برند، ایده، فکر و تصویری از محصول و خدمات خاصی است که مشتریان با آن، به کمک نام شناخته شده، شعار، لوگو و … ارتباط برقرار می کنند. برندینگ نیز زمانی اتفاق می افتد که آن ایده و تصویر عرضه شده به بازار، توسط مردم شناخته و شناسایی آن با سایر برندها نیز آسانتر و مشخص تر باشد. برندینگ راه و روشی است برای ساختن یک شرکت معتبر و شناخته شده که این امر شهرت و اعتبار برای آن محسوب می گردد. حتی اگر شرکتی فاقد شهرت و اعتبار باشد، برندینگ میتواند برای بهبود و بالا کشیدن آن و بالا بردن ارزش محصولات و خدمات آن کمک شایانی بکند.
برخی افراد برندینگ را با تبلیغات یکی می دانند.” سخت در اشتباه هستند”. با یک مثال ساده این دو از هم متمایزمی شوند: شما به یک مهمانی می روید و درآنجا گروهی ازافراد سرشناس هستند و می خواهید به آنها ملحق شوید. به طرف آنها رفته و خود را معرفی میکنید. این می شود برندینگ. حالا اگر دوست شما به سمت آن گروه رفته و از دور شما را به آنها معرفی بکند می شود تبلیغات. در ادامه ۹ مورد بیان می گردد که با رعایت آنها شما میتوانید در خصوص برند خود، برندینگ (تجاری سازی) انجام دهید.
  • هدف سازی و ماموریت برند


ماموریت برند شما همان هدفی است که شما برای مشتریان و نه برای خودتان می خواهید و مبنای آنها بر اساس ارزشهای اصلی شما بنا نهاده شده اند. همین جمله، جواب سوالی است که امکان دارد از خود بپرسید : چرا برند شما وجود دارد؟

برخی از برندها می گویند برای کسب ثروت، تولید محصولات با کیفیت و نیز ارائه بهترین سرویس دهی به مشتریان (Customer Service) و … این اهداف صرفا مختص مشتریان شما نیست، بلکه از طرفی نیز ماموریتی برای ایجاد یک چشم انداز وسیع در ارتباط با کسب و کار شما می باشند. حال چطور می توان از لحاظ یک ارتباط تجارتی بین مشتریان و برند خود، ماموریت ها را تعیین کرد. برای مثال ( برای فتح درد های بیماران خود ) و یا ( برای پرورش مدیرانی که از زندگی لذت ببرند ) و … امیدوارم توانسته باشم منظورم را بیان کنم و به این درک از واقعیت رسیده باشید که چطور یک تجارت برای مشتریان می تواند منفعت نیز داشته باشد.

  • تعهد و قول یک برند


تعهد برند کلید طلایی موفقیت آن محسوب می شود. اینجا زمانی است که شما ماموریت خود را به تعهد به مشتریان تبدیل می کنید. دلیلی که باعث شود تا آنها به تجارت با شما مشغول شوند. تعهد شما بایستی به این شرح باشد: ارائه فراتر از محصول و خدماتی که قرار است شما به فروش برسانید. توجه داشته باشید که محصول و خدمات شما برند شما محسوب نمیشود. برند، هیچگاه در خصوص محصولات و خدماتی که ارائه میدهید نیستند. بلکه قول و تعهدی است که داده اید. تجارت های دیگری نیز در نقاط دیگر، مشغول فروش همان محصول و خدماتی که شما ارائه میکنید هستند که حتی آن را ارزان تر نیز ارائه می دهند. پس شما به عنوان یک برند بایستی این تعهد را داشته باشید که بیشتر از محصول و خدمات ارائه کنید. کیفیت، صداقت و سرویس دهی در این دسته قرار ندارند. چرا که مشتریان از اول آنها را از شما انتظار دارند. شما بایستی تعهد خدماتی را بدهید که توجه آنها را جلب کرده و آنها را به این فکر وا دارد که با ارزش هستند که واقعاً نیز هستند . به ماموریت خود خوب فکر کنید و ببینید با توجه به آن چه خدماتی را میتوانید ارائه دهید. برای مثال (تضمین می کنیم که سرمایه گذاری شما در ساخت و ساز سود آور خواهد بود) تعهد یک برند قدرت زیادی دارد. قدرتی که به مشتریان شما می گوید که چه سودی با تجارت با شما کسب خواهند کرد و اگر شما همیشه بر روی آن تمرکز کنید، می توانید به هدف خود برسید. از طرفی این امر سبب می شود تا روحیه اطمینان و وفاداری را در مشتریان خود بالا ببرید. حالا تعهد برند شما چیست ؟
  • شخصیت یک برند


