، اما به دلیل عدم دسترسی به آمار صحیح و دقیق نمی توان در مورد میزان سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه فین تک اظهار نظر کرد. رتبه ایران در زمینه دسترسی به سرمایه براساس شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶ میلادی، ۸۲ است.
    همچنین قوانین و مقررات به طور متوازن با سایر عوامل، در این زمینه توسعه نیافته است. مسدود شدن چند استارت آپ فعال در حوزه فین تک در سال ۹۵، تا حدی مشکلات و خلاهای اساسی موجود در این عرصه را نمایان ساخته است. شرکت شاپرک به عنوان متولی حوزه پرداخت الکترونیکی، شورای عالی فضای مجازی، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، مرکز توسعه تجارت الکترونیکی، بانک مرکزی و انجمن صنف کسب و کارهای اینترنتی از جمله نهادهایی هستند که مستقیما در زمینه قوانین و مقررات شرکت های فین تک دخیل هستند و اظهارات گاه ضد و نقیض مدیران این سازمان ها نشان از عدم هماهنگی در بخش توسعه فین تک دارد. در زمینه قوانین و مقررات و ساختار نهادی، طبق شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶، رتبه ایران ۱۱۲ بوده است که نشان دهنده ضعف این عامل در مقایسه با سایر اجزای اکوسیستم فین تک است. همچنین فقدان زیرساخت های حقوقی، فنی و بانکی برای گسترش امنیت بهره برداران و آگاهی کم از قابلیت ها و پتانسیل های این صنعت در میان فعالان اقتصادی از دیگر چالش هایی است که فین تک ها با آن مواجهند.
    در این باره «تصویب قوانین و مقررات مربوط به محدوده فعالیت های فین تک ها»، «وضع سیاست های تشویقی برای گسترش فعالیت فین تک در تمامی حوزه های مالی»، «تقویت نهادهای نظارتی بر فعالیت های صنعت فین تک(سایبری-غیرسایبری)» و «ارائه آموزش ها برای افزایش آگاهی به ویژه فعالان اقتصادی از قابلیت های این صنعت» را می توان از مهم ترین اقداماتی دانست که باید در این حوزه پیگیری شود.

    اقتصاد آنلاین

    استارتاپ های ایرانی به کدام سو می روند؟ - VASL
  • 2018/05/02, 19:52
    Sina homaei
    چرا برخی استارت آپ ها موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟

    کسب و کار

    خاطره باقری


    عوامل ثابتی وجود دارند که باعث موفقیت و شکست استارت آپ ها می شوند.
    بعد از بیش از دو دهه فعالیت در عرصه تجارت و چندین سال همکاری تمام وقت با کارآفرینان و CEO ها درباره استراتژی های تجارت و سرمایه گذاری، به این نتیجه رسیدم که عوامل موثری بر شکست یا موفقیت شرکت های استارت آپ تاثیر می گذارند. برای اینکه نتایج خود را بسنجم تصمیم گرفتم که در این زمینه تحقیقات بیشتری انجام دهم. تحقیق کردم تا ببینم آیا در زمینه شکست یا موفقیت استارت آپ ها مطالعاتی انجام شده یا خیر؟ و به مقالاتی دست پیدا کردم که درباره این موضوع تحقیقاتی انجام داده بودند.
    چرا شرکت ها شکست می خورند؟

    براساس یافته ها حدود ۷۵% استارت آپ ها با شکست مواجه می شوند. یک مرکز تحقیقاتی اعلام کرده است که میزان شکست در شرکت هایی که ۵ سال از فعالیت شان می گذرد حدود ۵۰%، و شرکت هایی که ۱۰ سال از فعالیت شان می گذرد، بیش از ۷۰% است. این مرکز همچنین از روسای شرکت ها درخواست کرده که دلایل عمده شکست ها را بیان کنند، بنابراین ۴ دلیل اصلی که هرکدام دلایل جزئی تری هم دارند به دست آمده است. آنها یک لیست از ۱۲ اشتباه مدیریتی را هم در اختیارمان قرار داده اند. بررسی این جزئیات ارزشش را دارد. این یافته ها با مشاهدات من شباهت هایی داشت. در اینجا عوامل شکست کارآفرینان را در هفت مورد خلاصه کرده ام:

    • عدم تمرکز
    • نداشتن انگیزه، تعهد و اراده
    • غرور بیش از حد که به شما اجازه نمی دهد نظرات دیگران را بشنوید
    • بکار گرفتن افراد نابلد
    • عدم استفاده از مشاور خوب
    • نداشتن اطلاعات تخصصی در زمینه تجارت: اطلاعات مالی، خدماتی و بازاریابی
    • سود زیاد در آغاز کار

    همه این عوامل بر تصمیم گیری یک کارآفرین و اطلاعات تجاری اش تاثیر می گذارند.
    در تحقیق دیگری، ۱۰۱ استارت آپ مورد بررسی قرار گرفته اند و ۲۰ دلیل شکست آن ها جمع اوری شده است. دراین تحقیق عواملی که در سطح شرکت باعث شکست شده اند، مورد بررسی قرار گرفته اند. این لیست بسیار مفید است اما هرکدام از این عوامل شکست، از ضعف مدیریت سرچشمه می گیرند. ۹ عامل مهم شکست ازاین قبیل اند:

    • نبود بازار مصرف
    • مشکل مالی
    • تیم کاری ضعیف
    • ورشکست شدن
    • مشکلات مربوط به قیمت ها
    • محصول ضعیف
    • عدم وجود الگوی تجاری
    • بازاریابی ضعیف

    توجه کنید که تمام این مسائل به مسائل تیمی و تجاری مرتبط اند، حتی مشکلاتی که مربوط به کالا و محصول هستند. این مشکلات به مدیریت و توانایی مدیریت برای ساختن یک تیم قوی و با انگیزه و بکارگیری الگوهای تجاری موفق، مربوط می شود. همچنین به یاد داشته باشید که اگر دلیل شکست تان، مشکلات مالی باشد، عوامل مختلفی در ایجاد این مشکلات دخیل هستند.
    چرا استارت آپ ها موفق می شوند؟

    در قدم بعدی به استارت آپ های موفق رجوع کرده و دلیل موفقیت آن ها را بررسی نمودم. مراکز تحقیقاتی اعتقاد دارند کارآفرینانی که چندین سال سابقه کار موفق دارند، احتمال موفقیت شان بیشتر است و اکثریت شرکت ها نیز به سراغ کارآفرینان موفق می روند. اما این نتایج به سوال من درباره ویژگی کارآفرینان خوب پاسخی نداد.
    یکی از تحقیقاتی که برروی “عوامل موفقیت” انجام گرفته شده بود، ۶۵۰ استارت آپ اینترنتی را مورد بررسی قرار داد، بااینکه این بررسی به صورت تخصصی برروی استارت آپ های اینترنتی انجام گرفت، اما بازهم مفید است. این گزارش ۱۴ نشانه موفقیت را ارائه داد.این نتایج هم تا حدی با فرضیات من برابر بودند. من این ۱۴ عامل را در ۹ عامل موفقیت خلاصه کردم:

    • ایجاد انگیزه و تعهد درنتیجه تاثیر متقابل
    • تعهد به کار و مسیر مورد نظر
    • تمایل به تغییر، اما نه تغییرات مداوم
    • صبر و ماندگاری، زمانی که کارها آنطور که انتظار داشتید پیش نمی رود
    • تمایل به مشاهده، گوش کردن و یادگیری
    • مشورت دادن به یکدیگر
    • داشتن اطلاعات کلی و تخصصی مدیریتی
    • رعایت قوانین شروع استارت آپ: درابتدا با یک سرمایه گذاری بودجه مورد نیاز خود را تامین کرده و سپس اهداف خود را اجرا کنید
    • تعادل میان اطلاعات تجاری و فنی، اطلاعات فنی مورد نیاز در تولید محصولات

    آیا این عوامل موفقیت در مقابل عوامل شکست قرار دارند؟

    عواملی وجود دارند که شما به عنوان یک کارآفرین باید این عوامل و ویژگی ها را داشته باشید، اما به هیچ وجه موفقیت تان را تضمین نمی کنند.اما حداقل اگر عوامل شکست را رفع کنید، میزان احتمال موفقیت تان را افزایش می دهید.بناراین تصمیم گرفتم که عوامل موفقیت و شکست را قدم به قدم با یکدیگر مقایسه نمایم.
    اگر این عوامل را باهم مقایسه کنید متوجه خواهید شد که کلید اصلی موفقیت تعهد کاری است. البته که تعهد به معنای داشتن برنامه است. این به این معنا نیست که شما کاملا انعطاف ناپذیر باشید، شرکت های زیادی وجود دارند که بر یک یا دو برنامه ریزی تمرکز می کنند.یک برنامه ریزی موفق برنامه ایست که نه تنها مسیر تجارت را تغییر دهد بلکه در تولید محصولات و بازار مصرف هم اثر بگذارد. البته می توانید استراتژی هایی بکار بگیرید که به طور تخصصی بر بازار مصرف و یا تولید محصولات اثر می گذارند، اما این استراتژی ها باید انقدر تاثیر گذار باشند که مسیر کار را عوض کنند.
    عوامل اشکار، انگیزه واشتیاق هستند.تمام کارافرینان، مشاوران، اموزش دهندگان و تاجران، درباره اشتیاق صحبت می کنند.استیو جابز به خاطر صحبت درباره اشتیاق معروف است. انقدر که به کلیشه تبدیل شده است.
    چیزی که درباره این تحقیق دوست دارم، تاکیدش بر اشتیاق است، به کاری که انجام می دهید باور داشته باشید. کارآفرینان موفق باور دارند که می توانند بر دیگران تاثیر گذاشته و جهان را تغییر دهند. بر سر راه موفقیت در استارت آپ ها، مشکلات و موانع بسیاری وجود دارد، با واکنش های منفی بسیاری مواجه خواهید شد، اما اگر فکر می کنید می توانید بر این واکنش های منفی غلبه کنید، دراین راه قدم بگذارید. کارآفرینان موفق اهل رقابت اند. آن ها برای موفقیت برنامه ریزی می کنند و از شکست بیزارند. البته این روحیه در افراد مختلف متفاوت است اما تابحال نشده کارآفرینی را ببینم که روحیه جنگنده ای نداشته باشد.
    یکی از عوامل موفقیت استفاده از مشاوران تاثیرگذار است. اما اینکه شما دوست دارید چیزهای بیشتری یاد بگیرید به این معنا نیست که بتوانید به راهنمایی های فرد دیگری گوش دهید. منظورم این نیست که تمام وکمال به گفته های مشاورتان گوش دهید، منظورم فقط این است که از مشاوران و مربیانی که تخصص دارند استفاده کنید و حداقل به سخنان شان گوش دهید.
    استارت آپ های موفق یک تجارت اند. به همین دلیل است که باید عوامل موفقیت و شکست تجارت را بدانید و به کار بگیرید. یکی از رمزهای تجارت موفق، مدیریت خوب و تخصصی است. ممکن است در رابطه با محصولات و تولید ان ها ایده های خلاقانه و خوبی داشته باشید، اما تا وقتی که سیستم شما به درستی مدیریت نشود دچار مشکل خواهید بود. بنابراین به مدیریت تجارت تان اهمیت بدهید و در این راه از افرادی استفاده کنید که در زمینه تجارت یا محصول، متخصص هستند.البته که برای تولید محصولات بهتر، باید از متخصصان فنی هم استفاده نمایید.
    آیا این عوامل به این معناست که یک متخصص فنی نمی تواند تجارت موفقی داشته باشد؟ البته که به این معنا نیست. مثلا من تاجری را می شناسم که قبلا مهندس بود اما با شروع یک تجارت کوچک تجاربی به دست آورد، سپس وارد یک تجارت بزرگ تر شد، یک تیم مدیریتی موفق تشکیل داد و به یک تاجر موفق تبدیل شد. مثال هایی از این دست بسیارند. برعکس این حالت هم وجود دارد، فردی که اطلاعات مدیریتی داشته باشد، در کنار یک تیم فنی موفق، تجارت بزرگی بوجود بیاورد. یکی از مثال های بزرگ این نوع تجارت، استیو جابز (Apple, NeXT, and Pixar) است.
    در نهایت باید یک برنامه مشخص ۱۲ تا ۱۸ ماهه ترتیب دهید که در آن زمان مشخص به برخی از اهداف تان برسید و سرمایه تان افزایش یابد، سپس قدم بعدی را انتخاب کنید. این فرمول نه تنها بازده خوبی دارد بلکه لازمه موفقیت است.
    چگونه می توانم جز افرادی باشم که ۱۰۰ میلیون درآمد خالص دارند؟

