یک دانشگاه خوب همچون یک پدر و مادر خوب، باید به دانشجوهایش کمک کند تا پیچیدگی های زندگی انسانی یا دست کم آنچه را افراد با درک و فهم معقول و متداول در مورد مشکلات زندگی تجربه کرده اند، درک کنند. دانشگاه خوب دانشجوهایش را به طرح پرسش هایی تشویق می کند که هم مهم است و هم دردسرساز. یکی از لوازم برای تبدیل شدن به یک فرد آموزش دیده بالغ مسئول در بهترین سنت فکری بشری عبارت است از رویارویی شخصی با مشکلات بنیادی زندگی.

بعضی عوامل که دانشگاه را به وضعی ناهماهنگ دچار کرده اند اجتماعی اند. این دانشگاه ها نبوده اند که فرهنگ مصرفی و مشتری مداری را ایجاد کرده اند، بلکه مقهور آن شده اند. دانشگاه ها دلبخواهی شهریه خود را گران نکرده اند، بلکه تابعی از همان شرایط اقتصادی هستند که بر سایر موسسه ها نیز اثر می گذارند.

💡 تقصیر دانشگاه این است که در مقابل این نیروها مقاومت نمی کند. دانشگاه های بزرگ موقعیت مهمی داشته اند اما با وجود چنین امکانی که به یمن آن می توانسته اند به مقابله با این نیروها برخیزند و بر سر آموزش مصالحه نکنند ولی در عمل با آن همراه شده اند.
منبع: کتاب نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد، اثر هری لوییس

بازنشر از کانال هندسه توسعه