در سال ۲۰۱۳ مجله‌ فوربز گزارشی تکان‌دهنده از شکست ۸۰% شرکت‌های نوپا در ۱۸ ماه اول کارشان ارائه کرد. دلیل این اتفاق چیست؟ در اینترنت، توصیه‌های آنلاین درباره‌ رشد نرخ نفوذ در بازار، وفاداری به برند و اطلاعاتی ازاین‌دست کم نیستند. همچنین، شرکت‌های مشاور و متخصصانی که بشود با آن‌ها رایزنی کرد هم فراوان‌اند.
امّا تجربیات و آموخته‌های شخصی افراد، عاملی‌ست که نه می‌توان از اینترنت گرفت و نه با پول خرید. یکی از مشاورانی که من احترام زیادی برای او قائل هستم همیشه می‌گوید: «پولی که شما پرداخت می‌کنید، مزد موفقیت‌های من نیست؛ پاداش شکست‌هایم است.»
انسان‌ها بر اساس تجربیات عملی، دست به یادگیری می‌زنند. بر اساس رابطه ترایایی (transitive property) در ریاضی، این موضوع در مورد شرکت‌ها هم صادق است. سازمان غیرانتفاعی Los Angeles Cleantech Incubator (LACI) که حاصل همفکری دولت، صاحبان صنایع و نخبگان علمی شهر لس‌آنجلس است، با درک مبانی یادگیری و به‌منظور حمایت از استارت‌آپ‌های فعال در زمینه تکنولوژی پاکیزگی شهری در لس‌آنجلس شروع به کار کرد. این مؤسسه، دانشی را در اختیار استارت‌آپ‌ها قرار می‌دهد که رسیدن به آن بسیار سخت یا پرهزینه است.
LACI ظرفیت و هوش سنتی کسب‌وکار را از طریق برگزاری جلسات مشاوره با مدیرعامل، دسترسی به سرمایه‌گذاران و شبکه‌ مشتریان و فضای کاری مشترک ترویج می‌کند. امّا اخیراً این سازمان متوجه شده است که با افزودن طراحی کاربر محور و تفکر خلاقانه به عوامل بالا، می‌تواند ارزش این فعالیت‌ها را به‌صورت فزاینده بالا ببرد.

امّا اگر استارت‌آپ‌ها از گام اوّل با این رویکرد جامع همراه شوند، موفق خواهند شد؟
بگذارید نگاهی به چند ماه گذشته بیندازیم و پاسخ این سوال را پیدا کنیم.
LACI با همکاری تعدادی از متخصصان محلی شامل Pull Experience Inc. Motivo Engineering و Echo-Factory، اقدام به راه‌اندازی یک سری کارگاه‌های تفکر طراحی کرد تا شرکت‌های پرتفولیوی خود را به این روش مجهز کند.
اریک استیب (Erik Steeb) سرپرست برنامه‌ریزی در LACI می‌گوید: «طراحی در همه‌ کسب‌وکارها عاملی تعیین‌کننده است امّا در استارت‌آپ‌ها اهمیتی ویژه‌ای پیدا می‌کند چون آن‌ها درگیر یک چالش منحصربه‌فرد برای یافتن مدل کسب‌وکار مناسب با نوآوری‌های خود هستند. بسیار اتفاق می‌افتد که شرکت‌ها تمام‌وقتشان را صرف خود نوآوری می‌کنند و از یک یا دو عامل کلیدی که می‌تواند آن‌ها را به بازارهای مشخصی مرتبط کند غافل می‌شوند. شرکت‌ها در صورت شناخت واقعی و زودهنگام مشتریان، می‌توانند در زمان و هزینه‌ لازم برای کشف این مدل کسب‌وکار موفق صرفه‌جویی کنند.»
این کارگاه‌ها با دورهم آوردن شرکت‌کنندگان برای حل یکی از معضلاتی که جامعه‌ آن‌ها را تهدید می‌کرد شروع به کار کرد. دستور کار این بود: «راه‌حلی برای مبارزه با اثرات منفی دود اتومبیل‌ها بر سلامت ساکنین نزدیک بزرگراه‌ها پیدا کنید.»
فرضیه با پنج رکن اصلی تفکر طراحی که در زیر آورده شده‌اند، در فضای «شکست سریع و کم‌هزینه» به آزمایش گذاشته شد.

