امروزه هر کجا که بروید صحبت از اکوسیستم‌های کارآفرینی است. اما هر کسی این عبارت را با معنی خاص خود استفاده می‌کند. قسمت عمده‌ای از تعریف‌ها و مفاهیم اکوسیستم‌های کارآفرینی را مشاورها نوشته‌اند. این افراد به استفاده از عبارت‌های مبهم و گیج‌کننده علاقه خاصی دارند چون با کمک آن‌ها می‌توانند بهتر از زیر بار مسئولیت فرار کنند. اما اگر سیاست‌گذارانی بخواهند اکوسیستم‌های کارآفرینی را پایه‌گذاری کنند، باید دقیقا بدانند قرار است چه چیزی ایجاد کنند. سیاست‌های مربوط به اکوسیستم‌های کارآفرینی با سایر سیاست‌ها تفاوت‌های زیادی دارند. سیاست‌های سنتی کارآفرینی را می‌توان به دو دسته «سیاست‌های مربوط به شکست بازار» و «سیاست‌های مربوط به شکست ساختاری» تقسیم کرد. دسته اول سیاست‌ها سعی می‌کنند با ارائه کمک‌های مالی، مشکل‌های بازار را رفع کنند. مثلا فرض کنید استارتاپ‌ها در دسترسی به منابع مالی مشکل دارند و مسئولان سیاستی برای افزایش پول در دسترس استارتاپ‌ها قوانینی وضع می‌کنند. از طرف دیگر، سیاست‌های ساختاری، نظام‌های نوآوری را هدف قرار می‌دهند. مثلا زمانی که تعداد شهرک‌های علمی کم باشد، سیاست‌گذاران اقدام به ساخت شهرک‌های بیشتری می‌کنند.
این رویکردها برای اکوسیستم‌های کارآفرینی مفید نیستند. برای درک بهتر این موضوع باید تفاوت اکوسیستم‌های کارآفرینی با بازارها (دسته اول سیاست‌ها) و نظام‌های نوآوری (دسته دوم سیاست‌ها) را بدانید. در ادامه به چند مورد از این تفاوت‌ها اشاره خواهیم کرد.
اکوسیستم‌های کارآفرینی پیچیده هستند

ذینفعان یک اکوسیستم کارآفرینی در مقایسه با ذینفعان یک بازار یک‌دست نیستند زیرا افراد متعددی با نیازهای متفاوت در این اکوسیستم درگیر هستند. معمولا همه ذینفعان به طور کامل مشخص نیستند. به علاوه، مسائل سطح بالاتری مثل زیرساخت، فرهنگ، هنجارها و قانون‌ها نیز در یک اکوسیستم موجود هستند. مزایای این اکوسیستم از تقابل و تعامل پیچیده‌ای بین تمام این عناصر به دست می‌آیند. اکوسیستم‌های کارآفرینی خدمات اکوسیستمی ارائه می‌دهند

هر اکوسیستمی مزایایی برای تمام اعضای آن دارد که از تعامل‌های محلی بین گروه‌های مختلف ذینفعان به وجود می‌آیند. چنین خدمتی در اکوسیستم کارآفرینی تخصیص منابع به فعالیت‌های مفید است که توسط افراد نوآور و استارتاپ‌ها صورت می‌گیرد. به این ترتیب بهره‌وری اکوسیستم افزایش پیدا می‌کند و قابلیت تولید ثروت در آن بیشتر می‌شود.
اکوسیستم‌های کارآفرینی رئیس ندارند

ذینفعان اکوسیستم کارآفرینی به یکدیگر وابسته هستند ولی سلسله مراتبی بر آن‌ها حاکم نیست. اگر اکوسیستم به خوبی کار کند همه از آن سود می‌برند ولی کسی در واقع صاحب آن نیست. بنابراین دستور دادن و پیروی کردن از دستورها نیز در این اکوسیتسم معنی ندارد. اکوسیستم‌های کارآفرینی پویا هستند

بازارها و نظام‌های نوآوری مفاهیمی ایستا هستند؛ به این معنی که یا وجود دارند یا وجود ندارند. در مقابل اکوسیستم‌های کارآفرینی از تعامل‌های بین افراد ذینفع به وجود می‌آیند و هر تعاملی می‌تواند آثار متعدد و گوناگونی داشته باشد. به این ترتیب هر تعاملی می‌تواند پیامدهایی غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد و این همان پویایی اکوسیستم‌های کارآفرینی است.





