سیلیکون ولی (Silicon Valley) در بخش جنوبی خلیج سان‌فرانسیسکو در کالیفرنیای شمالی ایالات متحده‌ی آمریکا قرار گرفته است. این منطقه خانه‌ی بسیاری از بزرگ‌ترین شرکت‌های تکنولوژی دنیا از جمله اپل، سیسکو، گوگل، اچ‌پی، اینتل و اوراکل است. این دره به این دلیل دره سیلیکون نامیده می‌شود که در ابتدا محل حضور بسیاری از تولید‌کنندگان و نوآوران تولید تراشه بوده است، اما در نهایت به خاطر وجود کسب‌و‌کارهای مرتبط با تکنولوژی‌های پیشرفته (High-tech)، سیلیکون نامیده شد. امروزه این نام اصطلاحا به صنعت تکنولوژی‌های پیشرفته‌ی آمریکا اشاره دارد. با وجود توسعه‌ی مراکز اقتصادی تکنولوژی‌های پیشرفته‌ی دیگر در ایالات متحده و دنیا، سیلیکون ولی که یک‌سوم سرمایه گذاری‌های خطرپذیر آمریکا را به خود اختصاص داده است، هنوز هم قطب پیشتاز نوآوری و توسعه‌ی تکنولوژی پیشرفته محسوب می‌شود.

سیلیکون ولی از اوایل قرن بیستم به خانه‌ی صنعت رو به رشد و پر جنب‌و‌جوش الکترونیک تبدیل شده است. این صنعت کار خود را با آزمایش و نوآوری در حوزه‌های رادیو، تلوزیون و نظامی آغاز کرد. دانشگاه استنفورد (Stanford)، شرکا و فارغ‌التحصیل‌های این دانشگاه نقش محلی در پیشرفت این منطقه ایفا کرده‌اند.
همبستگی و اتحاد قوی منطقه‌ای کمک بزرگی به رشد سیلیکون ولی کرد. از دهه‌ی ۱۸۹۰، رهبران دانشگاه استنفورد ماموریت خود را خدمت کردن به غرب و شکل دادن به مدارس بر همین اساس دانستند. از سوی دیگر، از آنجا که غربی‌های آمریکا فکر می‌کردند اسباب استثمار شرقی‌های این کشور شده‌اند به تلاش‌های خود برای ساخت یک صنعت بومی خودکفا افزودند. بنابراین، برای ۵۰ سال ابتداییِ توسعه‌ی سیلیکون ولی، منطقه‌گرایی کمک کرد تا منافع دانشگاه استنفورد با منافع شرکت‌های غربی فعال در زمینه‌ی تکنولوژی‌های پیشرفته هم‌راستا شود.


فردریک ترمان – پدر سیلیکون ولی در طول سال‌های دهه‌ی ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰، فردریک ترمان (Frederick Terman)، رئیس دانشکده‌ی مهندسی دانشگاه استنفورد، اساتید و فارغ‌التحصیلان را تشویق کرد که برای خودشان شرکت راه بیاندازند. خود ترمان در شکل‌گیری شرکت‌های هیولت-پاکارد (Hewlett-Packard)، واریان اسوشییتس (Varian Associates) و سایر شرکت‌های تکنولوژی‌های پیشرفته نقش داشته است تا اینکه در نهایت سیلیکون ولی در اطراف محوطه‌ی دانشگاه استنفورد رشد پیدا کرد. به همین علت، معمولا از ترمان به عنوان پدر سیلیکون ولی یاد می‌شود.
در طول سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۵، تحقیق و توسعه در زمینه‌ی تکنولوژی‌های حالت جامد در دانشگاه استنفورد پس از سه موج نوآوری‌ صنعتی این امکان را برای این دست فعالیت‌های دانشگاه فراهم نمود تا توسط شرکت‌های خصوصی به ویژه آزمایشگاه‌های تلفن بل (Bell Telephone Laboratories)، نیمه‌هادی شاکلی (Shockley semiconductor)، نیمه‌هادی فیرچایلد (Fairchild Semiconductor) و زیراکس پارک (Xerox PARC) مورد حمایت قرار گیرد. در سال ۱۹۶۹، موسسه‌ی تحقیقاتی استنفورد یکی از چهار گره اصلی تشکیل‌دهنده‌ی آرپانت (ARPANET) که پیش از ظهور اینترنت شکل گرفت را راه‌اندازی کرد.







