فرهنگ یادگیری سازمانی مجموعه‌ای از ارزش‌ها، سیستم‌ها و عادات سازمانی است که افراد و کل سازمان را حمایت و تشویق می‌کند تا میزان دانش، شایستگی و عملکرد خود را به صورت مستمر بهبود بخشند. این فرهنگ، موجب بهبود مستمر عملکرد کارکنان و سازمان می‌شود و دستیابی به اهداف کسب‌و‌کار، نوآوری و تواناییِ کنار آمدن با تغییرات را آسان‌تر می‌کند. در ادامه قصد داریم به اختصار، به بیان اصول و مزایای فرهنگ یادگیری سازمانی بپردازیم.


پیتر سِنجی (Peter Senge)، از اعضای هیئت علمی در دانشکده‌ی مدیریت ام‌آی‌تی اسلون (MIT Sloane) و نویسنده‌ی کتاب «اصل پنجم: هنر و شیوه‌ی سازمان یادگیرنده»، پنج اصلِ به هم وابسته در فرهنگ یادگیری سازمانی را به صورت زیر بیان می‌کند:

  1. توانایی‌های شخصی: ظرفیت‌سازی شخصی، تشویق به شکل‌گیری و تحقق اهداف شخصی و همچنین سازمانی؛
  2. مدل‌های ذهنی: به چالش کشیدن و تغییر دادنِ طرز تفکر افراد در مورد جهان پیرامون (طرز تفکر بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید مهم است)؛
  3. آرمان مشترک: ایجاد آرمانی مشترک و احساس تعهد جمعی در مورد اینکه به عنوان یک سازمان، قصد داریم به کجا برسیم و چگونه می‌خواهیم به آن هدف دست یابیم؛
  4. یادگیری تیمی: ایجاد ظرفیت برای یادگیری تیمی و افزایش هوش و توانایی‌های گروه، به صورتی که بیشتر از مجموع استعدادهای تک‌تک اعضای گروه باشد؛
  5. تفکر سیستمی: ایجاد توانایی لازم برای داشتن دیدِ همه‌جانبه و درک اینکه چگونه تغییرات ایجادشده در بخشی از سازمان، بر کل سیستم اثر می‌گذارد. این به معنیِ شناخت کلی وابستگی‌های متقابل و روابط متقابلِ میان بخش‌های سیستم و چگونگیِ بهره‌برداری و هدایتِ تغییرات، در سرتاسر سیستم است.

فرهنگ یادگیری سازمانی واقعی، کارکنان را قادر می‌سازد تا وضع موجود را به چالش بکشند و تفکر انتقادی داشته باشند. چنین فرهنگی تضمین می‌کند که اعضای تیم در طرز فکرِ «این روشی است که همیشه استفاده شده» گرفتار نشوند و ظرفیت و سازگاری لازم برای تغییر را ایجاد می‌کند.





مزایای فرهنگ یادگیری سازمانی

ایجاد فرهنگ یادگیری سازمانی مزایای فراوانی دارد، از جمله:


  • دستاوردهای بازدهی؛
  • افزایش بهره‌وری؛
  • افزایش سود؛
  • کاهش ترک شغل کارکنان، به دلیل بالا رفتنِ میزان رضایت کارکنان و افزایش وفاداری و تعهد آنها؛
  • بالا بردن استانداردهای کیفیت، از طریق نهادینه کردن لزوم بهبود و پیشرفت مستمر، مشارکت در پروژه‌ها و مسئولیت و پاسخگویی برای نتایج به دست آمده در میان کارکنان؛
  • پرورش دادن رهبران در تمام سطوح که در برنامه‌ریزی برای جانشینی رهبران کمک می‌کند؛
  • ایجاد فرهنگ پرسشگری، ظرفیت انطباقی و به اشتراک‌گذاری دانش؛
  • افزایش تواناییِ افراد و تیم‌ها برای پذیرفتن و سازگاری یافتن با تغییرات.


۱۰ خصوصیت شرکت‌هایی که فرهنگ یادگیری سازمانی دارند

۱. رهبران از یادگیری حمایت می‌کنند



مدیرعامل شرکت، مدیران ارشد و سایر رهبران کلیدی در سازمان، این پیام را به کارکنان می‌رسانند که یادگیری مستمر افراد، تیم‌ها و کل سازمان، ارزشمند و لازم است. رهبران این پیام را به کارکنان خود منتقل می‌کنند که یادگیری به روش‌های فراوان و گوناگونی انجام می‌شود، مانند آموزش رسمیِ رودررو یا آنلاین، آموزش رسمی و غیررسمی، آموزش در حین انجام فعالیت‌های شغلی و در تعاملات اجتماعی. گفته‌ها و کارهای رهبران باید آشکارا با این ارزش هم‌راستا و همسو باشد.


۲. مدیران، مسئولیت یادگیری کارکنان را بر عهده می‌گیرند

مدیران از گزارش‌های مستقیم کارکنان در مورد کسب دانش و مهارت‌های جدید و پرورش قابلیت‌ها برای افزایش ارزش آنها برای سازمان، حمایت می‌کنند. آنها فرصت‌هایی را برای یادگیری، به کار بستن آموخته‌ها و اجرای یادگیری در حین کار، فراهم می‌کنند. همچنین کارکنان را ملزم به یادگیری می‌کنند و خود را نیز ملزم به تنظیم گزارش‌های مستقیم می‌دانند.