اکوسیستم‌های کارآفرینی اینرسی دارند‌

شاید نتوان به راحتی پذیرفت که یک سیستم پویا می‌تواند اینرسی داشته باشد اما اکوسیستم‌های کارآفرینی اینگونه هستند. این سیستم‌ها پیچیده هستند، تعامل‌های محلی دارند، پیامدهای تعامل‌ها در آن‌ها غیرقابل پیش‌بینی است و ذینفعان مستقل متعددی در آن‌ها فعالیت می‌کنند. به همین دلیل معمولا سیاست‌های دولتی در آن‌ها اثر خاصی ایجاد نمی‌کنند مگر اینکه به درستی هدف‌گیری شوند.
به این ترتیب می‌توان دید که رویکردهای مبتنی بر بازار و نظام بازار در اکوسیستم‌های کارآفرینی پاسخ‌گو نیستند. مثلا اگر شرکت‌های پررشد در یک منطقه وجود نداشته باشند، آیا مشکل نبود منابع مالی کافی (شکست بازار) است یا به دلیل وجود نداشتن شتاب‌دهنده‌های مناسب (شکست ساختاری) چنین مشکلی به وجود آمده است؟ واقعیت امر این است که در چنین نظام‌های پویایی نمی‌توان به سادگی منشأ این مشکلات را پیدا کرد. به این ترتیب، چه نوع سیاست‌هایی برای اکوسیستم‌های کارآفرینی مناسب‌تر هستند؟

سیاست‌ها باید از پایین به بالا باشند: معمولا افراد خارج از اکوسیستم نمی‌توانند به راحتی دلایل عدم موفقیت آن را شناسایی کنند. به علاوه گفتیم که دستور دادن در اکوسیستم‌های کارآفرینی فایده ندارد. در عوض باید سیاست‌ها با مشارکت و همکاری افراد عضو اکوسیستم ایجاد شوند. سیاست‌ها باید تمام ذینفعان را درگیر کنند: این اصل نتیجه‌ای مستقیم از اصل قبلی است. به دلیل اینکه اکوسیستم‌های کارآفرینی معمولا از تعامل‌های جداگانه افراد متعددی با یکدیگر به وجود می‌آیند، برای درک شرایط اکوسیستم باید تمام افراد فعال در آن را در ایجاد سیاست‌ها مشارکت داد. اطلاعاتی که این افراد در اختیار دارند، به سادگی از بیرون اکوسیستم قابل مشاهده و قابل دستیابی نیستند.
سیاست‌ها باید هماهنگی افراد را تسهیل کنند: اکوسیستم‌های کارآفرینی به نحوی ایجاد می‌شوند که همکاری بین چند گروه در آن‌ها الزامی است. برای همین اقدامات متمرکز دولتی به جایی نخواهند رسید. بنابراین بهتر است به جای یک اقدام متمرکز بسیار بزرگ، کارهای متعدد کوچکی به صورت محلی انجام شوند. سیاست‌ها باید همه افراد را متعهد کنند: ممکن است اکوسیستم‌های کارآفرینی به دلیل اینرسی داشتن مشارکت خوبی در اقدام‌ها از خود نشان ندهند. به علاوه چون کسی صاحب اکوسیستم‌های کارآفرینی نیست، احتمالا افراد کمی مسئولیت قبول می‌کنند. بیشتر افراد منتظر خواهند ماند تا دیگران کاری انجام دهند و آن‌ها سود ببرند. بنابراین سیاست‌هایی لازم هستند که تعهد در تمام افراد به وجود آورند و آن‌ها را به انجام کارهای مفید ترغیب نماید. با این وجود، حتی در صورت متعهد بودن همه، باز هم باید سازمانی وجود داشته باشد تا حرکت رو به جلو را حفظ کند.
سیاست‌گذاران در اکوسیستم‌های کارآفرینی نباید به دنبال پیدا کردن مشکل‌ها و حل کردن آن‌ها با روشی از بالا به پایین باشند. بلکه بهترین نقش برای آن‌ها هماهنگ‌کنندگی و تسهیل‌گری است تا بتوانند با تحریک اعضای اکوسیستم‌های کارآفرینی آن‌ها را در ایجاد و اجرای سیاست‌ها درگیر کنند.

https://isfahanplus.ir/%d9%85%d8%af%...c%d9%86%db%8c/