همانطور که آدمها برای خود شخصیتی دارند، برند ها نیز دارای شخصیت هستند. برندها دارای بٌعد رابطه ای هستند البته نه با اشیا و تجارت ها. برندی که دارای شخصیت باشد، خیلی راحت تر در ذهن می ماند. پس فکر کنید که شخصیت برند شما چیست؟ پر رنگ است؟ خنده دار و یا … آن را طوری تعریف کنید که انتظار تعریف از دیگران را دارید. از لحاظ صفاتی بیندیشید. مردم چگونه شما را تعریف می کنند؟ پر انرژی؟ دوستانه؟ سرسخت و جدی و یا … ؟ امکان دارد که این جمله را شنیده باشید:


پیشنهاد فروش منحصر به فرد یا (UPS (Unique Selling Proposition. کارآفرینان اغلب آن را با محصول و یا خدمات یکسان می دانند. اما در حقیقت راز موفقیت UPS در شخصیت آن متمرکز شده است. تعهدی که برند شما می دهد و با شخصیتی که برند شما ایجاد میکند، عواملی هستند که برند شما را خاص و منحصر به فرد می کنند توجه داشته باشید که مهمتر از اینکه چه شخصیتی برای برند خود انتخاب می کنید، بایستی معتبر و بی ضرر باشد.

  • انتخاب شعار برای برند


برخی معتقد هستند که شعارها بیهوده هستند، در حالی که برخی دیگر بر این باور هستند که شعار فرصتی موثر در برقراری ارتباط در جهت اهداف برند و تفاوت های آن با دیگر برندها که از همان ابتدای شروع کارش ایجاد میکند، می باشد. شعار مناسب نیز شعاری است یک جمله ای، تک و قدرتمند که بیانگر برند شما به صورت فشرده و جمع و جور باشد. جمله ای ۷ کلمه و حتی کمتر. شعار جوهره برند شما محسوب می شود. به طور کلی شعار برقرار کننده ارتباط بین هدف برندتان با شخصیت آن می باشد. شعار مناسب می تواند تعریفی شفاف از ماهیت برند شما باشد. می تواند احساس، راز و تصویری از شخصیت برند شما را بیان کند. برای مثال کمپانی Nikeمیگوید Just Do it ( انجامش بده )، یا شرکت L’Oreal محصولات زیبایی خانم ها Because You Worth It (چون شما ارزشش را دارید). بنابراین از تعهد برند خود آغاز کنید. چرا شما این کسب و کار را انتخاب کرده اید؟ چه تفاوتی با بقیه دارید؟ اصلا چرا باید برای کسی مهم باشید؟ با جواب دادن به این سوالات شعار خود را خلق کنید یه طوری که باعث گردد آن را دوباره بخوانند.
  • لوگو (آرم) برند


اهمیتی که لوگو در زمینه برندینگ دارد، چیزی فراتر از کلمه اهمیت است البته لوگو زمانی از این درجه ارزش برخوردار می شود که شما برند خود را ایجاد کرده باشید، چرا که لوگو به هیچ عنوان در موقع تاسیس برند شما نقش ندارد. درست است که اهمیت دارد و بدان احتیاج دارید، اما مردم با لوگو شما، به جوهره برند شما پی نمی برند. لوگو یک نماد گرافیکی است که معرف شخص، گروه و یا سازمان است. نکته مهم اینکه مشتریان به لوگو شما معنا می بخشند، اما لوگو به تجارت شما معنایی نمی بخشد. پس آنچه که در خصوص یک لوگو اهمیت دارد این است که از نظر فنی، بایستی به شکلی باشد، که در ذهن مردم نقش ببندد.

مهمترین قسمت یک لوگو، نحوه نشان دادن و ارائه فونت یا همان حروف است. شما احتمالا فکر می کنید که جملات درون یک لوگو فقط همان مجموع از چند حرف است. اما در واقع مغز انسان آن حروف را مجموعه ای از تصاویر میبیند. مغز حرف را به عنوان یک تصویر معنادار می بیند. به همین دلیل شما بایستی فونتی را برای لوگو خود انتخاب کنید که عموما در دسترس نباشد و آن را به سبک و روش خاصی درآورید که به صورت عادی توسط مغز به شکل معمول دیده نشود. در خصوص رنگ، که بسیار معناگر هم هست، رنگی انتخاب کنید، که با احساسی که می خواهید از مشتریان خود بیرون بکشید یکسان باشد.