اولین بار در سیلیکون ولی بود که مدارهای مجتمع مبتنی بر سیلیکون، ریزپردازنده‌ها و ریزکامپیوترها در کنار سایر تکنولوژی‌های کلیدی توسعه پیدا نمودند و همچنین این دره برای بیش از ۴ دهه محل بسیاری از نوآوری‌های کلیدی و مهمی بوده است که مرهون تلاش‌های حدودا یک‌چهارم میلیون نفری کارکنان بخش فناوری اطلاعات است. سیلیکون ولی به واسطه‌ی تجمیع تمامی علوم تکنولوژیکی جدید در یک منطقه، گردهم آمدن مهندسان و دانشمندان ماهر از دانشگاه‌های مهم، کمک‌های مالی فراوان از بازار‌های مطمئنی مثل وزارت دفاع، توسعه‌ی یک شبکه‌ی کارآمد از شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و در گام‌های ابتدایی، رهبری توسط دانشگاه استنفورد، توانست به عنوان قطب مهم نوآوری شکل بگیرد.




ریشه‌های تکنولوژی‌های نظامی و رادیویی



خلیج سان‌فرانسیسکو برای مدت‌های طولانی مقر اصلی بخش تحقیق و تکنولوژی نیروی دریایی آمریکا بوده است. در سال ۱۹۰۹، چارلز هرولد (Charles Herrold) اولین ایستگاه رادیویی آمریکا را در سن‌خوزه (San Jose) با برنامه‌‌ی زمانی منظم راه‌اندازی کرد. سال پیش از آن، سریل الول (Cyril Elwell)، فارغ‌التحصیل دانشگاه استنفورد، پتنت‌های (حق اختراع) تکنولوژی مخابره‌ی رادیویی پولسن آرک (Poulsen arc) (تبدیل قوس) را خریداری نمود و شرکت فدرال تلگراف (Federal Telegraph Corporation) (FTC) را در پالو آلتو (Palo Alto) تاسیس نمود. در دهه‌ی بعد، FTC اولین سیستم ارتباط رادیویی جهان را ساخت و در سال ۱۹۱۲ با نیروی دریایی آمریکا قرارداد امضا کرد.
در سال ۱۹۳۳، پایگاه هوایی سانی‌ویل (Sunnyvale) در کالیفرنیا توسط دولت آمریکا برای استفاده‌ی پایگاه هوایی نیروی دریایی (NAS) به منظور استقرار کشتی‌های هوایی یو‌اس‌اس ماکون (USS Macon) در هانگار وان (Hangar One) انتخاب گردید. این پایگاه بعدها به فرودگاه صحرایی ان‌ای‌اس مافت (NAS Moffett Field) تغییر نام داد و بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۷ کشتی‌های هوایی نیروی دریایی در این پایگاه مستقر شدند. بسیاری از شرکت‌های تکنولوژی برای ارائه‌ی خدمات به نیروی دریایی در اطراف مافت فروشگاه تاسیس کردند. هنگامی که نیروی دریایی برنامه‌های مربوط به کشتی‌های هوایی خود را کنار گذاشت و بسیاری از فعالیت‌های ساحل غربی خود را به سن‌دیگو (San Diego) منتقل کرد، کمیته‌ی رایزنی ملی هوانوردی آمریکا(NACA)، که پیش از تشکیل ناسا فعالیت می‌کرد، بخشی از مافت را به منظور انجام تحقیقات هوانوردی تحت کنترل گرفت. بسیاری از شرکت‌ها در آنجا باقی ماندند و همچنین شرکت‌های جدیدی نیز به آنجا نقل‌مکان کردند. در نتیجه آن منطقه به سرعت پر از شرکت‌های هوانوردی مثل لاکهید (Lockheed) شد.


