ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





پاسخ به موضوع

ارسال پاسخ به این موضوع :: مصاحبه با Brad Feld: همه چیز به خود شما کارآفرینان بستگی دارد

پیام شما

 

Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)

شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید

امکانات اضافی این بخش

  • تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].

نمایش پست ها (ابتدا جدیدترین)

  • 2017/12/18, 19:37
    SARA

    مصاحبه با Brad Feld: همه چیز به خود شما کارآفرینان بستگی دارد



    صحنه های استارتاپی زیادی در شهرهای سراسر جهان برگزار می شوند و براد فلد (Brad Feld) بخشی از دلیل برگزاری آنهاست.



    تب تاسیس استارتاپ ها در حال حاضر در تمام نقاط دنیا فراگیر شده است. به نظر می رسد که در همه ی شهرها، شرکت های نرم افزاری در حال رشد هستند. و اگر شهری اینگونه نباشد، حتماً به یکی از این شرکت ها نیاز پیدا خواهد کرد.
    این موضوع در عمل یک حرکت اجتماعی است و به یک نظریه پرداز نیاز دارد. براد فلد یکی از نظریه پردازان این عرصه است.
    فلد یکی از شرکای Foundry Group است که در تاسیس استارتاپ ها سرمایه گذاری می کند و همچنین یک وبلاگ نویس است که مخاطبان بسیاری دارد. او معتقد است که تمام عواملی که به برگزاری یک جامعه ی پرجنب و جوش استارتاپی در هرجایی کمک می کند را به خوبی می شناسد. فلد پس از آن که شهر محل زندگی خودش یعنی کلرادو (Colorado) را به صحنه ی استارتاپی قابل توجهی تبدیل کرد، تئوری خود را تحت عنوان “تز بولدر (Boulder Thesis)” عنوان کرد.
    براد در کتاب خود (Startup Communities) که در سال 2012 منتشر شد، و یک راهنما و خودآموز کامل برای راه اندازی استارتاپ هاست، برای چگونگی ایجاد انبوهی از شرکت های استارتاپی در حال رشد، طرحی با چهار ویژگی مشخص را ارائه داد. ولی قوانین تعیین شده ی او کاهش یافت تا جایی که فقط یک قانون باقی ماند: کارآفرینان، باید “رهبر” باشند و هرکس دیگری از جمله دانشگاه ها، دولت و سرمایه گذاران، “تغذیه کننده” هایی هستند که هرچند نقش مهمی دارند، نمی توانند به تنهایی یک جامعه ی استارتاپی را به وجود بیاورند. فلد می گوید اگر هنوز هم تعداد انگشت شماری از کارآفرینان بطور جدی به تشکیل تیم بپردازند، باز هم هر نقطه ای از دنیا قادر به ایجاد بخش قابل توجهی از استارتاپ ها هست. اصول و مبانی فلد، از آن جهت مهم اند که فلد با آنها زندگی کرده است. او در ایجاد TechStars همکاری کرد. این شرکت سرمایه ی مرحله ی دانه را در اختیار استارتاپ ها گذاشته و سه ماه آموزش فشرده ی آن ها را نیز به عهده دارد. TechStars در سیلیکون ولی نیست و در عوض در هفت شهر آمریکایی دیگر همچون بوستون، شیکاگو و آستین کار می کند. مجله ی MIT Technology Review از فلد درمورد آن چه که برای ایجاد یک جامعه ی استارتاپی موفق لازم است، سوالاتی پرسیده که می توانید آن ها را در پست زیر دنبال کنید. مردم درباره ی گروه های تکنولوژیک صحبت می کنند و شما در مورد جوامع کارآفرینی. تفاوت بین این دو مورد چیست؟ گروه ها یا مراکز از جمله کلماتی هستند که معانی بسیار منفی را به من القا می کنند. این کلمات همان چیزهایی را توصیف می کنند که دولت برای ایجاد آن ها تلاش می کند، و اکثر تلاش های آن ها هم ناموفق می ماند. این کلمات درواقع با آن چه که در باور من است در تضاد هستند. بخاطر همین من تلاش کرده ام تا بر روی ایده ی خود یعنی همان ایجاد جوامع، تمرکز کنم. این همان مفهوم ایجاد جوامع استارتاپی است که رویکردی کاملاً متفاوت است.


