ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





+ پاسخ به موضوع
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2017/09/11
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    4,250
    123
    ناظم سایت

    چگونه مثل یک کارآفرین فکر کنیم؟




    دکتر پرویز درگی ویزیتور دیروز و معلم امروزبازاریابی ایران، عضو هیئت مدیره انجمن علمی بازاریابی، نایب رئیس انجمن علمی مدیریت اجرایی ایران و رئیس کمیته استاندارد سازی تحقیقات بازاریابی کشور می‌باشد. در یادداشت قبلی ایشان به تفسیر برخی سخنان کارآفرینان قدیمی و موفق پرداخته و آموزه هایی از سخنان آنان را مطرح کردند که می توانید مقاله “چگونه کارآفرین بهتری باشیم؟” را در این رابطه مطالعه نمایید. و اما در یادداشت دوم ایشان، با شاخص های مدیریت و رهبری آشنا می شویم و قابلیت های کارآفرینی و نوع تفکر آن را در خود می سنجیم: جعبه ابزار کارآفرینی

    شاخص های مدیریت عبارتند از: استخراج ارزش‌ها- ساخت استانداردها- سازماندهی- ساختاردهی- شکل دهنده زیرساخت ها- ایجاد کسب و کارها- نظام بخشیدن به منابع و شناسایی فرصت‌های جدید؛ و نهایتاً شاخص‌های رهبری عبارتند از: هدایت آینده- درک صحیح چشم‌انداز و استخراج فرصت‌ها از آن- تعهد به تغییر- فرهنگ ساز و استراتژیست- طراح و معمار- دمیدن جان تازه به کالبد فعالیت ها- قهرمان پرور ، متخصص تشخیص پتانسیل‌ها و استعدادهای نهفته. کتاب عصرآفرینان پژوهشی صد ساله درمورد بزرگان کسب و کار قرن بیستم است. نمی‌دانم چگونه اهمیت این کتاب را بیان کنم فقط تقاضا می‌کنم وقت بگذارید و این کتاب ارزشمند را که توسط دوست خوبم ناجیان عزیز مدیر توانمند انتشارات رسا منتشر شده است را بخوانید. اما این یادداشت در ادامه ویژگی های کارآفرینان برای این است که خودمان را از نظر کارآفرینی مورد ارزیابی قرار دهیم. کارآفرینان را می‎توان خط تولید ثروت دانست. کارآفرینان با تلاشی متعهدانه و با به جان خریدن مخاطرات و در نظر گرفتن ریسک‎های موجود، ارزش‎های مادی و معنوی جدید می‎آفرینند. کارآفرینی نوعی از زندگی شغلی است، که البته خود شغل نیست بلکه یک سبک اندیشه و زندگی است. کارآفرینی امروزه نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
    بسیاری از افراد علاقه‎مند هستند تا این سبک فکری را در زندگی شخصی و شغلی خود جاری کنند، اما ملزومات تفکر کارآفرینی چیست و اصولاً این فلسفه‎ی اندیشه چه شاخصه‌هایی دارد؟

    شاید آزمون کوتاهی که در پی تقدیم می‎شود، بتواند به ما در ارزیابی قابلیت‎های خود در زمینه‎ی کارآفرینی کمک کند.
    سؤالاتی که باید از خود بپرسیم: o آیا تا بحال در کسب و کاری مشابه آنچه که قصد راه‎اندازیش را دارید فعالیت کرده‎اید؟
    o آیا دوستان و افرادی که می‎شناسید شما را مناسب آنکه خویش فرما شوید می‎دانند؟
    oآیا از جانب دوستان و اعضای خود برای محقق ساختن ایده‎هایتان پشتیبانی می‌شوید؟
    o آیا تا کنون در مورد شروع و یا اداره‎ی یک کسب و کار، دوره‎ی آموزشی یا سمیناری گذرانده‎اید؟
    o آیا ایده‎ی کاری، برنامه‎ی کسب و کار یا طرح پیشنهادی خود را با یک مشاور زبده در میان گذاشته‎اید؟
    o آیا دوست، خویشاوند، و یا معتمدی را دارید که از جنس کارآفرینان باشد؟

