کارآفرین کیست؟

در دنیای اطراف‌مان خیلی‌ها را دیده‌ایم که می‌گویند ایده‌های بیزنسی زیادی دارند و احتمالا خیلی با این صحنه مواجه شده‌اید که عده‌ای با دیدن یک تجارت پرسود می‌گویند چند سال پیش عین همین فکر را کرده بودم و… یا حتی عده‌ای پا فراتر می‌گذارند و دائم به این و آن انگ می‌زنند که فلانی ایده تجاری‌شان را دزدیده است.

در حالی که آن فردی که ایده‌ای را اجرایی کرده که علاوه بر خودش احتمالا به ذهن خیلی‌ها خطور کرده، تنها از یک خصوصیت شخصیتی برخوردار بوده که بقیه کسانی که آن ایده به ذهن‌شان رسیده ولی اجرایش نکرده‌اند، آن را نداشته‌اند و آن خصوصیت، جرات است. در واقع آن‌ها که ایده‌ ای را که به ذهن‌شان می‌رسد، پیاده می‌کنند، یک‌جورهایی خلاف جریان آب حرکت می‌کنند و همین جرات‌شان را می‌رساند.

چند وقت پیش در یک دانشگاه همراه چند تن از اساتید دیگر سخنرانی داشتم. وقتی آن اساتید را دیدم به برگزارکننده گفتم وقتی این اساتید هستند چرا از من خواستید به این سالن هزار نفره بیایم و برای دانشجوها سخنرانی کنم. در همین اثنا یکی از حضار گفت این اساتیدی که آورده‌اید همه حق استادی به گردن‌مان دارند و می‌توانند از یک شعبه مک‌دانلدز تا سی و شش شعبه آن را پای تخته برای ما توضیح دهند و مدل سوددهی‌اش را بگویند. ولی تا حالا هیچ‌کدام‌شان یک رستوران راه نینداخته‌اند. یادمان باشد که دیکته نانوشته غلط ندارد. دیکته را باید نوشت تا غلط‌های آن را بگیری و رفع کنی.

اگر می‌خواهید در مسیر کارآفرینی حرکت کنید، باید به خودتان جرات دهید و اقدام عملی کنید. بدانید هر چقدر هم که ایده‌های بی‌نظیر تجاری به ذهن‌تان خطور کند تا وقتی نتوانسته‌اید یکی از آن‌ها را پیاده کنید، راه به جایی نبرده‌اید و هنری به خرج نداده‌اید. وقتی رستوران‌های پدرخوب را شروع کردم خیلی از رستوران‌داران کلاس‌بالا و سطح یک بودند که نمی‌شد حتی فکر رقابت با آن‌ها را کرد؛ ولی من با یک مغازه ۲۴متری شروع کردم و آرام‌آرام مسیری را که برای خودم ترسیم کرده بودم، طی کردم و تمام تلاشم این بود که بدون حاشیه و رقابت‌های بیهوده این مسیر را طی کنم. تازه وقتی توانستم کار را به سطحی برسانم که اسم برند سر زبان‌ها بیفتد، خیلی‌ها متوجه شدند که یک بازیگر جدید در این بازار وجود دارد که اثرگذار است و مشتری‌ها جذب برندش می‌شوند.

این رویکرد تنها زمانی حاصل شد که به خودم جرات دادم که فعالیت عملیاتی را شروع کنم و از فاز ایده‌پردازی‌ها و فکر و خیال‌ها بیرون بیایم. یادم است وقتی اولین رستوران بوف که روبه‌روی تئاتر شهر افتتاح شد، یعنی نزدیک به ۲۰سال پیش، آرزو می‌کردم بتوانم در آن‌جا کار کنم. در آن دوران ۱۹-۲۰ سالم بود و از سیستم رستوران‌داری و همچنین کیفیت غذای آن در همان سال‌های اولیه بسیار خوشم آمد. بعد از چند سال که از افتتاح پدرخوب گذشت، متوجه شدم آن رستوران را که پشت سر گذاشته‌ایم به کنار، امروز مدیر و بنیان‌گذار آن رستوران ۲۰ سال پیش در مجموعه خود ما مشغول به کار است و فعالیت می‌کند. طی‌کردن این مسیر مرهون اقدام عملی و حرکت در مسیر است که به درستی گفته‌اند: از تو حرکت، از خدا برکت. پس دوستان من اگر می‌خواهید در وادی کارآفرینی موفق باشید، باید بتوانید جرات عملی‌کردن ایده‌ها را در خود به وجود آورید.


نکته دومی که در اقدام عملی باید مدنظر قرار دهید این است که باید بزرگ فکر کنید و با قدم‌های کوچک این فکر بزرگ را اجرایی سازید. می‌گویند ستاره‌ها را نشانه بگیرید تا لااقل به قله کوه برسید. بسیار مهم است که بتوانیم فکر بزرگ خود را با اجراهای کوچک پیش ببریم. چرا که این امر، یک اتفاق سهل و ممتنع است. به این معنا که خیلی‌ها از بزرگی ایده‌شان جرات عمل پیدا نمی‌کنند و آن‌ها که ایده کوچکی دارند که در بازار امروز جوابگو نیست، از بی‌نتیجه‌بودن اقدامات‌شان گله‌مند می‌شوند. اگر بتوانیم فکرهای بزرگ را با اقدامات کوچک ولی موثر پیش ببریم، مطمئن باشید، اساس درستی از کارآفرینی را برگزیده‌ایم و عملی می‌سازیم.

در دنیای کسب‌ و کار نقل قول معروفی از بیل گیتس وجود دارد که می‌گوید اگر می‌خواستم سیستم عامل ویندوز را طبق آن ایده‌آل‌هایی ایجاد کنم که در ذهن داشتم و کل آن ایده‌آل‌ها را در نسخه اول ویندوز اجرا کنم، مطمئن باشید هنوز نسخه اول سیستم عامل ویندوز عرضه نشده بود. اصلا خیلی از محصولات محبوب دنیای ما نسخه‌های سالانه دارند که در هر سال تکمیل می‌شود و فروش بیشتری را عاید کمپانی سازنده می‌کند و فلسفه‌اش از همین‌جا شکل گرفته که یک ایده را ایجاد کرده‌اند و به مرور در جهت تکمیل‌اش رفته‌اند و با هر بار تکمیل، فروش و سود سرشاری را نصیب کمپانی کرده‌اند. ایده‌آل‌های خود را حفظ کنید و ارتقا دهید، اما اقدام عملی را فراموش نکنید که همه چیز از همین حرکت و اقدام عملی آغاز می‌شود. جرات داشته باشید.

کارآفرین کیست؟ - ایده باران