پارک صنعتی استنفورد



پس از جنگ جهانی دوم و با بازگشت دانشجویان، تقاضا برای ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه‌ها افزایش شدیدی پیدا کرد. دانشگاه استنفورد برای حل مشکل تامین مالی حاصل از افزایش هزینه‌های خود و ایجاد فرصت‌های شغلی محلی برای دانشجویان سال آخری، با پیشنهاد فردریک ترمان شروع به اجاره‌ی اراضی استنفورد برای استفاده به عنوان پارک اداری نمود. این اراضی، پارک صنعتی استنفورد نام گرفتند که البته بعدها به پارک تحقیقاتی استنفورد تغییر یافت. این اجاره‌ها تنها به شرکت‌های فعال در حوزه‌ی تکنولوژی‌های پیشرفته محدود می‌شد. اولین مستاجر این پارک شرکت واریان اسوشییتس بود که در دهه‌ی ۱۹۳۰ توسط فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد به منظور تولید قطعات رادارهای نظامی تاسیس شد. خود ترمان نیز یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر به منظور حمایت از استارت‌آپ‌های تکنولوژی‌های مدنی تاسیس نمود. یکی از موفق‌ترین شرکت‌های این پارک هیولت-پاکارد بود. این شرکت که در پارکینگ پاکارد توسط دو فارغ‌التحصیل استنفورد به نام‌های ویلیام هیولت و دیوید پاکارد شروع به کار کرد، از سال ۱۹۵۳ دفاتر خود را به پارک تحقیقاتی استنفورد منتقل کرد. در سال ۱۹۵۴، دانشگاه استنفورد برنامه‌ی افتخاری تعاون را به منظور فراهم آوردن شرایط برای کارکنان تمام‌وقت شرکت‌ها برای ادامه‌ی تحصیلات دانشگاهی به صورت پاره‌وقت ایجاد کرد. شرکت‌های اولیه‌ی این پارک یک توافق ۵ ساله امضا نمودند که بر اساس آن، آنها به منظور پوشش هزینه‌ی دانشگاه، به ازای هر دانشجو دو برابر شهریه پرداخت می‌کردند. هیولت –پاکارد به بزرگ‌ترین شرکت تولیدکننده‌ی کامپیوترهای شخصی تبدیل شد و در سال ۱۹۸۴ با عرضه‌ی اولین چاپگر جوهرافشان وارد بازار چاپگرهای خانگی شد. علاوه بر این شرکت، اجاره‌نشینی شرکت‌های ایستمن کوداک (Eastman Kodak) و جنرال الکتریک (General Electric) پارک صنعتی استنفورد را به قطب تکنولوژی در میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰ تبدیل کرد.

ترانزیستورهای سیلیکون



در سال ۱۹۵۳، ویلیام شاکلی (William Shockley) به خاطر اختلاف بر سر مدیریت اختراع ترانزیستور شرکت بل لبز (Bell Labs) را ترک کرد. او پس از بازگشتی کوتاه‌مدت به موسسه‌ی تکنولوژی کالیفرنیا، در سال ۱۹۵۶ به مونتین ویوی (Mountain View) کالیفرنیا رفت و آزمایشگاه نیمه‌هادی شاکلی را تاسیس کرد. برخلاف بسیاری از محققانی که از ژرمانیوم به عنوان ماده‌ی تشکیل‌دهنده‌ی نیمه‌هادی استفاده می‌کردند، شاکلی اعتقاد داشت که سیلیکون ماده‌ی بهتری برای ساخت ترانزیستور است. او قصد داشت تا ترانزیستورهای فعلی را با یک طراحی سه عنصری جدید (که امروزه به دیود شاکلی معروف است) جایگزین نماید، اما طراحی آن به شدت دشوارتر از ساخت یک ترانزیستور ساده بود. در سال ۱۹۵۷ شاکلی تصمیم گرفت تا به تحقیقات خود بر روی ترانزیستورهای سیلیکونی پایان دهد. در نتیجه، هشت تن از مهندسان شرکت را ترک کردند و شرکت نیمه‌هادی فیرچایلد را تاسیس نمودند. دو نفر از کارکنان فیرچایلد، رابرت نویس (Robert Noyce) و گوردون مور (Gordon Moore)، بعدها شرکت اینتل را تاسیس کردند.

شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر



در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰، شرکت‌های نیمه‌هادی زیادی در منطقه وجود داشتند که شرکت‌های کامپیوتری از خدمات آنها استفاده می‌کردند، همچنین شرکت‌های خدماتی و برنامه‌نویسی از خدمات هر دوی آنها بهره‌مند می‌شدند. در سیلیکون ولی هنوز فضای صنعتی فراوانی وجود داشت و قیمت خانه‌ها گران نبود. اما رشد سیلیکون ولی با ظهور صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در جاده‌ی سند هیل (Sand Hill Road) توسط کلاینر پرکینز (Kleiner Perkins) در سال ۱۹۷۲ شتاب گرفت؛ قابلیت دسترسی‌ به سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر، پس از عرضه موفق اولین سهام شرکت اپل در دسامبر ۱۹۸۰ به ارزش ۱.۳ میلیارد دلاری، به مرز انفجار رسید.