    ارزیابی ویژگی‎های شخصیتی

    هر چه پاسخ‎های موافق شما به این سؤالات بیشتر باشد، آمادگی ذهن بیشتری در زمینه‎ی کارآفرینی دارید:
    o آیا خود-ترویج و خود-ترقی هستید؟
    o آیا خود-آغازگر هستید؟
    o آیا می‎توانید به خوبی امور را برنامه‎ریزی و ساماندهی کنید؟
    o آیا می‎توانید فشارها و تنش‎های وارده را مدیریت کنید؟
    o آیا ریسک پذیر هستید؟
    o آیا از نظر جسمانی از توان قابل قبول و تندرستی برخوردارید؟
    o آیا می‎توانید با شخصیت‎های نا همنوا و متضاد با خود تعامل کنید؟
    o آیا نسبت به محصول یا خدمتی که قصد عرضه دارید اشتیاق دارید؟
    o آیا نیروی محرکه و انگیزه‎ی کافی دارید؟
    o آیا از چالش‎ها و شکست‌ها استقبال می‎کنید؟
    o آیا رقابت پذیر هستید؟
    o آیا خوش بین هستید؟
    o آیا می‎توانید بر انتقادات وارده مدیریت کنید؟
    o آیا صبور هستید؟
    o آیا قاطعید؟
    o آیا قادرید میان خود، خانواده و کسب و‌کارتان توازن برقرار کنید، و آیا تاثیرات کسب وکار خود بر خانواده‎تان را می‎دانید؟

    فصل مشترک‌های کارآفرینان

    کارآفرینان دارای نقاط مشترک بسیاری هستند، چرا که اصولاً سبک فکری آنها تا حدودی مشابه یکدیگر است. این نقاط مشترک عبارتند از:
    o صبر و استقامت، میل به دریافت سریع بازخورد، کنجکاوی، انگیزه بسیار برای موفقیت، سطح انرژی بالا، رفتار و کردار هدف محور، مستقل، مُصر، دارای اعتماد به نفس، حساب شده ریسک می‎کنند
    o خلاق، نوآور، دارای چشم‎انداز، متعهد
    o دارای مهارتهای حل مسأله، تحمل ابهام، یکپارچگی و انسجام مستحکم، بسیار قابل اعتماد، قریحه و ابتکار عمل شخصی، قابلیت یکپارچه‌سازی منابع، مهارت سازماندهی و مدیریت، رقابت پذیر، عامل تغییر، بردبار در مقابل شکست، سخت کوش، کمی خوش اقبال

    چگونه مثل یک کارآفرین فکر کنیم؟


    کارآفرینان کسانی هستند که بهتر از سایرین فکر میکنند و اندیشه خود را بهتر از دیگران عملیاتی میسازند. آنها به تکنولوژی تفکر مجهز هستند و میدانند که به همان اندازه که به دانش وآگاهی نیاز دارند، به تمرین و استمرار آن نیز محتاجند.