    طبق تحقیقات انجام شده مسیر موفقیت شرکت هایی که به سرمایه ۱۰۰ میلیون دلاری دست پیدا می کنند، در ۲۰ سال گذشته، حتی با وجود رکودهای اقتصادی، ثابت بوده است. در کشور امریکا سالانه ۱۲۵ تا ۲۵۰ شرکت تازه کار به درآمدهای ۱۰۰ میلیون دلاری دست پیدا می کنند. چگونه می توانید به این درامدها دست پیدا کنید؟ با کمی شانس و برنامه ریزی. و یا به گفته یکی از فلاسفه رم، سینیکا: “شانس برابر است با داشتن آمادگی در فرصت مناسب.”
    https://paroshat.com/808/%DA%86%D8%B...A8%D8%B1%D8%AE
  • 2018/05/02, 19:52
    Sina homaei
    اگر محصول با بازار منطبق نباشد، استارت‌آپ شکست می‌خورد

    امروز طراحی محصول در اتاقی دربسته انجام نمی‌شود‌ بلکه براساس سنجش دقیق بازار و نیاز مشتری است که محصول طراحی و به بازار عرضه می‌شود. هر‌جا ارزش پیشنهادی باشد، قطعا موفقیت هم هست و اگر ارزش پیشنهادی نباشد.
    به گزارش سیناپرس به نقل از شنبه مگ،محسن ملایری، مدیرعامل و بنیانگذار آواتک، ضمن بیان چنین جملاتی اشاراتی هم دارد به این مسئله که در حال حاضر در اکوسیستم استارت‌آپی ایران به چشم می‌خورد این است که معمولا تحقیقات در مورد مشتری و بازار توسط کارآفرینان، ضعیف انجام می‌شود و ورود به بازارها معمولا هیجانی است و کمتر با تدابیر از پیش‌اندیشیده‌شده. در صورتی که برای توسعه یک محصول، قبل از نوشتنش در یک اتاق دربسته باید شناخت دقیقی از مشتری به‌دست بیاوریم. کارآفرین موفق کارآفرینی است که بتواند مشتریان و بازیگران صنعت خودش را بهتر از خانواده خود بشناسد. بحث ارزش پیشنهادی در هر استارت‌آپی از مشکلی که حل می‌کند، شروع می‌شود؛ بنابراین معمولا مشکلی وجود دارد که مربوط به مشتریان است و باید حل شود و معمولا این مشکل یا از یک نیاز نشأت می‌گیرد مثل نیاز به ارتباطات، نیاز به سرگرمی یا از مشکلی حاصل شده که ممکن است مربوط به راه‌حل‌های مربوط به کسب‌وکار باشد. مثلا صاحب کسب‌وکار در مقطعی از راه‌حلی استفاده می‌کند ولی آن راه‌حل شاید مشکلاتی داشته باشد که می‌تواند بهینه‌تر به مشتریان ارائه شود. بنابراین آغاز اندیشیدن به ارزش پیشنهادی از این دو نقطه است.
    همچنین وقتی درباره ارزش پیشنهادی صحبت می‌کنیم، ناخودآگاه دو چیز مطرح می‌شود؛ یکی مشکل و دیگری مسائل مربوط به مشتری و اینکه چه خدمات و گزینه‌های بهتری می‌توان به مشتری هدف ارائه کرد. به‌همین دلیل باید مشتری و مشکل آن را بشناسیم و بتوانیم دنبال راه‌حل‌ها و راهکارها برویم. این راهکار لزوما یک فناوری نیست بلکه نحوه حل آن مشکل است و تکنولوژی ابزاری است برای ساخت آن راه‌حل. مثلا ماشین‌ تایپ‌های قدیمی‌ را فرض کنید؛ کسی که عهده‌دار کار تایپ بوده است، اگر اشتباهی رخ می‌داد باید کل نوشته‌ را پاره می‌کرد و برگه‌ای جدید جایگزین آن می‌کرد. این مشکلی است که مشتری برای استفاده از ابزار فعلی خود دارد پس فناوری به کمک آمده و نرم‌افزارهای لغت‌ها و مایکروسافت ورد (word) را شکل داده و همین فناوری مشکلی از مشتری فعلی را حل کرده و ارزشی برای آن قائل است. چون بخش اعظمی از این روند به بازاریابی و استراتژی ورود به بازار برمی‌گردد که این دو را باید از هم تفکیک کرد. بخش اجرایی خیلی مهم و کامل‌کننده است و ایده اهمیت چندانی ندارد بلکه این پروژه‌ها هستند که اهمیت پیدا کرده‌اند. چون در اجرا و در بازاریابی، بحث نیروی انسانی و توسعه محصول دخیل هستند. تمام اینها وقتی در یک شرکت در کنار هم باشند، اتفاق خوبی خواهد افتاد و برندی ساخته می‌شود که موفق خواهد بود. به بازار کسب‌وکار هم که دقت کنید می‌بینید که همزمان با برندهای برتر موجود، مجموعه‌های زیادی شروع کردند؛ اما آیا استراتژی درستی برای ورود به بازار داشتند و به روش درست محصول خود را عرضه می‌کردند؟ آیا ظرفیت‌های درون‌‌سازمانی درستی داشتند و ساختار شرکت را به‌گونه‌ای ایجاد کردند که بتوانند رشد بالایی را تحمل کنند؟ آیا سرمایه لازم برای رشد در زمان مناسب در اختیار داشتند؟ همه این اما و اگرهاست که موفقیت را به‌وجود می‌آورد و صرفا ارزش پیشنهادی سازنده موفقیت یک شرکت نیست. در واقع حکم لازم است ولی کافی نیست. عناصر متعدد مد نظر قرار می‌گیرد. بستگی دارد که استارت‌آپ در چه مرحله‌ای است. آیا تنها نطفه‌ای اولیه است که ایده‌ای دارد و البته بررسی می‌کنیم که ارزش پیشنهادی ویژه‌ای دارد و چه نیازی را در بازار پاسخ می‌دهد، مورد توجه است. آیا با یک مسکّن مواجه هستیم یا یک ویتامین. از طرفی باید تیم پیشنهاددهنده ایده، مورد ارزیابی قرار گیرد که توانایی کافی و تخصص کافی برای موفقیت دارد که بتواند چنین کسب‌و‌کاری را راه‌اندازی کند یا نه. مواردی از این دست همگی مراحل ابتدایی هستند و کار که جلوتر برود، مسائل پیچیده‌تر می‌شود؛ مسائلی مدیریتی که آیا در یک شرکت مدیریت اصولی صورت می‌گیرد؟ یا روش‌های ورود به بازار معقولانه است و در رشد شرکت و در آن کسب‌و‌کار معنا می‌دهد یا نه؟ همچنین باید بررسی شود که بحث‌های منابع انسانی شرکت به چه صورت است و آیا فناوری استفاده‌شده، آماده رشد است که مثلا موقعیت افزایش کاربر را به ۱۰۰‌هزار نفر برساند؟! بنابراین یک سرمایه‌گذار ‌باید ببیند که یک استارت‌آپ در چه مرحله‌ای قرار دارد و براساس آن راستی‌آزمایی و بررسی خود را انجام دهد و هر چه شرکت جلوتر می‌رود، ارزیابی عمیق‌تری انجام می‌شود چون شرکت ساختار بزرگ‌تری پیدا کرده و باید ارزیابی دقیق و عمیق صورت گیرد. نهایت اینکه بسته به اینکه چه تیمی چه کاری را در چه بازاری می‌خواهد انجام دهد، سرمایه‌گذاران ارزیابی را در مرحله بذری و پیش‌بذری انجام می‌دهند. باز بستگی به استیج آن دارد؛ من مراحل مختلف را جدا می‌کنم. یک مرحله پیش‌بذری و مرحله شکل‌گیری اولیه است که معمولا بزرگ‌ترین مشکل استارت‌آپ‌ها این است که نتوانسته‌اند انطباق محصول بازار را پیدا کنند؛ یعنی نتوانسته‌اند بفهمند دقیقا چه مشکلی را برای چه مشتری می‌خواهند حل کنند. اما در مواقع بسیاری هم ایده‌های تکراری خیلی زیادی به شکل‌گیری استارت‌آپ‌هایی منجر می‌شود که بعضا داستان‌های موفقی هم شکل می‌‌گیرد و عده‌ای دیگر‌ مشابه همان را کار انجام می‌دهند. بنابراین پیداکردن انطباق محصول بازار در مراحل ابتدایی و تشکیل تیمی متشکل از ستاره‌ها که توانایی و اشتیاق انجام کار و تخصص کافی داشته باشند، معمولا بسیار سخت‌ است. در مراحل بعدی بحث چالش‌های استارت‌آپ‌هاست. حتی گاه جذب سرمایه چالش می‌شود و پیش‌تر که می‌روند تضادها و تقابل‌های بین بنیانگذاران و تیم‌سازی، ساختار‌سازی و در واقع بازاریابی رشد، مسئله می‌شود و به مسائل استارت‌آپ‌ها اضافه می‌کند. ارزش پیشنهادی را باید یک سطح به جلو هدایت کرد و به انطباق محصول با بازار رساند؛ یعنی به آن چیزی که تولید مناسب بازار نام دارد. بنابراین وقتی صاحبان ایده‌ها و صاحبان استارت‌آپ‌ها ارزش پیشنهادی را متوجه می‌شوند، یعنی می‌توانند محصول درست را از راه‌حل درست پیاده کنند و می‌توانند آن ارزش را به مشتری برسانند. اما آنچه در حال حاضر در اکوسیستم استارت‌آپی ایران به چشم می‌خورد، این است که معمولا تحقیقات در مورد مشتری و بازار توسط کارآفرینان، ضعیف انجام می‌شود و ورود به بازارها معمولا هیجانی است و کمتر با تدابیر از پیش اندیشیده‌شده. در صورتی که برای توسعه یک محصول، قبل از نوشتنش در یک اتاق دربسته باید شناخت دقیقی از مشتری به‌دست بیاوریم. کارآفرین موفق کارآفرینی است که بتواند مشتریان و بازیگران صنعت خودش را بهتر از خانواده خود بشناسد. مثلا وقتی می‌خواهیم وارد بازار لجستیک یا حمل‌و‌نقل شویم، باید بدانیم که این بازار دست کیست و چه کسانی از این بازار پول در‌می‌آورند و تفاوت این بازار در دنیا با بازارهای دیگر چیست و در ۱۰سال گذشته چطور تغییر کرده است؟ وگرنه ارزش پیشنهادی به این نیست که یک نفر در اتاقی دربسته ایده‌ای را طرح‌ریزی کند و کسب‌وکاری را راه‌اندازی کند؛ بلکه باید در تعامل نزدیک با مشتری، نیاز مشتری را ارزیابی کند و با درک دقیق از اندازه، داینامیک و تقسیم‌بندی بازار به درک روشنی از نیاز مشتریان هدف برسد. بنابراین اگر چنین مراحلی به‌‌درستی طی نشوند، محصولی تولید می‌شود که منطبق با نیاز بازار نیست و بنابراین هیچ وقت اتفاق مثبتی برای چنین کسب‌وکاری رخ نمی‌دهد. منظور از این تحقیقات و پروژه‌های تحقیقاتی یک یا دو‌ساله نیست، چون دیگر دوره‌ اینکه افراد در اتاق‌های دربسته محصولات خود را بنویسند و بعد آن را بازاریابی کنند و به دست مشتری برسانند، گذشته است. الان دوران تفکر چابک و تغییرات چرخش‌های سریع در محصول است. به قول رید هافمن، کارآفرینی یعنی اول از بالای کوه بپری، بعد در راه چترت را باز کنی نه اینکه اول بنشینی چترت را بسازی. بنابراین جاه‌طلبی و ریسک‌پذیری در کنار هم لازمه کار است. البته منظورمان این است که درک نیاز مشتری و درک عمیق بازار در هر استیجی باید با عمق زیادی اتفاق بیفتد. ما نمی‌خواهیم در همان ابتدای کار با یک عمق خیلی زیادی مشتری‌شناسی کنیم ولی اینکه بنشینیم در اتاق دربسته محصول بنویسیم، قطعا خطرناک‌تر‌ است. شاید یک یا دو ماه عقب بیفتیم ولی نمی‌خواهیم وقت‌مان را روی نوشتن محصولاتی صرف کنیم که منطبق بر نیاز مشتری نیستند.
    گاهی وقت‌ها باید به استارت‌آپ گفت رو به جلو حرکت کن چون هنوز یک گام است که درست برنداشتی و این گام لزوما طولانی‌ نیست. معمولا دوران پیش‌شتاب‌دهی دوماهه کمک می‌کند به تیم‌ها و در این دوران ایده‌های‌شان تغییر می‌کند چون در این مرحله کشف مشتری و بازار به‌گونه‌ای خوب انجام می‌شود به مراتب کارشان را جلو می‌اندازد نسبت به اینکه بنشینند و خیلی سریع محصول بسازند و کلی منبع را که شامل پول و زمان می‌شود، هدر بدهند. البته هرچه این تجربه بیشتر داستان‌های موفقیت شکل بگیرد و انباشته‌‌ای از تجارب در اختیار نسل جدید کارآفرینان قرار بگیرد، نحوه راه‌اندازی کسب‌و‌کار در ایران حرفه‌ای‌تر می‌شود و شتاب‌دهنده‌ها از بازیگران مهم در انتقال این تجربه و دانش برای بالا بردن سرعت موفقیت کسب‌وکارها هستند. مشتری از یک محصول استارت‌آپی به‌خاطر مدرن‌بودنش استفاده نمی‌کند؛ بنابراین صرف اینکه نیاز‌ به استفاده از موبایل برطرف می‌شود، کفایت نمی‌کند بلکه باید بخشی از مشکل مشتری هم حل شود. بنابراین کسب‌وکارهای موفق حتما ارزش پیشنهادی ویژه‌ای به مشتریان هدف‌شان ارائه کرده‌اند. در حقیقت در همه استارت‌آپ‌هایی که با موفقیت این کار را انجام می‌دهند، سطحی از ارزش پیشنهادی و سطحی از نو‌آوری قطعا وجود دارد. همچنین اینکه نوآوری ممکن است نسخه‌ کپی‌شده‌ از نو‌آوری جهانی باشد، هیچ اشکالی ندارد و باعث می‌شود که در بازار فعلی جایگاهی داشته باشد و بتواند جای خودش را باز کند و به قولی تکه‌ای از کیک آن بازار را بگیرد یا سرعت رشد آن بازار را بتواند افزایش دهد و این کاری است که در تک‌تک استارت‌آپ‌های خوشنامی که الان هستند، بدون شک وجود دارد. ما هیچ استارت‌آپ موفقی را در دنیا نمی‌بینیم که در آن ارزش پیشنهادی وجود نداشته باشد؛ جایی که در آن ارزش پیشنهادی نیست دلالی است و جایی که ارزش پیشنهادی شکل نمی‌گیرد، کارآفرینی و خلق ارزش هم اتفاق نمی‌افتد. هر جا که استارت‌آپ خوبی شکل می‌گیرد و رشد می‌کند و مشتریان خوشحال و راضی دارد، حتما یک ارزش پیشنهادی وجود دارد. هرچقدر تکنولوژی و سرعت شکل‌گیری آن بیشتر باشد و تاثیر‌گذاری آن در بازار سریع‌تر باشد محیط کسب‌و‌کار سریع‌تر تغییر می‌کند و هر چقدر محیط کسب‌و‌کار سریع‌تر تغییر کند کسب‌و‌کارهای گذشته و فعلی در تهدید بیشتری قرار می‌گیرند. الان طول عمر اپلیکیشن‌های موبایل به‌مراتب از طول عمر وب‌سایت‌ها در گذشته پایین‌تر آمده‌اند و این یک تغییر داینامیک است. مثلا تلگرام که دو سال پیش تعداد کاربران آن یک‌صدم امروز بوده، طی دو سال رشد بسیاری کرده و این یک تغییر در بازار است و زنگ بیداری برای شرکت‌های مخابراتی است. این تغییر در بازار را تنها در حالتی می‌توان با آن منطبق بود که به شکل‌گیری نوآوری اهمیت بدهیم. وقتی شرکت‌های بزرگ ما متوجه باشند که امروز فناوری تغییراتی را در بازار ایجاد کرده که معنایش فرصت‌سازی و شکل‌گیری کسب‌و‌کارهای جدید در بازار‌های نوظهور است، آن وقت بحث فناوری را جدی می‌گیرند و آن موقع به سمت استارت‌آپ‌ها می‌روند چرا، چون مجموعه‌های بزرگ خودشان لزوما‌ توانایی کافی برای آن چابکی را ندارند و در همه جهان هم به این فرایند، رویکرد تعامل با استارت‌آپ‌ها برای نوآوری می‌گویند. امروز سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ در ایران باید این موضوع را جدی بگیرند. الان حتی کسب‌وکاری مانند دیجی‌کالا نیز در معرض تهدیدات خاص خود قرار دارد. مثلا فناوری‌هایی که در آینده به بازار می‌آیند و نحوه توزیع را تغییر می‌دهد، حتما بر کسب‌وکارهایی مانند دیجی‌کالا تاثیرگذار هستند. کما اینکه خود دیجی‌کالا از زمانی که شکل‌گیری‌اش عملا بر بستر توزیع موفق کالا شکل گرفت. بنابراین همه کسب‌و‌کارهای امروز در تهدید هستند و این نشان‌دهنده این است که امید برای پابرجاماندن کسب‌و‌کارهای امروز، توجه به نو‌آوری و شناخت دقیق از بازار است و باید هر روز این تغییرات را از نزدیک رصد کنند. اگر قبلا این ماهی‌های بزرگ بودند که ماهیان کوچک را تهدید می‌کردند، امروز برعکس شده‌ و این ماهیان کوچک هستند که با چابکی خودشان و بهره‌گیری از نو‌آوری در همه جای دنیا، شرکت‌های بزرگ قدیمی را تهدید می‌کنند. مثلا شرکتی با عمر ۵ سال مثل اینستاگرام می‌آید و اسم شرکتی به نام کداک را ناپدید می‌کند و الان اینستاگرام جایگزین شرکت کداک شده که در حوزه عکاسی کار می‌کرد چون ارزشی که اینستاگرام به تعداد عظیم مشتریان خود عرضه می‌کند، هیچ‌گاه در توان کداک نبود و چنین طیف میلیونی از مشتریان را نداشت. همه این تغیرات را فناوری مدرن ایجاد کرده چون فناوری رسیدن به تعداد مشتری میلیونی در دنیا را به‌شدت تسریع کرده است. اگر شرکت‌های قدیمی ۱۰ سال پیش می‌خواستند ارزش پیشنهادی خود را به ۱ میلیون مشتری ارائه کنند، مدتی طول می‌کشید اما امروز اگر بخواهیم یک محصول را روی اپ‌استور به دست یک کاربر برسانیم، ارزش پیشنهادی در یک روز می‌تواند به یک میلیون دانلود برسد و این تفاوتی است که ‌اتفاق افتاده ‌و کسب‌و‌کارها هم باید این موضوع را جدی بگیرند و این تغییرات برای کسب‌و‌کارها هسته‌ مرکزی و حیاتی است. به هر حال فضای فناوری اطلاعات مخصوصا ظهور اینترنت و بعد از آن تلفن‌های هوشمند کاری کرده که گسترش‌پذیری در کسب‌و‌کارها به‌شدت بالا رفته است. اگر تا دیروز با داشتن یک آژانس املاک در یک گوشه از خیابان در نهایت به کل آن محله که شامل ۵ هزار آدم بوده خدمات می‌داد، امروز روی بستر موبایل می‌تواند به ۴۰ میلیون دارنده گوشی هوشمند محصولش را عرضه کند. تقابل در بازار می‌تواند به معنی تغییر در بازار و فرصت‌آفرینی جدید باشد کما اینکه گاه کسب‌و‌کارهای جدید توسط همان بازیگران قدیمی که فقط هوشیارتر هستند، راه‌اندازی می‌شوند قبل از اینکه ترک‌های روی دیوارشان را ببینند که کسب‌و‌کارهای‌شان توسط فرد دیگری تصرف شود به فکر افتاده‌اند و برنامه‌ریزی کرده‌اند.
    https://sinapress.ir/news/62056/--%D...8%D8%B1%D8%AF-
  • 2018/05/02, 19:51
    Sina homaei
    استارت‏آپ‏های موفق چگونه بازارهای آینده را تسخیر می‏کنند