    مهم ترین گامی که یک کارآفرین می تواند برای ایجاد یک جامعه ی استارتاپی بردارد چیست؟
    اگر شما در شهری هستید که هیچ جامعه ی استارتاپی وجود ندارد که رسماً فعالیتی داشته باشد، هدف این نیست که با افزایش مقدار کمی پول، آن را برای تامین بودجه ی سازمان ها سرمایه گذاری کنید. هدف این نیست که از دولت خود انتظار مشارکت داشته باشید. هدف این است که دیگر فعالان و رهبران کارآفرینی را پیدا کنید که متعهد شوند در 20 سال آینده در شهر شما خواهند ماند. سپس، به عنوان یک گروه، شروع به شناخت یکدیگر کرده، با هم همکاری کنید، و همه ی افرادی که می خواهند به جذب مردم به آن منطقه ی جغرافیایی کمک کنند را گرد هم آورید. گمان کنید که شهردار شده اید. آیا ترجیح می دهید که بوئینگ را به شهر خود بیاورید و یا اینکه یک صحنه ی استارتاپی خلق کنید؟ من داشتن یک جامعه ی پرجنب و جوش استارتاپی را کاملاً ترجیح می دهم. دولت ها تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا شرکت های بزرگ را وادار به این کنند که دفتر مرکزی خود را تغییر مکان دهند. و شرکت هایی که دفتر مرکزی خود را تغییر مکان می دهند اغلب دیگر چندان در ایجاد شغل، موفق به حساب نمی آیند. به نظر می رسد که بنا به عقیده ی شما، یک رویکرد بالا به پایین بسیار سمی است. بین یک شبکه و یک سلسله مراتب تفاوت وجود دارد. یک رویکرد سلسله مراتبی، چندان متوجه یک نوآوری و اهمیت آن نیست، در حالیکه در بسیاری از موارد یک شبکه، به این موضوع توجه زیادی می کند. روندی که استارتاپ ها در سال 2013 در پیش گرفته اند، بسیار شبکه محور است. در مورد اتفاقی که در محلی مثل دیترویت افتاد، فکر کنید. صد سال پیش، دیترویت یک جامعه ی فوق العاده ی استارتاپی بود. و بسیاری از دلایلی که موجب زوال آن شد شامل فرهنگ و سلسله مراتب و عدم نوآوری و همه ی مشکلات کلاسیکی بود که با بزرگ شدن شرکت ها پیش می آمد. بخشی از قدرتی که داشتن جوامع استارتاپی به ما خواهد داد این است که وضع موجود را به چالش می کشد. بنابراین برای بسیاری از این شهرها که زمانی مهم و قدرتمند بودند و امروز در حال تلاش اند تا به روزهای اوج خود بازگردند، جوامع استارتاپی راهی برای دوباره جوان کردن این شهرهاست. چه شواهدی نشان می دهد که جوامع استارتاپی می توانند در خارج از مراکز تکنولوژیک سنتی اتفاق بیفتند؟ می توانید مثالی از این قضیه را در بولدر (Boulder) شاهد باشید، ولی ظهور این فعالیت در شهرهایی همچون کانزاس سیتی (Kansas City) و دس موینس (Des Moines) اتفاق افتاد. در حال حاضر استارتاپ های موفقی در آیسلند (Iceland) وجود دارد. این شهرها که شما در مورد تاریخ آنها بحثی ندارید، 20 یا 30 سال به عقب بازگشته اند. آن ها Research Triangle Park و یا یک گروه معمولی نیستند.


    شما در کتاب خود، آورده اید که کارآفرینان نیاز به بستن قرارداد 20 ساله با یک مکان دارند. آیا کسی وجود دارد که برای چنین مقیاس های زمانی برنامه بریزد و درمورد آن فکر کند؟ آیا شما قصد دارید تا 20 سال آینده در شهری که زندگی می کنید بمانید؟ آیا همیشه انتظار داشتید که یک کارآفرین باشید؟ اگر جواب های شما “بله” هستند، پس شما توانایی اینکه به یک چشم انداز 20 ساله فکر کنید را خواهید داشت. چیزی که شما همیشه می شنوید، اینکه آیا مشاغل بیشتری در Q1 2013 نسبت به Q1 2012 وجود دارد؟ آیا تامین های مالی در Q2 بیشتر از Q1 است؟ این مشکلی است که با بسیاری از سازمان هایی که در حوزه ی کارآفرینی فعالیت دارند، وجود دارد. آن ها با معیارهایی هدایت می شوند که اهمیت چندانی ندارند. چگونه می توان میزان موفقیت یک جامعه ی استارتاپی را اندازه گرفت؟ اجازه دهید به شرکت Rally Software که در بولدر است و اخیراً عمومی شده است، نگاهی بیاندازیم. این شرکت کار خود را حدود 10 سال پیش آغاز کرد. زمانی که شروع به کار کرد، تنها متعلق به یک نفر و با یک ایده بود ولی امروزه حدود 500 نفر در آن فعالیت دارند و 600 میلیون دلار می ارزد.
    Rally با ایجاد شغل برای مردمی که به استارتاپ های دیگر مراجعه کرده بودند، بازدیدکنندگانی که به عنوان مشتری به بولدر آمده بودند، تاثیر قابل توجهی بر جامعه ی استارتاپی بولدر گذاشت. چنین معیارهایی را نمی توان از راه گسسته اندازه گیری کرد. راهی که من پیشنهاد می کنم این است که در مورد معیارهایی که سال به سال تغییر اندکی دارند، نگران نباشید. تمرکز باید بر این موضوع باشد که آیا شرکتی که ایجاد شده است مهم و کارآمد است یا خیر. شما در کانزاس سیتی خانه ای خریده و آن را به دست تعدادی برنامه نویس سپرده اید. موضوع چیست؟ یک سری کامل از خانه هایی که به عنوان خانه ی هکرها راه اندازی شده، وجود دارد. این موضوع به خاطر سرعت بالای اینترنت تا حدود یک گیگابایت در کانزاس سیتی است. چهار نفر بدون کرایه در خانه ی من زندگی می کنند. این شرکت Hand Prints نامیده می شود که آن ها با استفاده از سرعت بالای اینترنت می توانند با نرم افزار چاپگر سه بعدی کار کنند. من خیلی امیدوارم که از طریق این موضوع، دانش زیادی به دست آوریم.
    این موضوع همچنین باعث ساختن چیزی می شود که من به آن “محله ی استارتاپی” می گویم. چیزی که جذاب است این است که شما شاهد بازدید مردم زیادی از کانزاس سیتی هستید که فقط برای اطلاع از نحوه ی عملکرد گوگل فایبر در این خانه ها آمده اند. این محله با اینکه رو به کهنگی و قدیمی شدن پیش می رود، شاهد این هجوم از مردم باهوش و جوان به این منطقه است.

    منبع: technologyreview


    https://isfahanplus.ir/%d9%85%d8%b5%...1%db%8c%d9%86/

مجوز های ارسال و ویرایش