    آنها خود را مصون از دام حماقتها نمیدانند و به همین دلیل پارادایم‌شکنی می‌کنند و مخاطرات را به جان میخرند. آیا داستان مشهور ارسطو، از حکمای شهیر یونان، را در این‌باره شنیده اید؟ ارسطو عالمی بود که اندیشیدن را مقدم برعمل میدانست و در عین خردورزی گاه از نظر دیگران رفتارهای پیش‌پا ‌افتاده‌ای انجام می‌داد. واقعیت این است که ممکن است به گمانه‌های خود بیش از حد تکیه داشته باشیم و گاه عمل‌گرایی و عامل بودن را فدای مصون دانستن خود از نادانی میکنیم. حال آنکه کارآفرینان انسانهایی مشتاق یادگیری هستند و همواره خود را مقید به علم اندوزی می‌دانند. کارآفرینان انسانهای عالم، عامل عاشق هستند. آنها افرادی جویش گرند. کار آفرینی سبکی از اندیشه است و سن و سال و شرایط فیزیکی و حتی سابقه نمیشناسد. کارآفرینان خروس‌خوان صبح در محل کار حاضر میشوند و دیر هنگام و بعد از آنکه کارکنان سازمان را ترک کردند، از سازمان میروند. آنها به بهره‌وری خلاق میاندیشند و همواره در حال گسترش شبکه ارتباطات خویش هستند و به قول معروف آنچه را که بخواهند زیر سنگ هم که شده بدست میآورند. کار آفرینان، افرادی شگفتی ساز هستند و به همین واسطه توجهات را به خود را جلب میکنند و غالبا همانند بولدورزهای مانع‌شکن، موافع را از سر راه بر میدارند. دیدگاه مثبت نگرانه ایشان و اندیشه خلاق، آنها را قادر میسازد که با سرسخت‌ترین چالشها نیز دست و پنجه نرم کنند. کار آفرینان میدانند که چگونه سخت کار کنند، اما در عین‌حال مهارت‌های دیگری نیز دارند.

    آیا به نظر شما، ساختار مغز کارآفرینان با افراد عادی متفاوت است؟

    ست گودین درکتاب دسیسه ایکاروس(the Icarus deception) ، از سه مهارت اساسی کار آفرینان صحبت میکند. او توصیه میکند که کارآفرین شدن نیازمند آن است که ابتدا مغز خزنده، یا به قول گودین، مغز مارمولکی خود را آرام و رام کنیم. از نظر او، مغز خزنده همان مقاومت و نجواهایی است که مارا به عقب نشینی از انجام کارهای نوآورانه باز میدارند. واقعیت آن است که مغز خزنده از ریسک کردن و پذیرش ایده‌های نو، گریزان است و ترجیج میدهد در لاک دفاعی خود باشد (تقاضا میکنم برای مطالعه بیشتر در خصوص مغز خزنده به کتاب نورومارکتینگ : نظریه و کاربرد مراجعه کنید).
    گودین توصیه میکند که همانند یک هنرمند، دیدی خلاق و جامع‌نگرانه داشته باشیم و ورای چارچوبهای معمول بیندیشیم. از نظر او بیشتر انسانها در چارچوبی قالبی می اندیشند، گودین انسانها را در سه دسته سرآشپز، آشپز و یا شیشه شور قرار میدهد. سرآشپزها همان کارفرمایان قدرتمندی هستند که آشپزها را به استخدام خود در می‌آورند و یا در صورت لزوم از کار بی‌کار میکنند. اما آشپزها بازوهای اجرایی هستند و شیشه شورها کارکنان صف و خط مقدم هستند. گودین توصیه میکند که باید فراتر از این دسته‌بندی‌ها و قلمروها بیندیشیم و تفکر خود را باز کنیم . او این کار را از طریق شبکه سازی و گسترش دامنه ارتباطات، ممکن میداند و اصطلاح اقتصاد ارتباط را مطرح می سازد.

    با این اوصاف، به نظر شما کار آفرینان چگونه می اندیشند؟ پاسخ به این سوال را در پی میخوانیم.