    سه سال برای یک استارت‏آپ راهی طولانی است. راهی پر از فراز و نشیب، چالشی برای روبرو شدن با مشکلاتی که پیش از آن توسط کسی تجربه نشده و خلق راه‏حل‏هایی که گاه باعث می‏شوند تغییر شگرفی برای کسب‏وکار و گاه حتی برای صنایع ایجاد کند. بازار اینترنتی بامیلو، در آستانه سومین سالگرد تولدش علی‏رغم جوان بودن، کوله‏باری از تجربیات مختلف است. تجربیاتی که نه تنها برای تیم ۴۰۰ نفره بامیلو بلکه برای صنعت تجارت‏الکترونیک و خرده فروشی ایران آموزنده و قابل تامل است. داستان بامیلو از سه سال پیش شروع شد زمانی که سهم بازار آنلاین از بازار خرده‏فروشی کمتر از ۰.

    سه سال برای یک استارت‏آپ راهی طولانی است. راهی پر از فراز و نشیب، چالشی برای روبرو شدن با مشکلاتی که پیش از آن توسط کسی تجربه نشده و خلق راه‏حل‏هایی که گاه باعث می‏شوند تغییر شگرفی برای کسب‏وکار و گاه حتی برای صنایع ایجاد کند. بازار اینترنتی بامیلو، در آستانه سومین سالگرد تولدش علی‏رغم جوان بودن، کوله‏باری از تجربیات مختلف است. تجربیاتی که نه تنها برای تیم ۴۰۰ نفره بامیلو بلکه برای صنعت تجارت‏الکترونیک و خرده فروشی ایران آموزنده و قابل تامل است. داستان بامیلو از سه سال پیش شروع شد زمانی که سهم بازار آنلاین از بازار خرده‏فروشی کمتر از ۰.۰۴ درصد بود. بامیلو به‏عنوان یکی از کسب‏وکارهای موفق در کنار همه تحولات مثبتی که در سه سال اخیر در بخش فناوری اتفاق افتاده نقش موثری را در گسترش بازار تجارت الکترونیک ایفا کرده است. حالا تجارت الکترونیک ایران با بیش از ۱ درصد از بازار خرده‏فروشی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
    پشوتن پورپزشک مدیرعامل بامیلو معتقد است: « تمام این سه سال به بررسی و طراحی زیرساخت‏های لازم برای بهبود سیستم marketplace در حوزه خرده فروشی گذشته است. ما سعی کرده‏ایم به فروشندگان بازار سنتی مزایای فروش آنلاین را گوشزد کنیم و این فرصت را برای آنها ایجاد کنیم تا بتوانند فروش آنلاین را به ساده‏ترین شکل و بدون هزینه تجربه کنند.» او ادامه می‏دهد: « ساخت این سیستم که هنوز هم در حال بهبود و پیشرفت است، کار ساده‏ای نبوده چراکه این شیوه برای نخستین بار در ایران تجربه می‏شد و لجستیک برای ما مهمترین چالش بود. ما در بخش بازاریابی توانستیم شیوه‏های نویی را در بازار ایران پیاده کنیم؛ اما در بخش لجستیک همه چیز کمی پیچیده بود چرا که فروشندگان با این شیوه آشنایی نداشتند ولی حالا بعد از سه سال اتفاقات جالبی در این بخش رخ داده است که قطعا به رشد بازار اینترنتی و تجارت الکترونیک در ایران منجر خواهد شد.»
    اکوسیستم تامین‏کنندگان کالا
    در حال حاضر بیش از ۴۰۰۰ تامین‏کننده در دسته‏های مختلف شامل لوازم الکترونیک، پوشاک، لوازم بهداشتی و آرایشی، لوازم منزل، محصولات فرهنگی، مواد غذایی در حال حاضر با بامیلو همکاری دارند که این رقم در مقایسه با سال گذشته رشد ۱۰۰درصدی داشته است. بامیلو طی سه سال سعی کرده است مدل marketplace را در قالب یک چرخه کامل اجرا کند. این چرخه شامل ورود شمار زیادی از تامین‏کنندگان، ایجاد طیف وسیعی از کالاها، رقابت برای فروش و ارائه قیمت مناسب توسط فروشندگان و در نهایت ورود مشتریان مشتاق برای خرید است. این فرآیند پویا که خود به خود موجب بهبود مداوم فرآیند می‏شود، بازار مجازی پررونقی می‏سازد که هم فروشندگان و هم مصرف‏کنندگان از آن نفع خواهند برد.
    اما بامیلو برای فراهم کردن محیطی پویا برای تامین‏کنندگان کالا چه اقداماتی انجام داده است؟ جعفر حیدری،مدیر بازرگانی بامیلو درباره تحولاتی که دربخش تامین‏کنندگان کالای بامیلو رخ داده است، می‏گوید: «در سال جدید تمام تمرکز خود را برای افزایش سریع و صحیح تعداد تامین‏کنندگان و با ایجاد فرآیندی برای کاهش دخالت نیروی انسانی معطوف کردیم. بامیلو سعی کرده است پروسه ثبت قرارداد با تامین‏کنندگان کالا و آغاز فروش آنها را بهنیه کند. برای رسیدن به این هدف تمام اقدامات مربوط به ثبت نام و ورود فروشندگان به بامیلو به صورت الکترونیکی و از طریق وب‏سایت بامیلو به صورت شبانه روزی انجام می‏شود.»
    او در ادامه توضیح می‏دهد: «در مرحله بعد سعی کردیم راهکارها و پروسه‏های مختلفی برای حمایت از فروشندگان و افزایش فروش آنها تعریف کنیم. ساخت دانشگاه مجازی بامیلو و مجموعه‏ای از آموزش‏های غیر حضوری که در قالب ویدیو یا متن برای فروشندگان تولید شده بخشی از این راهکار بوده است. ایجاد یک ساختار منظم برای ارایه راهکارهای بازرگانی و فروش، به‌صورت سیستماتیک و منظم به همه تامین کنندگان در تمامی سطوح فروش، رفع مشکلات فروشندگان و پاسخگویی سریع به آنها از دیگر از اقداماتی است که بامیلو در جهت ایجاد فضایی برای کسب‏وکار آسان‏تر تامین‏کنندگان کالا ایجاد کرده‏است.»
    شناسایی دقیق بازار و مشتریان
    بامیلو در حال حاضر بازاری است برای همه مردم ایران، یعنی فراهم کردن بیش از۲۰۰.۰۰۰ کالا و رشد ۱۴۵درصدی که به شکل موثری به گستردگی طیف کاربران این بازار اینترنتی منجر شده است. بامیلو در حال حاضر بیش از یک میلیون مخاطب دارد که حدود ۴۹درصد از آنان زن و۵۱ درصد مرد هستند. اما نکته قابل توجه درباره بامیلو این است که سعی کرده با ارائه کالاهایی که قیمت‏های مناسبی دارند عامه مردم را به عنوان مخاطبان اصلی خود انتخاب کند. تمرکز روی فروش کالاهای روزمره و ارائه آنها به کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی نمی‏کنند و به کالاهای متنوعی دسترسی ندارند از جمله اهداف بامیلو است که در یک سال اخیر توانسته تا حد زیادی به آن دست یابد.
    بامیلو در سومین سال از مسیر طولانی خود است و همچون بسیاری از استارت‏آپ‏ها مسیری پر از تغییر، بهبود و پیشرفت را پیش رو دارد. اما در این سه سال اطلاعات ارزشمندی را در حوزه تجارت‏الکترونیک ایران جمع‏آوری کرده است که در آینده می‏تواند در ساخت هر اکوسیستم ایرانی در قالب marketplace مفید و قابل استفاده باشد. پورپزشک معتقد است:« در آینده مدل کسب‏وکارهایی چون بامیلو می‏توانند ساختار خرده‏فروشی را متحول کنند چرا که انعطاف پذیر، چابک و قابل گسترش هستند و بدون نیاز به زیرساخت‏های فیزیکی قابلیت رشد و تغییر را دارند.» یکی از تحولاتی که در آینده‏ای نزدیک در انتظار تجارت الکترونیک خواهد بود شیوه‏های نوین پرداخت و نحوه انتخاب کالا توسط مشتریان است. چالش‏هایی که بامیلو برای روبرو شدن با آن خود را آماده خواهد کرد.
    فرهنگ سازی در تجارت‏الکترونیک
    ایجاد یک فرآیند ساده برای خرید و کالاهای متنوع برای هر نوع سلیقه و متناسب با نیاز همه گروه‏های جامعه نه تنها به رشد یک بازار اینترنتی بلکه به گسترش بازار خرید آنلاین منجر خواهد شد. پیش از ورود بامیلو به بازار تصور همه کاربران آنلاین درباره خرید اینترنتی، خرید محصولاتی خاص بود که در اسرع وقت به دستشان می‏رسید. محصولاتی که برای اطمینان از منصفانه بودن قیمت آن تنها بازار آفلاین را در اختیار داشتند و قدرت انتخاب محدود برای خرید. بازار اینترنتی بامیلو فرهنگ خرید اینترنتی در ایران را تغییر داد. مشارکت بازار سنتی در این فروش باعث شد تنوع کالاها افزایش پیدا کند و فروشندگان بر سر فروش بیشتر روی تولید محتوا، قیمت و ارسال به موقع کالا به رقابت بپردازند. فرآیندی که هر روز در بامیلو در حال بهبود است. در سال نخست متوسط زمان ارسال یک کالا بین ۷تا۱۰ روز بود. در حال حاضر بیشترین سفارش‏های مربوط به شهر تهران طی ۲۴ ساعت تحویل داده خواهند شد. این در حالی است که بامیلو انباری به معنای مکانی برای ذخیره و نگهداری کالا ندارد و در عوض سعی کرده با ایجاد شعبه‏های کوچک دریافت کالا از تامین‏کنندگان فرآیند ارسال کالا برای مشتریان را سرعت ببخشد.
    اما کاربران ایرانی نیز که با این شیوه از خرید اینترنتی آشنا نبودند حالا بیشتر از پیش می‏توانند این مدل از کسب‏وکار را درک کنند. فروشگاه‏های مشابه بامیلو مثل آمازون یا ebay گاه برای ارسال یک نوع از کالا یک ماه تا ۴۰ روز کاری زمان صرف می‏کنند. این زمان در مقایسه با امکان سفارش کالاهای متنوع در گروه‏های کالایی مختلف و امکان انتخاب بین فروشندگان و برندهای متعدد یک امتیاز است که به مشتریان امکان انتخاب می‏دهد. بامیلو برای تبدیل شدن به یک فروشگاه بزرگ و گسترده متشکل از همه تامین‏کنندگان کالا محصولاتی چون لب تاپ و کامپیوتر، مواد خوراکی و غذای حیوانات خانگی را به محصولات خود اضافه کرده است و برندهای بزرگ و خوش نام بیشتری نیز به این فروشگاه اضافه شده است. استقبال از این محصولات نشان می‏دهد که کاربران با گسترده‏تر شدن طیف محصولات سعی می‏کنند حتی خریدهای روزانه خود را به شیوه اینترنتی انجام دهند. بزرگ شدن سبد کالا و پایین آمدن ارزش هر سبد نشان دهنده این است که مشتریان به جای خرید کالاهای اصلی و گران‏قیمت برای خریدهای روزانه خود از بامیلو استفاده می‏کنند.
    فروشندگان بیشتر، کالاهای بیشتر، مشتریان بیشتر
    تجربه موفقی برای فروش آنلاین مواد غذایی و ارسال آنها در حجم بالا هنوز شکل نگرفته است اما بامیلو فروش محصولات گروه FMCG را راه‏اندازی کرده و به جد در حال گسترش آن است. رشد ۴۰۰ درصدی این گروه از محصولات که معمولا به صورت روزمره استفاده و خریداری می‏شوند یکی از اقدامات موثر در ماه‏های اخیر بوده است. بامیلو در فاز اول محصولات خشک که قابلیت حمل در دمای معمولی را دارند انتخاب کرده است ولی به زودی شرایط فروش و ارسال محصولات غذایی تازه را هم به امکانات بامیلو اضافه خواهد شد. جالب اینجاست که رشد فروش عددی این محصولات در چند ماه اخیر بیش از ۱۰۰ درصد بوده است. در حال حاضر تنها یک سوم از محصولات در دسته مواد غذایی تولیدات ایرانی هستند اما به زودی تولیدکنندگان برتر ایرانی در این دسته از محصولات به بامیلو ملحق خواهند شد. حدود ۵۱درصد از مشتریان گروه مواد غذایی از اهالی تهران هستند البته پیش‏بینی می‏شود با معرفی بیشتر این دسته از محصولات به زودی در شهرستان‏ها نیز از این کالاها استقبال خوبی انجام شود. شاید جالب باشد بدانید محبوب ترین محصولات غذایی در بامیلو قهوه، پاستیل و نوتلا هستند که بیشتر هم از سوی آقایان خریداری می‏شوند.


    https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D...86%D9%86%D8%AF
  • 2018/05/02, 19:50
    Sina homaei
    چرا ایران به اکوسیستم بومی استارت آپ نیاز دارد؟



    به گزارش گروه اقتصادی رکنا، تا همین چندی پیش کلمه «استارت آپ» در میان ایرانیان گنگ و نامفهوم بود و هنوز با گوش ها آشنا و لفظی رایج نشده بود. این روزها اما در هر گوشه و کناری سخن از استارت آپ ها به میان می آید و نه تنها «استارت آپ» کلمه ای رایج شده، بلکه شرکت های کوچک و بزرگی در قالب استارت آپ به وجود آمده اند.. اینکه کارکرد این استارت آپ های تازه کار چیست و آیا واقعا می توان نام استارت آپ بر روی این شرکت هایی که به طور قارچ گونه سر از خاک به در آورده اند نهاد یا خیر، بحث این نوشتار نیست، بلکه به نظر می آید باید یک گام پیش تر برویم و به این نکته بپردازیم که چرا لازم است در ایران یک «اکوسیستم بومی استارت آپ» ایجاد شود؟ به بیان بهتر می توان گفت تا زمانی که چنین اکوسیستم بومی شکل نگیرد نمی توان به کارکرد درست و دقیقی در زمینه استارت آپ ها رسید و همیشه با دست اندازهایی رو به رو خواهیم بود که جلوی رشد و پیشرفت استارت آپ های واقعی را می گیرد یا در بهترین حالت موجب عقیم ماندن توسعه و پیشرفت شرکت های نوپا خواهد شد.