شرکت‌های حقوقی



روند رو به رشد سیلیکون ولی همچنین به واسطه‌ی توسعه‌ی زیرساخت‌های قانونی مناسب برای حمایت از تشکیل سریع، تامین مالی و گسترش شرکت‌های حوزه‌ی تکنولوژی‌های پیشرفته به علاوه‌ی افزایش روز افزون تعداد قضات و وکلای باتجربه در زمینه‌ی حل‌و‌فصل اختلافات میان این شرکت‌ها تقویت پیدا نمود. از اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ به بعد، بسیاری از شرکت‌های حقوقی ملی (و بعدها بین‌المللی) دفاتری در سان‌فرانسیسکو و پالو آلتو افتتاح نمودند تا به استارت‌آپ‌های سیلیکون ولی خدمات حقوقی ارائه بدهند. علاوه بر این، قوانین کالیفرنیا دچار تغییرات ناگهانی بسیاری شده است که به کارآفرینان کمک می‌کند تا استارت‌آپ‌هایی به قیمتی برابر با شرکت‌های معتبر ایجاد کنند، قوانینی همچون ممنوعیت استفاده از بند عدم رقابت در قراردادهای استخدام (بندی که بر اساس آن کارگزار حق ورود به کسب‌و‌کار مشابه یا تجارت در آن حوزه را در جهت رقابت با کارفرما ندارد) .

خیزش نرم‌افزار



اگرچه نیمه‌هادی‌ها هنوز هم به عنوان بخش اصلی اقتصاد این منطقه محسوب می‌شود، اما در سال‌های اخیر سیلیکون ولی بیشتر به خاطر نوآوری‌های مربوط به خدمات نرم‌افزاری و اینترنتی شهرت پیدا کرده است. سیلیکون ولی به شکل چشمگیری تحت تاثیر سیستم عامل‌های کامپیوتری، نرم‌افزارها و واسط‌های کاربری قرار گرفته است.
داگ انگلبارت (Doug Engelbart) در اواسط دهه‌ی ۱۹۶۰ با استفاده از پول سازمان‌های ناسا و نیروی هوایی آمریکا، موس و ابزارهای تعاملی مبتنی بر فرامتن را در انستیتوی تحقیقاتی استنفورد اختراع نمود. وقتی انگلبارت در مرکز تحقیقاتی خود به نام مرکز تحقیقاتی آگمنتیشن (Augmentation Research Center) نتوانست به دلیل اختلافات شخصی و نبود کمک های مالی دولتی دستاوردی داشته باشد، شرکت زیراکس تعدادی از بهترین محققان او را استخدام نمود. در عوض، در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، مرکز تحقیقاتی پالو آلتو (Palo Alto Research Center) وابسته به زیراکس نقشی محوری در برنامه‌‌نویسی شی‌گرا، واسط‌های کاربری گرافیکی، اترنت، پست‌اسکریپت و چاپگرهای لیزی بازی کرد. در حالی که زیراکس با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های خود به عرضه‌ی تجهیزاتش به بازار مشغول بود، بیشتر این تکنولوژی‌ها در جاهای دیگر رونق یافتند. پراکندگی اختراعات زیراکس مستقیما منجر به شکل‌گیری شرکت‌های تری کام (۳Com) و ادوبی سیستمز (Adobe Systems) شد و به طور غیرمستقیم بر روند فعالیت شرکت‌هایی مثل سیسکو، اپل و مایکروسافت نقش داشت. واسط کاربری مکینتاشِ شرکت اپل بیشتر در نتیجه‌ی دیدار استیو جابز از مرکز تحقیقاتی زیراکس و استخدام تعدادی از پرسنل کلیدی آن شرکت بود. انگیزه‌ی تاسیس شرکت سیسکو هم از نیاز این شرکت به تعیین مسیر از چندین پروتکل از طریق اترنت استفورد سرچشمه گرفت.