    ۱- احساس کودکی دارند

    کارافرینان مثل کودکانی هستند که در فروشگاه آب نبات و شکلات این سو و آن سو می‌دوند و با ذوق و شوق به همه چیز ناخنک می زنند. آنها محدویت نمی‌شناسند و همه چیز را باید با موشکافی زیر و‌ رو کنند. کنجکاوی بیش از حد آنها در عین آنکه ممکن است پدر و مادر را کلافه کند، اما به همان اندازه مسری و هیجان آمیز است. زمانی از لزلی برادشاو که از کارآفرینان مطرح شرکت گاید میباشد، درخصوص نوع تفکر کارآفرینانه سوال شد، براد شاو پاسخی در خور تامل ارائه کرد:
    ” من شور و هیجان توام با شگفتی‌آفرینی کودکی را در دل خود زنده نگه داشته‌ام. رویکرد من به تمام پدیده‌ها، رویکردی توام با کنجکاوی، اشتیاق، ریسک‌پذیری و ایمان است. البته برخی شرکت‌های با تفکر سنتی و یا برخی مراکز آموزش عالی، نه تنها این ارزش‌ها را تقویت نمیکنند، بلکه روی آن سر پوش میگذارند.”
    مثل معروفی وجود دارد که می‌گوید، “از نو کودک شو تا خلاق باشی.” فرقی نمی‌کند که کودکان در کدام گوشه دنیا به دنیا آمده باشند، به هر ترتیب قاعده‌ای کلی در خصوص کودکان وجود دارد، آن هم اینکه همه‌ی بچه‌ها خلاق ‎هستند. آنها همیشه مشتاق امتحان کردن چیزهای تازه هستند و گاه حتی می‌کوشند تا راه‌های غلط را امتحان کنند. کودکان هیچ‌گاه در یک جا بند نمی‌شوند و همواره در جوش و خروش هستند.

    تمام کودکان در بدو تولد راست مغز هستند و به تدریج آموزش، آنها را به چپ‌مغز بودن سوق می‌دهد. نیمکره‎ی چپ مغز، ذهنی مکانیکی، تابع نظم و غیر‌خلاق، اما بسیار توانمند در حوزه علوم محاسباتی و پیچیده و نیز استدلال است؛ و تنها زمانی می‎تواند کاری را انجام دهد که قبلاً آن را آموخته باشد . ولی نیمکره راست به عکس به نیمکره‎ی اغتشاش شناخته می‌شود و سرشار از ذوق هنری، آفرینشگری و احساسات و هیجانات مختلف است. بنابراین بکوشیم تا کودک درون خویش را احیا کنیم، تا ذهنی آفرینش‌گر و کارآفرین داشته باشیم. توصیه متخصصان این است که کودکان را از همان ابتدا به سمت کارآفرینی سوق دهیم.

    ۲- فکر میکنند (یا میدانند)که قادرند بهتر از سایرین از پس کارها برآیند

    انسان‌های بزرگ از خودشان توقع دارند و انسان‌های کوچک از دیگران؛ کار آفرینان اینگونه می‌اندیشند که هر چیز به ظاهر کاملی باز جای بهبود دارد و آنها خود را لایق انجام این بهینه‌سازی می‌دانند. جرمی جانسون، از کارآفرینان کهنه‌کار و موسس شرکت ۲U میگوید: سبک تفکر یک کارآفرین چیزی شبیه به این است :” هر آنچه پیرامون من است بوسیله کسی اختراع شده که بعید است از من باهوش‌تر باشد.” کار آفرینان باور دارند که هر چیزی را می‌توانند به طریقی بهبود بخشند. آنها همواره به دنبال یافتن جایگزینی بهتر هستند و بسیاری از قواعد موجود را صرفاً به عنوان خطوط راهنما تصور میکنند.

    کارآفرینان انسان‌هایی متفاوت هستند که با عملیاتی ساختن ابزارها و اهرم‌های موجود خود به پرورش ایده‌های‌شان می‌پردازند، و بسیاری از ناممکن ها را ممکن می‌سازند . آنها از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند و قدرت خلاقیت ، استقلال‌طلبی، تنوع‌خواهی، دوراندیشی، متفاوت‌اندیشی، آزادی عمل و اندیشه، انعطاف پذیری ، مدیریت زمان، و تفکر اجرایی در آنها مثال‌زدنی است. هنری فورد، موسس شرکت خوروسازی فورد می‌گوید،
    “چنانچه به دستیابی به مال و منال چشم امید بسته‌اید، هیچ گاه به آن دست نخواهید یافت .و امیدتان نقش بر آب خواهد شد. تنها دانش، تجربه و مهارتهای یک فرد است که می‌تواند به معنای واقعی کلمه ثروت و ذخیره او باشد.”
    این جمله فورد لزوم باور داشتن به شایستگی‌های درونی و تلاش در جهت مهارت‌افزایی و یادگیری را خاطرنشان می‌سازد. کارآفرینان واقعی لوکوموتیو هستند نه واگن.