    موقعیت مساعد برای تولد «یونیکورن» ها
    هیچگاه مانند امروز موقعیت و شرایط برای تولد یونیکورن ها در ایران مساعد نبوده است. «یونیکورن»(Unicorn) در معنای رایج خود به معنای «اسب تک شاخ» است و در دنیای استارت آپ ها به شرکت های موفقی گفته می شود که به ارزشی بالاتر از یک میلیارد دلار می رسند. در ایران به دلیل آماده نبودن فضا و شرایط هیچگاه استارت آپ هایی به وجود نیامدند که ارزشی بالاتر از یک میلیارد دلار پیدا کنند و در جمع «یونیکورن» ها حاضر شوند. در چند سال اخیر اما اتفاقاتی در کشور رخ داده که زمینه ایجاد استارت آپ های موفق با ارزش یک میلیارد دلار به بالا را فراهم کرده است.
    مهم ترین عامل در فراهم شدن چنین موقعیتی آماده شدن زیرساخت اینترنت در کشور بوده است.
    طبق آخرین گزارش پرتال شرکت مخابرات ایران ضریب نفوذ اینترنت در ایران به ۸۲ درصد رسیده است. چنین آماری به این معناست که امروزه حتی روستاهای ایران نیز به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا کرده اند. همچنین گزارش های رسمی دیگر نشان می دهد بیش از ۴۰ میلیون از مردم ایران صاحب گوشی های هوشمند شده اند که دسترسی دایمی به اینترنت پرسرعت ۳-جی و ۴-جی را برای آنها فراهم کرده است.
    مسلما دسترسی به تلفن همراه هوشمند و اینترنت موجب شده که تمام کاربران با استفاده از نرم افزارها و اپلیکیشن های مختلف خو بگیرند و بسیاری از کارهای روزانه خود را از طریق این اپلیکیشن ها انجام دهند. تمام این موارد نشان می دهد که در ایران اتفاقات تازه ای رخ داده که در گذشته چنین رخدادی سابقه نداشته است. حال باید به این موضوع پرداخت که این شرایط چگونه فضا را برای تولد «یونیکورن» ها مساعد کرده است.
    اگر به تجربه کشورهای توسعه یافته دقت کنیم می بینیم که در این کشورها نیز چنین رخدادی موجب پیشرفت در سطح وسیع شده است. کشورهایی نظیر چین، هندوستان، کشورهای حوزه آسیای شرقی و آمریکای جنوبی بارزترین مثال در این زمینه هستند.
    کنار هم قرار گرفتن رخدادهایی از این دست نظیر افزایش ضریب نفوذ اینترنت و همه گیر شدن استفاده از تلفن های همراه هوشمند باعث ایجاد و شکل گرفتن شرکت هایی کاملا بومی و ملی موفق در این کشورها شد. با این تفاسیر به این نتیجه می رسیم که هرگاه این عوامل یک جا و در کنار هم جمع شده اند شرکت های بومی موفقی از آن متولد شده است. (علی بابا در چین، تن سنت در چین، فیلیپ کارت در هندوستان ، یاندکس در روسیه، گوجک در اندونزی و …)
    در ایران اما عامل دیگری نیز وجود دارد که موجب استثنایی تر شدن شرایط برای رشد و پیشرفت شده است. خصوصیت و عامل طلایی این است که برندهای قدرتمند خارجی- مخصوصا آمریکایی- امکان ورود به ایران و توسعه و تسخیر بازار Store را ندارند. بنابراین یک فرصت تاریخی برای کارآفرین ها، جوانان و صاحبان سرمایه که در داخل ایران هستند به وجود آمده تا از این ظرفیت های تاریخی و تکرار نشدنی استفاده کنند. در کنار این موقعیت استثنایی شرایط دیگری مثل وجود نیروی کار جوان و مستعد نیز وجود دارد که کار را برای صاحبان فکر و کارآفرین ها صد چندان ساده می کند.
    چینی ها و قهرمان سازی ملی
    برای ساده تر کردن موضوع بهتر است تجربه چین در رشد و پیشرفت اقتصادی در اکوسیستم استارت آپی را بررسی کنیم. چین پس از یک دوره طولانی از سیاست های غلط اقتصادی تغییر جهت داد و توانست زیرساخت های لازم برای توسعه و پیشرفت اقتصادی را فراهم کند. اولین گام برای چینی ها قهرمان سازی ملی بود. چینی ها با ایجاد قهرمان های ملی و بومی در کشور خود باعث ایجاد اشتغال به صورت گسترده و بمب گونه شدند. طیف وسیعی از این قهرمان های ملی با ورود به حوزه تکنولوژی و پایه گذاری استارت آپ و شرکت های نوپا میلیون ها شغل ایجاد کردند و جالب اینکه شاکله این شرکت ها به طور کامل چینی و بومی بود. کیفیت اشتغال زایی در این کشور آنچنان بالا بود که جوانان چینی پس از ورود به حوزه های کاری تازه شکل گرفته، از نظر اقتصادی و تکنولوژی به درک و فهم وسیع و چشم گیری دست یافتند.
    از سوی دیگر ایجاد اشتغال در حوزه تکنولوژی و اینترنت به مراتب برای دولت ها مخارج و هزینه کم تری در پی دارد. این در حالی است که ایجاد اشتغال در حوزه صنایع و پتروشیمی در کنار هزینه و مخارج بسیر بالای آن، کیفیت پایین تری نیز نسبت به حوزه تکنولوژی دارد.
    نباید فراموش کنیم که مهم ترین دغدغه دولت ها و نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد اشتغال در سطحی وسیع و گسترده است پس بی راه نیست اگر بگوییم که حوزه تکنولوژی و پتانسیل اشتغال زایی آن بهترین راه نجات برای فرار Escape از معضل بیکاری در میان جوانان است.
    جدا از این، رشد و ایجاد اکوسیستم بومی استارت آپ ها در ایران می تواند عاملی برای ورود سرمایه کلان به کشور باشد. ورود سرمایه خارجی کلان در تمام کشورهایی که زمانی در حال توسعه بوده اند موجب بیشتر شدن شرکت هایی با ارزش یک میلیارد دلار به بالا شده است.
    البته در این میان باید به یک نکته مهم و حیاتی نیز توجه کرد و آن هم اینکه در همه این کشورها کنترل نهایی سرمایه و بهره برداری از سود آن به دست نهادها و سازمان های داخلی سپرده شده است. دلیل این امر نیز بسیار ساده است چرا که ایجاد ثروت خالص در زمینه تکنولوژی زمانی کاملا عملی است که در تمام حوزه های کاری از استعداد و نیروی داخلی و بومی استفاده شود تا بتوان از ارزش افزوده ایجاد شده سرمایه ها به نحو دقیق بهره برداری کرد.
    عامل مهم دیگر در زمینه رشد و پیشرفت اکوسیستم بومی استارت آپ ها ایجاد یک نسل کارآفرین تازه است. نکته اینجاست که ما باید از منقرض شدن نسل کارآفرین های واقعی جلوگیری کنیم، چرا که این نسل کارآفرین تازه که با دنیای تکنولوژی نیز کاملا آشناست می تواند مانند یک درخت ریشه دوانده و در آینده کارآفرین های دیگری وارد بازار کار کند و چرخه ایجاد اشتغال را همچنان زنده نگه دارد.
    نیاز به اکوسیستم بومی استارت آپ های قدرتمند
    عامل دیگری که برای ایجاد اکوسیستم بومی استارت آپ های به آن نیاز مبرم داریم تشکیل استارت آپ ها و شرکت های نوپای قدرتمند داخلی و دفاع از قدرت آن هاست. دلیل این امر نیز بسیار ساده است چرا که کنترل اطلاعات کاربران و حفاظت از این ابراطلاعات مستقیما در اقتدار و حفظ امنیت ملی کشورمان تاثیرگذار است. نگه داشتن دانش و اطلاعات بومی کشور و حفظ تجربه و اکثریت سرمایه در داخل کشور موضوعی است که اگر نسبت به آن بی اعتنا باشیم در آینده پشیمانی های بسیاری برای ما به بار خواهد آورد.
    بد نیست اگر کمی دقیق تر به این موضوع بنگریم و ببینیم که بی توجهی به قدرت و امنیت شرکت ها و استارت آپ های داخلی چه صدماتی برای ما پدید آورده است. ما در بسیاری از حوزه ها می توانستیم به صورت بومی فضای استفاده از تکنولوژی را برای مردم فراهم کنیم اما بی توجهی به چنین مسایلی موجب شده که بازی را به رقبای خارجی ببازیم. ما می توانستیم یک سیستم چت آنلاین قوی در داخل کشور داشته باشیم اما این روزها شاهد استفاده گسترده از سرویس پیام رسان تلگرام Telegram هستیم که هنوز نسبت به امنیت اطلاعات کاربران در این سرویس شک و تردیدهای بسیاری وجود دارد.
    ما می توانستیم یک شبکه اجتماعی قوی و قدرتمند و سراسری در داخل کشور داشته باشیم اما این روزها مردم ایران از اینستاگرام Instagram و فیسبوک استفاده می کنند. ایرانیان می توانستند موتور جست و جوی بومی و قدرتمندی داشته باشند اما همه ما از سرویس گوگل استفاده می کنیم. این در حالی است که کشوری نظیر چین توانسته با اتکا به قدرت شرکت های نوپای بومی خود موتور جست و جوی «بای-دو» (‌Baidu) را به چینی ها معرفی کند. همچنین سرویس پیام رسان «وی چت» در چین جای تلگرام را گرفته است.
    البته فارغ از اینکه تاکنون ما در این حوزه ها نسبت به رقبای خارجی خود عقب افتادیم اما هنوز هم ایجاد فضایی برای به کار بستن پتانسیل شرکت های نوپای بومی آنچنان دور از دسترس نیست.
    در ایران چندین شرکت کاملا بومی مانند «دی جی کالا»، «الوپیک»، «دیوار»، «تخفیفان» و «تپسی» وجود دارند که نشان داده اند که با فعالیت ها و خدمات خود نشان داده اند که ما هم می توانیم از تمام پتانسیل های بومی خود به بهترین شکل استفاده کنیم. با این وجود هیچ کدام از این شرکت ها هنوز وارد جمع «یونیکورن ها» نشده اند و تمام تمرکز باید صرف این موضوع شود که چگونه چنین شرکت هایی می توانند با پیشرفت خود وارد گروه شرکت هایی با ارزش یک میلیارد دلار به بالا شوند.
    چرا اکوسیستم استارت آپ ها باید بومی باشد؟
    در آخر باید یک مورد مهم دیگر نیز توضیح داده شود که در این نوشتار چندین بار مستقیم و غیرمستقیم بر آن تاکید شد. شاید برای عده ای این سوال پیش بیاید که چرا از اکوسیستم بومی استارت آپ ها سخن گفته می شود و بر اینکه چنین شرکت هایی باید کاملا ملی و بومی اداره شوند بیش از اندازه تاکید شده است. نباید فراموش کرد زمانی که یک شرکت نیمه خارجی یا غیربومی وارد کشور می شود در سطوح بالای مدیریتی خود از نیروی کار غیرایرانی استفاده می کند. این موضوع باعث می شود انتقال تجربه مدیریتی و تربیت کادر و نیروی فنی با تجربه صورت نگیرد و عملا توسعه توانایی های انسانی نیروی کار بومی با اختلال روبه رو شود. از سوی دیگر در چنین شرایطی امنیت و محافظت از اطلاعات کاربران با مشکل مواجه می شود و در صورت رخ دادن حادثه Incident یا لو رفتن اطلاعات مشخص نیست که ارگان و نهاد پاسخگوی نهایی چه کسی خواهد بود. این شرکت ها همچنین خود را ملزم به رعایت قوانین و شرایط و اصول ایران نمی دانند و به راحتی دست به اقدامات غیرقانونی نظیر دامپینگ یا انحصارگرایی می زنند.
    https://www.rokna.net/%D8%A8%D8%AE%D...A7%D8%B1%D8%AF
  • 2018/05/02, 19:49
    Sina homaei
    چرا اکثر استارتاپ ها شکست می خورند؟