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، چشم‌انداز سیلیکون ولی با تغییر تمرکز اقتصاد از نیمه‌هادی‌ها به تولید کامپیوترهای شخصی و سپس نرم‌افزارهای کامپیوتری و کسب‌و‌کارهای اینترنتی دستخوش تغییرات بیشتری شد. رشد اقتصادی در طول دوره‌ی انتقالی ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲ به میزان ضعیف ۰.۷ درصد در سال بود که باعث شد بسیاری از تولیدکنندگان منطقه به دنبال حمایت دولتی در برابر رقبای خارجی باشند. با این حال، دانشجویان استنفورد تقریبا هرساله ۱۰۰ شرکت جدید از جمله شرکت سان‌ مایکروسیستمز (Sun Microsystems) در سال ۱۹۸۲ و یاهو در سال ۱۹۹۴ تاسیس نمودند. کارآفرینان موفق به عنوان سرمایه‌گذاران خطرپذیر برای پیشبرد دانش و ثروت خود به سیلیکون ولی بازگشتند. تراکم فکری در آن منطقه رشد پیدا کرد و جنب‌وجوش کارکنان بیشتر شد و مهارت‌ها ارتقا پیدا کرد. در این میان، ارتباطات شخصی به عنوان بخش مهم کسب‌و‌کار و فعالیت در سیلیکون ولی محسوب می‌شد. در حقیقت، روابط شخصی در عصر اینترنت به همان‌ اندازه‌ی تامین مالی تحقیقات توسط دولت آمریکا در سال‌های اولیه‌ی رشد سیلیکون ولی، از اهمیت بالایی برخوردار بود. یک سرمایه‌گذار خطرپذیر ممکن بود صدها طرح کسب‌و‌کار را بخواند، اما معمولا ارائه‌ی حضوری و شخصیت کارآفرین تعیین‌کننده‌ی تصمیم سرمایه‌گذار برای تامین مالی بود. ارائه‌ی ضعیف، کل برنامه را هرچند که برنامه‌ی بسیار هوشمندانه و دقیقی بود زائل می‌نمود. این یکی از بزرگ‌ترین طنزهای عصر انفجار اقتصادی در دهه‌ی ۱۹۹۰ بود. درحالی که اینترنت ارتباطات جهانی را امکان‌پذیر ساخته بود، بسیاری از تکنولوژی‌هایی که این امر را ممکن ساخته بودند محصول فرهنگ محلی تعامل رو در رو بودند.

رشد انفجاری

از زمان اختراع مدارهای مجتمع، سیلیکون ولی و رشد تقریبا با هم هم‌معنی شده‌اند. در سال ۱۹۵۹، تعداد مشاغل مربوط به تکنولوژی‌های پیشرفته به سختی به ۱۸،۰۰۰ می‌رسید. اما در سال ۱۹۷۱ این تعداد به حدودا ۱۱۷،۰۰۰ رسیده است و در سال ۱۹۹۰، ۲۶۸،۰۰۰ شغل را به خود اختصاص داده است. از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹، سیلیکون ولی بیش از ۲۳۰،۰۰۰ شغل اضافه کرد ( افزایش ۲۳ درصدی) و حدود ۴۰ درصد از صادرات کالیفرنیا را به خود اختصاص داد. برای رفع نیاز رو به رشد برای کارکنان بخش تکنولوژی پیشرفته، به خصوص مهندسین، آمریکا شرایط مهاجرت را برای مهاجران تحصیل‌کرده تسهیل نمود و منطقه شاهد هجوم کارکنانی از هند و چین به آنجا شد. براساس سرشماری‌های سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰، جمعیت مهاجر سانتاکلارا بیش از ۲ برابر شده بود و به ۳۵۰،۰۰۰ نفر رسید. در آغاز قرن ۲۱، جمعیت سیلیکون ولی به بیش از ۲ میلیون نفر رسید؛ سن‌خوزه به تنهایی از ۲۰۰،۰۰۰ نفر در سال ۱۹۶۰ به ۹۰۰،۰۰۰ نفر در آغاز قرن ۲۱ رسید و به یکی از بزرگ‌ترین شهرهای شمال کالیفرنیا تبدیل شد. الکترونیک، کامپیوتر و نرم‌افزار کامپیوتری سبب ثروتمند شدن منطقه شد، اما بیشتر این ثروت توسط بنگاه‌های املاک جذب ‌می‌شد. در سال ۲۰۰۰ میانگین قیمت خانه در سانتاکلارا بیش از دو برابر میانگین قیمت خانه در مناطق اصلی کلان‌شهرها بود.
حباب‌های در حال انفجار