    ۳- عموماً خوش بین و مثبت اندیش هستند

    شاید خوش‌بینی به ظاهر موضوعی بدیهی باشد، اما با این حال نمی‌توان منکر جایگاه ویژه آن به ویژه در امر کارآفرینی شد. کارآفرینان، ذهن خود را از دام بدبینی و یاس پاک می‌کنند تا فکرشان برای خلق ایده های جدید ، و یافتن فرصت‌های کمین‌کرده باز باشد. آنها همیشه بزرگ می‌اندیشند و اهدافی بزرگ در سر دارند. پس رویایی متفاوت داشته باشیم تا انسانی متفاوت و کارآفرین شویم.
    افراد دارای تفکر کارآفرینی، دیدی مثبت نسبت به کار، زندگی و خودشان دارند. کارآفرینان هرگز تسلیم شکست نمی‌شوند و شکست را فرصتی برای یادگیری می‌دانند.
    سلیگمن، از جمله روان‌شناسان مثبت‌نگر، می‌گوید:
    ” خوشبینی، روشی رایج برای توضیح شکستها به خودمان است.”
    افراد مثبت‌اندیش از فرصت‌ها و موقعیت‌هایی که به چشم دیگران تهدید و یا مانع است، بهره‌برداری بهینه می‌کنند. از این رو توفیق‌طلبی و مثبت‌اندیشی، پیش‌فرض کارآفرینی است و موجب می‌شود تا ریسک تمسخر و شکست را به جان بخریم و روی ریل پیشرفت قرار گیریم.

    ۴- نوعاً قاعده گریز و معیار شکن هستند

    کارآفرینان ذاتاً تمایل دارند تا از چارچوبهای رایج فاصله بگیرند و ذهن آنها پاردایم شکن است. شالوده شکنی به عنوان سرمشق کارآفرینی مطرح است. راهبرد آنها بر مبنای آینده‌سازی است و لذا در بند سنت‌های دست و پاگیر نمی‌مانند. آنها برای هر پدیده‌ای پاسخی نوآورانه دارند. لازمه موفقیت، قدم گذاشتن در راه‌های جدید است. لذا نمی‌توان با تقلید کورکورانه از توفیقات سایرین به موفقیت پایدار دست یافت. “قاعده شکنی” از ابزار متداول کارآفرینی می باشد و ذات کارآفرینی به سمت خلاقیت در جریان است. آنها از تعجب، توجه می‌سازند، و در غافلگیرساختن تبحری خاص دارند (نظیر استراتژی اسب تروا). اصل غافلگیری از جمله مهارتهایی است که از دیرباز متداول بوده است. امروزه نیز این اصل با تغییر شکل ظاهری در عرصه رقابت‌های نفس‌گیر میان کسب‌و‌کارها مورد توجه است. در واقع استراتژی اسب تروا روشی هوشمندانه برای شکستن موانع مستحکم بدون اقدامات تهاجمی، و تسخیر بازارهای رقابتی به نفع خویش است. این راهبرد به پارادایم‌شکنان کمک می‌کند که معادلات را به نفع خود تغییر دهند. تفکر کارآفرینی به واسطه چاشنی تعجب، سخت‌کوشی، و خلاق‌اندیشی موجب ارزش‌آفرینی برای ایده‌ها می‌شود و به بلوغ آنها کمک می‌کند.

    منبع: ch3.ir

    https://isfahanplus.ir/%da%86%da%af%...c%d9%85%d8%9f/
    ویرایش توسط SARA : 2017/12/11 در ساعت 20:52
+ پاسخ به موضوع
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

مجوز های ارسال و ویرایش