۱. کشف ایده‌هایی که باعث نوآوری شوند
بسیار مهم است که از دریچه‌ همدردی به کاربر نگاه کنید. گام اول آن است که مشخص کنید مشتریان شما چه کسانی هستند. شخصیت‌سازی کنید. تصور کنید این شخصیت‌ها در زندگی روزمره‌شان با چه مشکلاتی مواجه هستند؛ رفتار، آرزوها و نیاز‌‌‌هایشان را مجسم کنید. به‌عنوان یک استارت‌آپ، کاربران بالقوه‌ خود را به آن قسمت از بازار محدود کنید که توان جذب سریع و خدمات‌رسانی به آن‌ها را داشته باشید.
سپس خود را به‌جای مشتری بگذارید تا عمق درک خود را از شرایط او افزایش دهید. در صورت امکان واقعاً این کار را بکنید تا بتوانید موشکافانه و از نزدیک همه‌چیز را بررسی کرده و حدس و گمان‌هایتان را به واقعیت نزدیک‌تر کنید. نادیده گرفتن یا کم‌اهمیت پنداشتن این مرحله، می‌تواند موفقیت شما را به خطر بیندازد. کسب این بینش به شما امکان می‌دهد که بفهمید آیا بازار هدف شما محصول‌تان را می‌پسندد و آن را می‌خواهد یا نه.
یافته‌هایتان را تحلیل کنید. آیا اکنون فرصت‌های جدیدی خودنمایی می‌کنند که قبلا متوجه آن‌ها نبوده‌اید؟ چالاک عمل کنید. روی جرقه‌های کلیدی که در ذهن‌تان زده می‌شود تمرکز کرده و آن‌ها را تبدیل به راه‌حل‌های کلیدی کنید.

۲. فناوری‌های توانمند کننده را مشخص کنید
این‌که مسئولیت پیشبرد راه‌حل‌ها را به‌جای فناوری، بر عهده‌ کاربر بگذارید، ممکن است با فلسفه وجودی یک استارت‌آپ فعال در زمینه‌ فناوری پاکیزگی شهری در تناقض باشد، امّا ارزشش را دارد. جرقه‌هایی که مشتریان در ذهن شما ایجاد می‌کنند باید مشخص‌کننده ویژگی‌های یک محصول/خدمت باشند. ایده‌هایی که در بستر مناسب به جریان نیفتاده باشند، احتمالاً به هدف نخواهند زد و کارایی نخواهند داشت.
مفهوم آفرینی کنید؛ نمونه‌های اولیه بسازید و کاربردهای آن‌ها را مشخص کنید. امتحان کنید؛ شکست بخورید؛ معایب‌تان را پیدا و آن‌ها را برطرف کنید. همزمان که بر روی مناسب‌ترین فناوری برای مفهومی که ساخته‌اید تمرکز می‌کنید، آن را ارزیابی کنید تا دریابید که آیا یک محصول است یا یک پلتفرم. حواستان باشد که اگر مفهوم موردنظر شما یک پلتفرم است، خود را به یک محصول محدود نکنید.

تدارکات لازم را درنظر بگیرید.
در سال ۲۰۱۲، ۸۴% پروژه‌های بزرگ شرکت Kickstarter با تأخیر قابل‌توجهی نسبت به موعد مقرر تحویل داده شدند. به‌عنوان یک شرکت نوپا، دانستن زمان و هزینه‌ واقعی لازم برای تولید، بسته‌بندی و تحویل محصول اهمیت زیادی دارد و توانایی شما را در رقابت و حفظ مشتری تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد. با متخصصان کارآزموده مشورت کنید و از گروه‌هایی با توانایی‌های متنوع استفاده کنید.

۳. پیش برد راه‌حل‌ها با انجام ریسک‌های معقول
ایده‌هایتان را به واقعیت تبدیل کنید.
همزمان با افزایش دقت و کیفیت نمونه‌های اولیه، ارزش پیشنهادی خود را ارتقا دهید. در صورت لزوم تغییر رویه دهید امّا همواره چشم‌تان به مشتری باشد. می‌خواهید کدام نیازهای مشتری را برطرف کنید؟ رقبای‌تان چه کسانی هستند و چرا مشتری باید شما را انتخاب کند؟

جزئیات مدل کسب‌وکارتان را بهبود ببخشید.
شرکای کاری، کانال‌های ارتباطی، جریان درآمد و ساختار هزینه‌ها را مشخص کنید. اگر زیرساخت لازم برای ایجاد یک تجربه‌ ایده‌آل برای کاربر وجود ندارد، به آن اشاره کنید. مثلاً ارائه‌ یک فناوری برای ساده‌تر کردن زندگی، با یک روند پیچیده برای خرید همخوانی ندارد. باید یک راه‌حل جایگزین بیابید یا خلق کنید.