    بنا به آمار منتشره از نشریه معتبر فوربس حدود ۹۰ درصد استارتاپ‌ ها و شرکت های تازه کار شکست می خورند. بسیاری از کارآفرینان با استعداد و توانمند که با هدف راه اندازی یک کسب و کار پررونق وارد بازار می شوند پس از مدتی با تجربه یک شکست از بازار خارج می شوند. اما دلیل اصلی شکست استارتاپ ها چیست؟ چرا اکثر شرکت های تازه تاسیس راهی به موفقیت نمی یابند؟ با ما در جستجوی دلایل عمده شکست استارتاپ ها همراه باشید. کندی در تغییر استراتژی های غلط

    دیردست کشیدن و یا استمرار بر یک محصول بد، روند بد استخدام و یا یک تصمیم غلط دلیل شکست ۷% استارتاپ ها است. وقتی بر استفاده از یک ایده بد تاکید دارید، و یا از استراتژی های غلط خود دست نمی کشید باعث از دست رفتن منابع، انرژی و انگیزه نیروی انسانی و همچنین از دست رفتن زمان می شوید. وقتی استراتژی و یا محصول اولیه ای که سازمان خود را بر آن بنا نهاده اید به خوبی جواب نمیدهد باید از آن دست بکشید، فراموش نکنید که به عنوان یک کسب و کار کوچک زمان بزرگترین رقیب شماست، نباید با تاکید بر یک تصمیم غلط زمان را از دست بدهید؛ از تغییر اصلی ترین محصول و یا خط مشی سازمان خود هراسی نداشته باشید و هر چه سریعتر نسبت به تغییر استراتژی ناکارآمد خود اقدام کنید. برقرار نکردن تعادل بین کار و زندگی

    بنیان گذاران استارتاپ ها اکثرا بین کار و زندگی خود تعادل خوبی برقرار نمیکنند. ابتدای کار با شوق و انرژی فراوان اقدام به کار شدید می کنند اما پس از مدتی درست در زمانی که کار به بن بست می رسد و نیاز به یک تغییر اساسی و شروع مجدد است دیگر توانی برای تیم بنیان گذار استارتاپ باقی نمانده است. مدیرعامل Blurtt در این باره می گوید: “من احساس کردم که توانم ته کشیده، من مدیرعاملی جسور و توانمند بودم اما مشکل این است که وقتی توانت تمام شود دیگر تمام جنبه های خلاقیت ات را از دست می دهی. من شب ها برای شرکتم بیدار می ماندم و فکر می کردم که باید چکار کنم و صبح فردا خسته و بی انرژی به سر کار می رفتم، مثل شمعی که از هر دو طرف می سوخت در حال آب شدن بودم” . برقراری تعادل بین زندگی شخصی و کار و داشتن استراحت کافی شما را از خطر بی انرژی شدن در مواجهه با مشکلات نجات خواهد داد. ارتباط نداشتن با مشتری

    گاهی اوقات وقتی کارآفرینان فرصتی برای کار و تولید خدمت و محصول می یابند به غلط سر در لاک خود فرو می کنند و از ارتباط با مشتری غافل می شوند. پناه بردن به غار درونی خود و غافل شدن از مشتری بسیار مهلک است: به قول معروف شما باید با کفش مشتری خود هزار قدم بردارید نه ده قدم و نه صد قدم. کلید موفقیت شما در اختیار مشتری است. با مشتریان مکالمه کنید، از میان گفته های انها، نیازها، مشکلات و خواسته های آنها را استخراج کنید و حال برای رفع این نیازها اقدام کنید. بهتر است امروز که اوضاع خوب به نظر می رسد پای صحبت مشتری بنشینید نه فردا و وقتی که دیگر مشتری ای برایتان باقی نمانده نداشتن وجه تمایز کافی برای محصول

    اگر انتظار دارید بازار برای محصول جدید شما اشتیاق فراوانی نشان دهد باید با محصولات رقبا تمایزی اساسی داشته باشید. وقتی محصول شما با محصول رقبا تفاوت خاصی ندارد ربودن سهم بازار از چنگ رقبای فعلی ممکن نیست. نداشتن مزیت رقابتی و ناتوانی در ساختن تصویر برند در ذهن مشتری باعث می شوند محصول شما نسبت به محصول رقبا تمایز خاصی نداشته باشد و مشتری رغبتی به خرید محصول تازه معرفی شده شما نشان ندهد. بسیاری از استارتاپ ها به علت نداشتن تمایز اساسی در محصول سالها به زحمت در بازار دوام می آورند اما به علت شکننده بودن جایگاهشان به زودی محکوم به شکست هستند. برای رفع این مشکل ابتدا به نکات قوت و برتری محصول خود نسبت به رقبا توجه کنید، کشف کنید که چه چیزی باعث خریده شدن محصول شما شده است؟ (کیفیت بهتر؟ قیمت مناسب تر؟ دوام بالا؟ طراحی متمایز؟) آن را کشف کنید و گسترش دهید. با استفاده از اصلی ترین ویژگی محصول خود و ارتقای آن، در ذهن مشتری یک تصویر متمایز ثبت کنید. ساختن ایده ها و مفاهیم به جای محصولات

    ایده هایی که به ذهن اکثر کارآفرینان می رسد خیلی هیجان انگیز و جذاب است اما این ایده ها مربوط به جهان واقعی نیست. مفاهیمی که ب ذهن انها رسیده تا تبدیل شدن به یک محصول کارآمد فاصله زیادی دارد، بنا به تعریف دیگر کارآفرین در جهانی ایده پردازی می کند که شباهتی به جهان واقعی کسب و کار ندارد. ارائه یک محصول ناقص که بیشتر شبیه یک ایده خیال پردازانه است باعث شکست بسیاری از استارتاپ ها شده است. نداشتن کانال درآمدی برای محصول

    بسیاری از سرمایه گذاران پس از معرفی شدن محصولی که مدل تجاری مناسبی ندارد در سرمایه گذاری تردید می کنند. نبود یک مدل تجاری مناسب و روش خوب برای درآمدزایی از محصول باعث ایجاد دشواری در جذب سرمایه و کسب درآمد می شود. وابستگی به یک منبع درآمد و تعریف نشدن درست محل کسب درآمد باعث آسیب پذیر شدن استارتاپ شما در برابر نوسانات بازار و حرکات رقبا می شود. مشکل در قیمت گذاری

    قیمت گذاری محصول برای شرکت های باسابقه، کار چندان دشواری نیست، استفاده از داده های قبلی و هزینه یابی و استفاده از تکنیک هایی مثل نقطه سربه سر قیمت گذاری را آسان می کند اما قیمت گذاری برای کسب و کاری که تاکنون محصولی را عرضه نکرده کمی دشوار است. عرضه محصول با قیمتی که نه چندان زیاد باشد که همه مشتریان دلزده شوند و نه قیمتی که آنقدر کم باشد که سود محصول کم شود و هجوم مشتریان باعث ضرردهی شرکت شما شود. ناتوانی در تعیین قیمت ثابت و متغیر هر محصول باعث از دست رفتن سهم بازار برای یک استارتاپ می شود. عدم توجه به نیاز بازار

    حل کردن مشکلاتی که حل آنها جالب و راحت است به جای توجه به نیاز مشتری و حل مشکلات آنها اصلی ترین دلیل شکست استارتاپ ها است. بنا به آمار ۴۲% استارتاپ ها از این مشکل رنج برده اند. ساختن محصولاتی که از کیفیت بالایی برخوردارند و تکنولوژی پیشرفته ای دارند ولی هیچ دردی از مشتری را دوا نمی کنند باعث می شود مشتری تمایلی به خرید این کالا نداشته باشد. بنیان گذار Treehouse Logic پس از شکست استارتاپش در این باره می گوید: “استارتاپ ها وقتی که مشکلات بازارها را حل نکنند شکست خواهند خورد. ما مشکل بزرگی را حل نکردیم که بتواند به ما در ساخت یک کسب و کار جهانی کمک کند. ما فناوری پیشرفته ای داشتیم، داده های مفیدی از مشتریان داشتیم، شهرت و اعتبار خوبی داشتیم و تجربه و مشاوران قوی داشتیم اما نتوانستیم مشکلی از مردم را حل کنیم و همین به ما اجازه نداد در مقیاس بزرگی رشد کنیم”
    http://blog.vla.ir/11740.html/
  • 2018/05/02, 19:48
    Sina homaei
    راه حلی برای استارت آپ و مشکلات تامین هزینه هایش

    کسب و کارهای نوپا در مراحل ابتدایی پول زیادی برای سرمایه گذاری ندارند، پس چگونه میتوانند از منابع مالی که دارند بیشتری بهره لازم را کسب کنند؟
    در این مقاله به معرفی روش هایی جهت پایین نگه داشتن هزینه و همینطور داشتن بیشترین بهره لازم از سرمایه موجود میپردازیم.
    ۱-پیش به سوی Crowdsourcing

    طراحی Crowdsourcing به شما این امکان را می دهد تا با یک طراح فقط زمانی که به او نیاز دارید به صورت آنلاین ارتبط برقرار کنید، اگر طراح خاصی در پلتفرمی مخصوص طراحان ثبت نام کرده داشته باشد که دارای مهارت های لازم و کاربردی برای پروژه شما است میتوانید به طور مستقیم با خود طراح در زمینه پروژه ای که دارید ارتباط برقرار نمایید.
    آیا تمایل دارید پروژه طراحی خود را به شیوه Crowdsourcing انجام دهید و از ایده هزاران طراح از سراسر کشور استفاده نمایید؟ میتوانید همین حالا وارد سایت دوپرو شوید و از طریق لینک ثبت پروژه ، اطلاعات مربوط به طراحی که مد نظر دارید را ثبت نمایید. تا طراحان زیادی از سراسر کشور برای شما طرح بزنن و شما از بین انها، طرحی که رضایت بیشتری دارید را انتخاب کنید.
    ۲- سرمایه گذاری روی یک Freelancer با مهارت

    اگر نیازهای شما کمی گسترده تر، عمیق و یا متنوع باشد، میتوانید یک فریلنسر (Freelancer) راستخدام نمایید تا فقط زمان های خاصی که به انجام پروژه نیاز دارید از مهارت ها و توانایی او جهت انجام پروژه خود استفاده نمایید و هزینه آن را پرداخت نمایید. و استخدام یک فریلنسر میتواند در هر یک از تخصص های طراحی گرافیک ، تولید محتوا ، عکاسی ، بازاریابی دیجیتال و غیره صورت گیرد.
    ۳- داشتن دفتر مجازی

    اگر استارت آپ شما هنوز زیاد بزرگ نیست یا نمیتوانید یک دفتر اختصاصی را برای خودتان تهیه نمایید، در نظر گرفتن یک دفتر مجازی میتواند راه حل مناسبی برای این مشکل باشد. برای مثال استفاده از فضاهای co-working و مزایای آنها می تواند به مراتب خیلی بیشتر از داشتن یک دفتر اختصاصی در صرفه جویی هزینه کمک کننده باشد.
    ۴- استفاده از ابزارهای رایگان آنلاین و اپلیکیشن های Open Source

    هزاران پلت فرم آنلاین رایگان وجود دارد که می تواند به شما در مدیریت کسب و کارتان کمک کند، Google hangouts ، Skype جهت تماس های ویدیویی و صوتی ،برنامه های حسابداری آنلاین، DropBox برای ذخیره فایل های دیجیتالی، Evernote جهت مدیریت وظایف و میزان پیشرفت هر کار که در حال انجام است، Hootsuite برای مدیریت صفحات رسانه اجتماعی شرکت و …
    علاوه بر این، میتوانید از نرم افزارها و اپلیکیشن های Open Source نیز استفاده کنید. سیستم های مدیریت محتوا برای ساخت وب سایت مانند جوملا، وردپرس و دروپال همه بر اساس تکنولوژی منبع باز ساخته شده اند، به این معنی که می توانید بسیار راحت و سریع و بدون نیاز به داشتن دانش فنی بسیار زیاد با استفاده از این سیستم ها یک وب سایت جهت کسب و کار خود تهیه نمایید.