  • تجربه برند شما


تا به اینجا از بنیادهای برند و اجزایی که از به هم اتصال دادن آنها برند شکل می گیرد گفته شد. اما الان، برای آنکه برند واقعی و قابل باور باشد، لازم است که مردم در خصوص تجربه آن بدانند و اگر تعهدی را که هنگام بازاریابی داده بودید تجربه نکنند، تمام وقت و سرمایه گذاری که برای برندینگ خود صرف کرده بودید به هدر می رود. پس از آنکه شما مفهوم برند خود را انتقال دادید، بایستی تعهدی را که داده اید با بیان کردن تجربیات دیگران، ارائه دهید. فراتر از معاملات خود فکر کنید و حتی فراتر از تحویل دادن محصول و خدمات تان. وظیفه شما این است که یک تجربه برند سازی شده را ارائه دهید. اگر موفق به انجام این امر شوید، قطعا وفاداری و حتی تبلیغ دهان به دهان مردم را کسب خواهید کرد.
  • کارمندان برند


کارمندان شما بایستی با برند شما سازگاری داشته باشند چرا که آنان هستند که باید برندتان را ارائه کنند. با نداشتن افراد مناسب در جای مناسب، تمام زحمات و دشواری ها و افکاری که برای خلق برند خود داشتید، در همان نقطه که با مشتری تماس گرفته می شود، به هدر میرود و برندتان به زمین می خورد.

این لحظه زمانی است که شما بایستی در خصوص ضوابط استخدامی خود فکر کنید و تغییراتی را اعمال کنید. احتمالا در گذشته شما کارمندان تان را با توجه به اینکه چه مهارتهایی دارند، چه میزان اطمینان به آنها وجود دارد و تمایل آنها به کار کردن برای شما با حداقل حقوق، انتخاب می کرده اید. البته گاهی این موارد کاربردی و گاهی نیز نیستند که در بیشتر موارد نیز به ضرر برند تمام میشد. پس زمان آن رسیده که در خصوص تغییر ضوابط استخدامی کمی فکر کنید.(تعهد و شخصیت سازی)
هر یک از کارمندان شما بایستی این قابلیت را داشته باشند که تعهد برند شما را حفظ کرده و هنگام ارائه آن نیز به همراه شخصیت برند شما باشد. پس موقع استخدام افراد همیشه این دو سوال را از خود بپرسید:

  1. آیا این فرد می تواند تعهد برند من را حفظ کرده و ارائه دهد؟
  2. آیا این فرد هم سو با شخصیت برند من می باشد؟

در خصوص کارمندان فعلی شما مجبورید تصمیماتی در خصوص آنها بگیرید. ذرست است که این امر خشن است، اما بیایید رک و راحت باشیم. مسئله مهم در اینجا برند شما است، بنابراین شما بایستی یا آنها را با توجه به معیارهای خود که برای برندتان می خواهید آموزش دهید و یا اینکه به آنها کمک کنید تا شرکت و مدیر دیگری را برای شما برگزینند.
  • آموزش برندینگ


شرکت ها به نوعی در ۳ زمینه به کارمندانشان آموزش های لازم و کافی را می دهند: عملیاتی، کاربردی و فنی. اما حال موقع آن رسیده که که برندینگ نیز به این جمع اضافه شود. اغلب از کارمندان خواسته می شود که تجربه برندی را بیان کنند که خود هیچ تجربه ای از آن نداشته اند، این امر (خصوصا کارمندانی که حقوق کافی نیز دریافت نمی کنند) برای برند یک خود کشی محسوب می شود. آنها بایستی در خصوص برند آموزش داده شوند و شما بایستی به آنها آموزش دهید. این کار می تواند خیلی ساده توسط یک کتابچه راهنمای شایستگی برند برای کسب و کار شما انجام گردد.
  • مشروعیت برند


برند ها وانمودی نیستند و برندهای واقعی نیز مفهومی خلق شده توسط شرکت های تبلیغاتی بر اساس تحقیق و وب گردی شکل نمی گیرند. اگر شما می خواهید یک برند حقیقی داشته باشید بایستی که آن را نیز حقیقی حفظ کنید. این مشروع بودن برند است که در زندگی واقعی مطرح است، روح کار آفرین که در آن قرار داده شده تا به عنوان یک زندگی شکل گیرد، یک تنفس، یک تجارت. به یاد داشته باشید که تجارت شما انعکاسی از خود شما است. شما نمی توانید یک شخصیت متفاوت در خارج از تجارتتان و شخصیتی دیگر در درون آن باشید. به راحتی قادر به حفظ این شخصیت نخواهید بود بنابر این در تمام مراحل همان شخصی باشید که هستید. شما رهبر برند خودتان هستید و باید آن را نشان دهید. پس به خط اول جبهه برندتان رفته و همانطور که به کارمندانتان آموزش داده اید به وظیفه خود عمل کنید و با مشتریان خود به تعامل بپردازید.



https://isfahanplus.ir/%d8%a8%d8%b1%...3%d8%aa%d8%9f/