۴. طراحی و تعریف سناریوها

با بازگو کردن راه‌حل‌تان مثل یک سناریو، ارزش پیشنهادی خود را در زندگی واقعی نشان دهید. افراد را به هیجان بیاورید؛ خاطره‌ای خوش برایشان بیافرینید و ایده‌ها و مفاهیم پیچیده را به صورتی ساده و قابل‌درک بیان کنید. این کار را برای هرلحظه از تجربه‌ مشتری از محصول‌تان و برای مخاطبان مختلف تکرار کنید. باید بدانید که با سرمایه‌گذار چطور صحبت کنید و به وبلاگ‌نویس رسانه‌های اجتماعی چه بگویید.
اطمینان حاصل کنید که هسته‌ مرکزی داستان‌تان در گذر از تمام نقاط ارتباط با مشتری، از طراحی گرفته تا تجربه‌ استفاده از آن، خرید محصول، فرایند پشتیبانی و همچنین پیام‌های منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی و ارائه‌ خدمات به مشتری، منسجم و قوی باقی بماند.
حرف‌هایتان را خلاصه کنید. در سال ۲۰۱۳ میانگین زمان توجه به یک مطلب تنها هشت ثانیه بوده است. عبارات کوتاه و قابل تکرار می‌توانند خیلی کمک‌تان کنند؛ تصاویر و امکانات دیداری هم همین‌طور.

۵. توانایی تحمل شکست
به‌ندرت پیش می‌آید که شرکت‌ها در همان اولین تلاش، به راه‌حل دست یابند. درک و آمادگی برای این موضوع، به ما می‌آموزد که چطور اول ایده‌هایمان را مورد آزمایش قرار دهیم و سپس بر اساس نتیجه‌ به‌دست‌آمده تصمیم‌گیری کنیم. شکست خوردن اجتناب‌ناپذیر است؛ امّا باید توانایی عملکرد سریع و درس گرفتن از تجربه‌ به‌دست‌آمده را در خود پرورش دهیم.
در فضای طراحی، عبارت «تفکر خلاق و بدون محدودیت» به یک شعار کلیشه‌ای تبدیل شده است. تفکر طراحی، فراتر از داشتن تفکر خلاق و بدون محدودیت است و به معنای درک و یکی شدن با آن است. دانستن این‌که چه زمانی تفکر طراحی، یک حوزه تخصصی است هم می‌تواند به شما کمک کند.
گام اول، درک نیازهای مخاطب از طریق تفکر طراحی است و زیربنایی حیاتی برای ارائه‌ راه‌کارهایی برای حل مشکلات واقعی، ایجاد تجربیات بی‌نظیر و ارتقاء سطح زندگی محسوب می‌شود.
کول هرشکوئیتز (Cole Hershkowitz)، مدیرعامل شرکت Chai Energy که جزو شرکت‌های پرتفولیوی LACI است، با اشاره به مجموعه کارگاه‌های برگزار شده می‌گوید: «این کارگاه‌ها به ما ثابت کردند که اجرای یک طراحی بی‌نظیر، به‌مراتب فراتر از یک استیو جابزِ دیگر بودن است؛ خیلی بیش از آن به یک رویکرد درست نسبت به مشکلات نیاز داریم.»
بعد از کارگاه‌ها، هرشکوئیتز متوجه تغییراتی شد که شرکتش به آن نیاز داشت. خودش دراین‌باره می‌گوید: «ما هم‌اکنون فرایند تولید محصولمان را به‌طور کل عوض کرده‌ایم. حالا مدل‌های آزمایشی، ایده‌های مهم و نمونه‌های اولیه‌مان را مستقیماً در اختیار مشتریان گذاشته و بازخوردها را بررسی می‌کنیم.»



www.forbes.com
به عنوان یک استارت‌آپ، هرگز تفکر طراحی را نادیده نگیرید - ictstartups.ir