    ۵-استفاده از بازخورد کارمندان

    بهتر است قبل از اینکه محصول خود را به بازار ارايه کنید از کارمندان شرکت بخواهید تا قبل از هر چیزی آن را تست و بررسی کنند. زیرا نظرات و بازخوردهای آنها به شما کمک خواهد کرد تا اشکالات احتمالی را رفع نمایید و در نتیجه جلوی هزینه هایی که ممکن است به خاطر رفع مشکل در محصول پرداخت شود گرفته شود.

    ۶- مبادله خدمات با مشتری

    اگر به یک سرویس و یا محصولی نیاز دارید اما نمیتوانید هزینه آن را بپردازید، می توانیدسرویس هایی که دارید را به صورت رایگان به مشتری ارائه دهید و در عوض از آنها درخواست نمایید که در ازای آن سرویس، محصول و یا خدماتشان را با هزینه کمتر و یا رایگان در اختیارتان قرار دهند.







    دوپرو فرصت جمع سپاری را برای طراحان و کارفرما ها ایجاد کرده تا بتوانند با رضایت بیشتری همکاری کنند و از خلاقیت خود نهایت بهره مندی را داشته باشند.
    در صورتی که به انجام پروژه طراحی گرافیکی و هر نوع طراحی حرفه ای دیگر برای کسب و کارتان نیاز دارید میتوانید آن را درسایت دوپرو ثبت نمایید تا طراحان زیادی برای شما طرح بزنند و شما از بین آنها طرحی که میپسندید را انتخاب نمایید.
    لینک ثبت پروژه : ثبت پروژه جمع سپاری طراحی
    https://dopro.ir/blog/how-to-keep-co...ty-in-startup/
  • 2018/05/02, 19:43
    Sina homaei
    چرا استارت آپ ها مهمند؟

    با رشد روزافزون استارت آپ ها این سوال ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند و رسیدن به پاسخ آن می تواند روی شرایط اقتصادی و اجتماعی یک جامعه اثر گذار باشد.اهمیت کسب و کارهای نوپا در نوآوری است. این مدل کسب و کار ها به ایجاد شغل در جامعه منجر شده و مزیت رقابتی کشور را بالا می برد.اگر اعداد و ارقام رشد بسیاری از استارت آپ ها را در سال های اخیر بررسی کنیم، متوجه می شویم که بسیاری از آن ها در سال های اول شکست خوردند و به موقعیت و سودآوری مناسب و مدنظر خود نرسیدند.از شایع ترین دلایل شکست کسب و کارهای نوپا از دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۹ عبارت است از:

    • دهه ۱۹۶۰

    نبود ارزیابی اهداف، نداشتن بینش واقعی نسبت به بازار، منحصر به فرد نبودن شرکت، درک نامناسب از فناوری مورد نیاز، دانش مالی ضعیف، بی توجهی به قوانین و مقررات
    • دهه ۱۹۷۰

    خوش بینی، انعطاف نا پذیری در روش، تحصیلات ناکافی، برخورد سلیقه ای، تصمیم گیری غیر منطقی، سیر در گذشته، استفاده نکردن از مشاوره، نداشتن دانش و مهارت کسب و کار
    • دهه ۱۹۸۰

    مشکلات طراحی محصول، راهبرد نامناسب توزیع، زمان بندی ضعیف، تعریف مبهم کسب و کار، اتکای بیش از حد به یک مشتری، رابطه نامناسب با سرمایه کذاران خطرپذیر، ضعف کارگروهی و مسائل منابع انسانی، زمان بندی ضعیف
    • سال ۱۹۹۳

    مشکلات نشات گرفته از محیط اقتصادی و قوانین و مقررات نامناسب حاکم بر محیط کسب و کار، ضعف تامین و مدیریت مالی، مشکلات بازاریابی و فروش، ضعف در توسعه محصول، نقص مدیریت تولید و عملیات، ضعف مدیر عامل، مدیریت منابع انسانی نامناسب
    • سال ۱۹۹۴

    مشکلات خارجی شامل: رابطه با مشتری، برنامه ریزی بازار، مکان یابی، قیمت گذاری، تولید محصول، دانش بازار، رقبا و گسترش و توسعه کسب و کارمشکلات داخلی شامل: تامین سرمایه، جریان نقدینگی، تجهیزات مورد نیاز، کنترل دارایی، منابع انسانی، رهبری، سیستم حسابداری و ساختار سازمانی
    • سال ۱۹۹۹

    استراتژی مدیریتی ضعیف، کمبود مهارت های مدیریتی، ناتوانی در تامین سرمایه، شرایط نامناسب بازار خارجی
    • سال ۲۰۰۶

    عوامل و مشکلات مربوط به محیط دور یا محیط کلان، محیط نزدیک (مانند مشتریان، رقبا و تامین کنندگان و…) و ویژگی های سازمانی ( مانند بلوغ و انعطاف پذیری)
    • سال ۲۰۰۹

    مشکلات مربوط به منابع انسانی، مدیریتی، مالی، خارجی- حاکمیتی،بازاریابی، ارزیابی فرصت و رشد و توسعه کسب و کار منبع نوشته:مقاله پژوهشی شناسایی ریشه های شکست کارآفرینان کارکشته ایرانی
    https://shiftit.ir/why-startups-fail/
  • 2018/05/02, 19:43
    Sina homaei
    دغدغه استارت آپ‌ها و کارآفرینانی که قصد ورود به بازار را دارند
    اختصاصی موضوع آزاد:
    "می خوام کسب و کار راه بندازم ولی نمی دونم برای تبلیغ از کجا شروع کنم"
    این دغدغه ایست که بسیاری از صاحبان کسب و کار‌های نوپا در ابتدا با آن مواجه اند. تحصیل کرده های محیط های آکادمیک دانشگاهی که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه در فکر راه اندازی کسب و کاری برای خود هستند به این مسئله واقف اند که مشتریان دنیای امروز نسبت به گذشته برای خرید یک محصول یا خدمت آگاهانه تر عمل می کنند. آن ها می دانند که باید نسبت به گذشته متفاوت عمل کرد، اما مشکل اساسی این است که پیاده سازی آموخته های آکادمیکی محض در دنیای واقعی کسب و کار تلاشی بی وقفه می طلبد. در این نوشته سعی ما بر این است که در مسیرپیاده سازی آموخته های آکادمیکی در دنیای واقعی کسب و کار بتوانیم تجربیات خود را با شما به اشتراک بگذاریم.
    در ابتدا مراحلی را که از زمان شکل گیری یک ایده باید طی شود را به همراه تمثیلی از نمونه های واقعی دنیای کسب و کار عنوان می کنیم و سپس در هر کدام از این مراحل، شما را به لینک مقالات نوشته شده مربوط به مختص همان مرحله که به طور کاملا عملی، نحوه عمل در دنیای کسب و کار و ابزارهای کمک کننده و نکات تکمیلی را آموزش می دهند، ارجاع می دهیم.
    مرحله اول) محصول یا خدمات خود را به بازار هدف بشناسانید
    در ابتدا بحث ایجاد شناخت و آگاهی مطرح است. نمونه های موفق کسب و کارها را در نظر بگیرید. آن ها به یک باره از کسب و کار خود رونمایی نکردند. از معرفی محصول یا خدمت خود آغاز کردند. مثلا اسنپ و تاکسی را در نظر بگیرید. قبل از این که رسماٌ شروع به کار کنند، خیل عظیمی از افراد با لوگوی آن ها و اسم آن ها و نوع کسب و کار آن ها آشنایی داشتند. بازار هدف آن ها حتی با نوع خدمات و مزیت رقابتی آن ها نسبت به رقبایشان که همان تاکسی تلفنی های سنتی هستند، آشنایی داشتند.
    مرحله دوم) بازار هدف را به محصول یا خدمات خود علاقه مند کنید
    این مرحله با مرحله قبلی هم پوشانی دارد. فراموش نکنید تا زمانی که مشتری آشنایی لازم با یک محصول جدید نداشته باشد نسبت به استفاده از آن خوددار خواهد بود.در حین شناساندن محصول به مشتریان، ناخودآگاه علاقه ای بالقوه برای استفاده از آن محصول در بازار ایجاد میشود. مثلا برشمردن ویژگی های مثبت کارتان در تبلیغات انجام شده، در مشتری حس مثبت نسبت به کسب و کار شما ایجاد می کند. همان مثال دو نمونه موفق اسنپ و تپسی را در نظر بگیرید که در تبلیغات خود مزیت رقابتی خود نسبت به رقبا را عنوان می کردند.
    مرحله سوم) مشتریان بالقوه را به استفاده از محصول یا خدمات خود ترغیب کنید
    به مرور که به زمان رونمایی محصول خود نزدیک میشوید، باید به یک سوال پاسخ دهید. مشتری به چه دلیل باید محصول شما را بخرد؟ به چه دلیل باید محصولی را خریداری کند که به تازگی به بازار وارد شده است و احتمال ناخوشایند بودن استفاده از آن محصول وجود دارد. شاید در نظر گرفتن یک ارزش رایگان برای مشتری جهت ترغیب او به استفاده از محصول، خالی از لطف نباشد. مثلا دادن کد تخفیف به مشتریان یا در نظر گرفتن خدمات جانبی رایگان مرتبط، می تواند مثمر ثمر باشد.
    مرحله چهارم) محصول یا خدمت را با توجه کامل به مباحث مربوط به حوزه بازاریابی رابطه مند به مشتری بالفعل عرضه کنید
    زمانی که مشتری حس خوب استفاده از محصول شما را تجربه کند، قابلیت تبدیل شدن به یک مشتری وفادار را دارد و میتوان روی آن مشتری سرمایه گذاری کرد. رفتار شما در زمان معامله باید به گونه ای باشد که مشتری احساس کند چیزی خریده است نه این که چیزی به او فروخته شده است. فراموش نکنید که مشتری مداری و اولویت قرار دادن رضایت مشتری در تمام مراحل بازاریابی و فروش باید جزء اهداف اولیه شما باشد.
    مرحله پنجم) کسب منافع بیشتر از طریق مشتریان جذب شده
    طبق آمار، هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید پنج برابر هزینه فروش مجدد به مشتری فعلی است. از طرفی تأثیر به سزای تبلیغات دهان به دهان در رونق یک کسب و کار را نمی توان انکار کرد. با این اوصاف، رها کردن آن مشتری، اشتباه بزرگی است و در عین حال حفظ او و تبدیل اوبه یک مشتری وفادار که در اصطلاح بازاریابی می توان آن را بازاریابی مجدد نامید، خود یک هنر است. تاٌثیر چشم گیر فروش متقاطع و بیش فروشی در کسب درآمد غیر قابل انکار است.
    در این نوشته کوتاه، نمای کلی از برخی راهکارهای ورود به بازار عنوان شد. در قسمت های بعدی راه کارهای عملی برای پیاده سازی این مراحل در دنیای واقعی کسب و کار ارائه خواهد شد.