سال ۲۰۰۰ سال پایان حباب اینترنت بود، در یک دوره‌ي ۵ ساله ارزش کاغذی سهام عمومی مبادله شده‌ی شرکت‌های اینترنتی خیلی بیشتر از پتانسیل این صنعت بالا رفت. در سال ۲۰۰۵، ارزش شرکت‌های مبادله‌شده‌ی سیلیکون ولی به سختی به یک‌سوم بالاترین ارزش بازاری آنها می‌رسید. تغییرات اقتصادی به این وسعت تاثیر عمیقی برجای گذاشت. در سال ۲۰۰۵، تعداد شغل‌ها در سانتا کلارا خیلی کمتر از سال‌های رشد در سال ۱۹۹۵ بود. میزان تامین مالی سرمایه‌گذاران خطرپذیر، این مایه حیات استارت‌آپ‌های سیلیکون ولی، از ۱۰۵.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۲۰.۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ سقوط کرد. حتی خوش‌بینی معروف سیلیکون ولی هم از این محیط پساحبابی در امان نماند. اما ارزش خانه سقوط نکرد و سیلیکون ولی همچنان گران‌قیمت‌ترین منطقه برای زندگی محسوب می‌شد تا اینکه در سال ۲۰۰۸ در نهایت حباب خانه هم هم‌چون کل اقتصاد ترکید. میانگین قیمت خانه در سیلیکون ولی بیش از ۳۰ درصد کاهش یافت و برخی از مناطق حتی کاهش ۵۰ درصدی را تجربه کردند.
اگرچه سیلیکون ولی از پیامدهای رکود اقتصادی در امان نماند، اما هیچگاه به زانو در نیامد. پس از رکود بزرگ سال‌های ۲۰۰۸-۲۰۰۹ که نرخ بیکاری سیلیکون ولی به ۱۰ درصد و حتی بیشتر رسیده بود، تازه‌واردهایی مثل لینکد‌این (Linkedin) و فیسبوک (Facebook) این امید را ایجاد کردند که رسانه‌های اجتماعی ممکن است موج جدید بعدی برای پیشبرد حرکت سیلیکون ولی باشند. حتی در دوران کاهش سرمایه‌گذاری، شرکت‌های مستقر در سیلیکون ولی ۴۰ درصد از منابع مالی سرمایه‌گذاران خطرپذیر در کل آمریکا را به خود جذب نمودند.
چنین آمارهایی مهم هستند، اما نمی‌توانند فلسفه‌ی وجودی سیلیکون ولی یا تاریخی که باعث شد این منطقه بر سر زبان‌ها بیافتد را قبضه کنند. بسیاری از ساکنان کنونی، این ناحیه را به شکل یک محصول خام و یک نظام سرمایه‌داری برهنه می‌بینند، محلی که کارکنان روستایی آن فست‌فود می‌خورند، سرمایه‌گذاران خطرپذیر آن خودروهای لوکس می‌رانند و روی تراشه‌های کامپیوتری خاصی تخصص دارند و مردان و زنان خوش‌قیافه و جوان می‌توانند ایده‌های خود را به میدان بیاورند، حمایت مالی شوند و منتظر اولین پیشنهاد سهام برای شرکت‌شان باشند تا از یک شخص معمولی سخت‌کوش به یک میلیونر سخت‌کوش تبدیل شوند. بعد از ترکیدن حباب اینترنت، مطمئنا ساکنین منطقه متوجه شدند که انتظار رشد دائم و افسارگسیخته نه تنها احمقانه بلکه خطرناک است. فراموشی تاریخی بخش مهم فرهنگ این منطقه است اما حتی تاکید بر چیزهای خیلی جدید هم نمی‌تواند این حقیقت را که قدرت اقتصادی منطقه، محصول گذشته‌ی آن علاوه بر زمان حال آن و قراردادهای نظامی علاوه بر سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر است به باد فراموشی بسپارد. سیلیکون ولی یک منطقه‌ی بالغ از نظر اقتصادی است که دوران کودکی و بلوغ خود را مدیون دلارهای مالیاتی آمریکا است.




برگرفته از: icann.org britannica.com


https://www.chetor.com/23411-%d8%af%...c%d8%af%d8%9f/