۳. افرادی در سازمان استخدام می‌شوند و ترفیع می‌گیرند که مشتاق یادگیری باشند

کارکنان منابع انسانی و مدیران، به دنبال افرادی هستند که برای یادگیری انگیزه دارند، همیشه در پیِ فرصت‌هایی برای کسب دانش و مهارت‌های جدید هستند، از موفقیت‌ها و شکست‌های خود می‌آموزند، به منظور یادگیری دست به ریسک می‌زنند و به رشد و پرورش خود ادامه می‌دهند. در سازمان، کارکنانی استخدام می‌شوند و ترفیع می‌گیرند که برای یادگیری و رشد خود پیش‌قدم می‌شوند.

۴. یادگیری در موفقیت سازمان تأثیرگذار است

کارکنان و مدیران به وضوح شاهد هستند که چطور کسب دانش و مهارت‌های خاص به موفقیت سازمان کمک می‌کند. این یادگیری، بی‌هدف نیست و دلیل آن آموختن شیوه‌ها و رویه‌های معمول و همیشگی سازمان برای انجام کارها نیست، بلکه هدف از آن کمک به دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان است.

۵. پیشرفت و یادگیری در طرز فکر و ذهنیت افراد نهادینه شده است

مدیران و کارکنان اعتقاد دارند که همه‌ی افراد درون سازمان می‌توانند یاد بگیرند و رشد کنند. آنها باور دارند که این پتانسیل در همه وجود دارد و با فراهم کردن فرصت‌ کسب دانش و مهارت‌های جدید برای افراد، تحقق می‌یابد. آنها بر این باورند که توانایی‌های هیچ‌کس ثابت و غیرقابل تغییر نیست و هر انسانی ذاتا می‌تواند قابلیت‌ها و عملکرد خود را بهبود ببخشد.

۶. ساختار سازمانی، یادگیری را تسهیل می‌کند



اطلاعات، آزادانه در سرتاسر سازمان جریان می‌یابد. رهبران واحدهای کاری، به راحتی با یکدیگر تبادل اطلاعات می‌کنند. آنها در صورت نیاز، به یکدیگر کمک می‌کنند و آموزش می‌دهند. کارکنان در سرتاسر ادارات و مناطق جغرافیایی با هم در ارتباط هستند و به طور فعالانه موفقیت‌ها، شکست‌ها و درس‌هایی را که آموخته‌اند، با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند. سایر ذی‌نفعان کلیدی نیز در تصمیم‌گیری‌های مهم شرکت داده می‌شوند و به نظرات‌شان احترام گذاشته می‌شود.

۷. مدیریت دانش به یادگیری کمک می‌کند

اطلاعات، در محلی که به راحتی قابل دسترسی باشد (به صورت چاپی یا در یک پایگاه داده) ذخیره می‌شوند. تمام کارکنان می‌توانند به منظور کسب دانش مورد نیاز برای موفقیت در کار خود، از این اطلاعات ذخیره‌شده استفاده کنند. موفقیت‌ها و شکست‌ها به شکلی توصیف می‌شود تا هر کس بتواند تمام اطلاعاتی را که نیاز دارد، به دست بیاورد. کارکنان می‌توانند در زمان نیاز و به منظور بهبود عملکرد سازمانی‌شان، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست بیاورند. کارکنان همواره در حال ایجاد، شناسایی، جمع‌آوری، سازماندهی، به اشتراک گذاری، تطبیق و استفاده از اطلاعات هستند تا به هوشمندتر شدن سازمان کمک کنند.

۸. کارکنان ریسک‌پذیر هستند و ایده‌های جدید را آزمایش می‌کنند

رهبران سازمان، با بها دادن به تلاش و یادگیری کارکنان (حتی زمانی که نتایج به دست آمده رضایت‌بخش نیست)، ریسک‌پذیری کارکنان را تقویت می‌کنند. کارکنان برای امتحان کردن چیزهای جدید تنبیه نمی‌شوند (برای نمونه با کاهش دستمزد، تنزل رتبه، تحقیر در مقابل دیگران، به حاشیه رانده شدن) و برعکس، این نوع رفتار تشویق می‌شود. شکست‌ها و موفقیت‌ها، فرصت‌هایی برای یادگیری در نظر گرفته می‌شود.

۹. به یادگیری پاداش داده می‌شود

کارکنان به خاطر دانش و مهارت‌های جدیدی که یاد می‌گیرند، به روش‌های گوناگون تشویق می‌شوند. وقتی آموخته‌های جدید به کار گرفته می‌شود و به بهبود عملکرد سازمان کمک می‌کند، به کارکنان پاداش داده می‌شود (برای نمونه با واگذار کردن وظایف چالش‌برانگیزتر به آنها، بیان قدردانی و احترام، پرداخت پول و مزایا). آنچه اهمیت دارد این مسئله است که کارکنان، قدردانِ پاداشِ دریافتی‌شان باشند و این نوع رفتار در آنها تقویت شود.

۱۰. همه متفکر هستند



رهبران، مدیران، کارکنان و سایر ذی‌نفعان، از هر فرصتی برای یادگیری استفاده می‌کنند. در پایان هر پروژه، کارهای انجام‌شده بررسی می‌شود. تعاملات انجام‌گرفته با مشتری، بلافاصله و با هدف یادگیری و بهبود تعاملات در آینده، مورد بررسی قرار می‌گیرد. وظایف، رویدادها، فرایندها و کمیته‌ها، همگی فرصت‌هایی برای یادگیری در نظر گرفته می‌شوند. افراد همیشه به این مسئله توجه می‌کنند که از کارهای انجام‌شده، چه می‌توان آموخت و چه چیزی به دست آمده است.

با رعایت این اصول در فرهنگ سازمانی، سازمان برای یادگیری فردی، تیمی و سازمانی آمادگی پیدا می‌کند. این یادگیری موجب افزایش احتمال بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف استراتژیک می‌شود.




برگرفته از: stephenjgill.typepad biv


https://www.chetor.com/47658-%db%8c%...7%d9%86%db%8c/