    دغدغه استارت آپ‌ها و کارآفرینانی که قصد ورود به بازار را دارند
  • 2018/05/02, 19:42
    Sina homaei
    اساسی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی چه هستند؟




    می دانیم که در هر زمینه ی رو به رشدی چالش ها و مشکلاتی وجود دارند که از سرعت پیشرفت می کاهند. در برخی موارد این چالش ها باعث از بین رفتن فرصت ها و متوقف شدن رشد در آن زمینه می شوند. این موضوع شامل حال استارتاپ هایی که اکنون 10 سال از فعالیت آنها گذشته و در جایگاه بسیار خوب و رو به رشدی هستند نیز می شود. در مقاله جدید زرافه به اصلی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی می پردازیم.
    فضای رو به رشد امروزه عرصه ورود استارتاپ های تازه کاری است که توانسته اند در مدت زمان بسیار کم، پیشرفت های قابل توجهی کرده و دستاوردهای جدیدی کسب کنند. تا جایی که دیگر تفکر استارتاپ های موفق تر و بزرگتر، به سمت اهداف فراملی و برنامه ریزی برای ورود به بازارهای بزرگ تر رفته است.

    اساسی ترین چالش ها و مشکلات استارتاپ های ایرانی

    وجود مشکلات در فضای استارتاپ که در حال رشد است کاملا طبیعی بوده و نباید به آن ها به دید مانعی برای پیشرفت در حوزه های استارتاپی نگاه شود، بلکه باید برای حل این مشکلات و یا عبور از آن ها راه حل پیدا شود تا هم کسب و کارها و استارتاپ های قدیمی تر و با تجربه تر از آن ها بهره برده و به هدف های فرامنطقه ای خود نزدیک تر شوند.


    با یافتن راه حل برای کسب و کارهای جدید و نوپا هم بستر فعالیت مهیاتر می شود. حل این مشکلات نیازمند همت بخش های خصوصی، نهاد های دولتی و تلاش عمومی و مردمی می باشد. البته پیش از حل هر مشکلی باید از وجود آن اطلاع پیدا کرد و ریشه و علل به وجود آمدن آن را شناسایی کنیم.
    در بررسی ها و پژوهش های صورت گرفته این نکته مشخص شده است که چالش ها و مشکلات موجود در فضای استارتاپ ها در بیشتر کشور های در حال توسعه یکسان هستند. در کشور ما نیز این چالش ها و مشکلاتی برای استارتاپ های ایرانی و بومی مطرح هستند که باعث جلوگیری از رشد و پیشرفت بسیاری از فرصت ها شده اند. در ادامه 8 مورد از اساسی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی را به شما معرفی می کنیم.

    1 . مشکل تأمین مالی و سرمایه گذاری خطرپذیر

    طبق پژوهش ها بزرگترین چالشی که دامنگیر فضای استارتاپ های ایرانی شده است، بحث تامین مالی و سرمایه گذاری است. این مسأله موضوعی طبیعی برای هر استارتاپ بوده و ممکن است آن استارتاپ به هر دلیلی نتواند به فعالیت خود ادامه دهد و به سودآوری شود. از طرفی دیگر پیش بینی چنین موضوعی در هر استارتاپ می تواند سخت و حتی غیرممکن باشد.


    مشکل دیگر عدم شناخت و آگاهی سرمایه گذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسب و کارهای اینترنتی است که باعث افزایش عدم اطمینان و اعتماد سرمایه گذاران شده است. علاوه بر این تعداد نهاد ها و اتحادیه های سرمایه گذاری که از طرف دولت پشتیبانی شوند بسیار کم بوده و معمولاً هیچ پشتیبانی مناسبی از این بابت صورت نمی گیرد.
    البته امروزه برای حل مشکلات تامین مالی و سرمایه گذاری اقداماتی در بخش خصوصی رخ داده و شرکت هایی با عنوان “شتاب دهنده ها” شکل گرفته و توانسته اند قسمتی از بار فضای کسب و کار استارتاپی را به دوش بکشند. امروزه اگر شما به معنای واقعی ایده نابی داشته باشید، می توانید از شتاب دهنده ها برای اجرای ایده های خود کمک بگیرید. اما لازم است که برای حل قسمت بیشتری از بزرگترین مشکل فضای استارتاپ ها تلاش های بیشتری هم از جانب بخش خصوصی و هم از جانب نهادهای حکومتی صورت بگیرد.
    اگر علاقه دارید استارتاپ خود را به سرمایه گذاران معرفی کنید مقاله چگونه استارتاپ خود را به سرمایه گذاران معرفی کنیم؟ را از دست ندهید.

    2 . عدم وجود نهاد های پشتیبان و همکاری بین سازمانی

    دومین موردی که از مهمترین مشکلات استارتاپ های ایرانی محسوب می شود، مشکل کمبود و حتی در بعضی موارد عدم وجود نهاد های پشتیبان و همکاری های بین سازمانی است. اولین مشکل، مربوط به فروشندگان و توزیع کنندگان تجهیزات فنی و شرکت های خدمات فنی می باشد؛ این شرکت ها یا بسیار کم هستند و یا خدمات و کالاهای آن ها کیفیت قابل قبولی ندارند.
    مشکل بعدی عدم وجود نهاد های پشتیبان و کمبود شرکت هایی است که خدمات کسب و کاری و تجاری به استارتاپ ها ارائه می کنند. این خدمات می توانند شامل خدمات تولید محتوا، خدمات مربوط به سئو و یا هر خدمت دیگری در زمینه های مربوطه باشند.
    یکی از مشکلاتی که با رفع آن می توان به کمک استارتاپ های جدید و مستعد شتافت، عدم تمایل استارتاپ های موفق و شرکت های بزرگ تر برای همکاری و مشارکت با استارتاپ های جدید و کوچک تر است. با برقراری ارتباطات بیشتر بین شرکت های بزرگ و کوچک می توان شاهد رونق گرفتن فضای کسب و کار شد که می تواند برای شرکت های بزرگتر و استارتاپ های رشد یافته نیز مفید و مؤثر واقع شود.

    3 . عدم دسترسی به زیرساخت های فنی مناسب

    عدم دسترسی به زیرساخت های فنی با اینکه در رتبه سوم مشکلات استارتاپ های ایرانی قرار گرفته است، اما سهم بزرگی از مشکلات پیش روی استارتاپ ها را به خود اختصاص داده است. مهمترین موضوعاتی که هر کسی از آن مطلع است، کیفیت نامناسب زیرساخت های ارتباطی مانند پهنای باند و سرعت اینترنت می باشد.
    علاوه بر اینها چنین خدماتی نسبت به کشورهای دیگر از نظر قیمت و هزینه نیز اصلاً وضعیت مناسبی ندارند و زیر ساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات هزینه های بسیار هنگفتی برای استارتاپ های جدید و تازه ایجاد می کنند. در مجموع این هزینه ها می تواند یکی از موانع رشد و توسعه استارتاپ ها باشند. همچنین فناوری های جدید مانند رایانش ابری، اینترنت اشیاء (IoT)، تحلیل داده های حجیم و ارتباطات سیار رشد کافی را در کشور نداشته اند.

    4 . مشکلات فرهنگی و اجتماعی

    یکی از ملزومات به وجود آمدن استارتاپ های ایرانی کارآفرینی است. کارآفرینی، پدیده ای است که امروزه باید به آن به چشم یک حرفه نگاه کرد. متأسفانه هنوز روحیه کارآفرینی در زندگی مردم به وجود نیامده است و به کارآفرینی به عنوان یک حرفه و یک مسیر شغلی نگریسته نمی شود. شاید یکی از دلایل آن وجود فرهنگ ریسک پذیری بسیار پائین و ترس از عدم موفقیت در این راه باشد.
    البته پیشرفت هایی در این زمینه مشاهده شده است، اما با رشد استارتاپ ها، به خصوص استارتاپ های ایرانی، شاهد پیشرفت روز افزون آن هستیم و فرهنگ کارآفرینی به خصوص در میان استارتاپ ها در حال جا افتادن است.

    5 . سیاست گذاری های حاکمیت و دولت

    به نظر می رسد که برنامه ای جامع و مدون برای کمک به رشد و پیشرفت استارتاپ های بومی از جانب دولت و سیاست گذاری کلان حکومتی وجود ندارد. مشکلات و چالش های موجود شامل مشکلات مالی و پشتیبانی هستند که در قسمت مشکل تامین مالی برای استارت آپ ها به آنها پرداختیم. دولت می تواند در بخش های نظارتی عملکرد بهتری برای فضای استارتاپی کشور رقم زده و اما با دخالت و ورود به اکوسیستم استارتاپی کشور به آن صدمه بزند.

    6 . مسائل حقوقی و قانونی

    یکی از بزرگ ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی جدید و مستعد و بدون منابع حمایتی، مسائل حقوقی و قانونی است. در فضای استارتاپ های ایرانی کسب و کارهای زیادی هستند که به دلیل مشکلات حقوقی و قانونی نتوانسته اند پروژه های خود را به سرانجام برسانند. این مشکلات عمدتاً به دلیل وجود قوانین دست و پا گیر و مانع تراشی های بیش از حد خلاصه می شوند.


    درست است که این قوانین بر اساس سیاست گذاری ها شکل گرفته اند، اما به مشکلات فضای استارتاپ اضافه کرده اند و در این فضای رو به رشد استارتاپی باید فکری به حال این قوانین دست و پا گیر و پیچیده کرد. عدم بهره وری، به علت اجرای نصفه و نیمه و ضعیف قوانین و یا حتی اجرا نشدن قوانینی مانند حقوق مالکیت فکری و یا معافیت های مالیاتی نیز از دیگر مسائل حقوقی و قانونی ای هستند که پیشِ روی استارتاپ های ایرانی قرار دارند.
    ضمنا برخی از استارتاپ ها نیز وجود دارند که برای اجرا نیازمند قوانین خاص و مخصوص به خود هستند که با روی کار آمدن تجارت های جدید با سکب های گوناگون نیاز است تا قوانین مرتبط با آنها هم به وجود بیایند.

    7 . مهارت تخصصی و نیروی انسانی متخصص

    این مورد هنوز هم به عنوان یکی از مسائل و مشکلات اصلی پیشِ روی استارتاپ های بومی همچنان پابرجاست. البته که این مشکل در سال های اخیر رو به کم رنگ شدن است و با گذشت زمان نیروهای متخصص بیشتری وارد حوزه استارتاپ ها (مخصوصا در زمینه مهارت های تخصصی در زمینه فناوری) می شوند.


    عدم دسترسی به برنامه نویسان حرفه ای برای استارتاپ های جدید، کمبود نیروهای متخصص بازار و کسب و کارها، بی کیفیت بودن و تخصصی نبودن آموزش های آکادمیک، متناسب نبودن و مطابق نبودن آن ها با علم روز کسب و کارها و استارتاپ ها از جمله مشکلات موجود در زمینه نیروی انسانی هستند.
    در میان این مطلب پیشنهاد می کنیم که اگر در نظر دارید برای استارتاپ خود اپلیکیشن مخصوص تلفن های هوشمند طراحی کنید قبل از این کار مقاله دوراهی وبسایت و اپلیکیشن برای استارتاپ ها را مطالعه کنید.

    8 . عدم دسترسی گسترده به بازارهای جهانی

    مشکلات مربوط به دسترسی بازار آخرین مشکل موجود در فضا و اکوسیستم استارتاپی نیست، اما یکی از مشکلات اساسی و اصلی آن هاست. این مشکلات شامل جامع و شفاف نبودن، عدم دسترسی به اطلاعات بازار عرضه و تقاضاء می باشند. شناخت بازار در چنین شرایطی برای استارتاپ ها یا غیرممکن یا به سختی امکان دارد. علاوه بر اینها عدم دسترسی گسترده به بازارهای بین المللی، مشکلات اقتصادی و کمبود نقدینگی در اقتصاد کشور از مشکلات دیگری هستند که سد راه پیشرفت استارتاپ های ایرانی شده اند.
    اساسی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی چه هستند؟ - زرافه
این موضوع پیش از این 10 پاسخ داده شده . کلیک کنید جهت مشاهده کامل موضوع .

مجوز های ارسال و ویرایش