مشتری، شریان حیات دنیای کسب‌وکار است. اگر این شریان به هر علتی قطع شود، چه تولیدکننده‌ و چه خدمات‌دهنده، هیچ کدام قادر به ادامه‌ی حیات خود در میان انبوه رقبا نخواهند بود. از این‌رو، صاحبان مشاغل تولیدی و خدماتی همواره با تکیه بر استراتژی‌های بازاریابی، سعی در حفظ جریان دائمیِ این شریان دارند. استراتژی‌های بازاریابی دارای انواع بسیار متنوعی هستند و اگر متناسب با مختصات و اهداف هر کسب‌وکاری انتخاب و اجرا شوند، موجب پایه‌ریزی یک رابطه‌ی سودآورِ درازمدت با مشتری خواهند شد. در ادامه به معرفی انواع بازاریابی می‌پردازیم و از ۴۷ نوع استراتژی مختلف سخن خواهیم گفت که ضامن افزایش مشتریان جدید و توسعه‌ برند کسب‌وکارها خواهند بود.


۱. بازاریابی علت‌محور (Cause Marketing)



بازاریابی علت‌محور بر مبنای عللی پیش می‌رود که از سوی مشتریان و نیز خودِ یک برند، درخور توجه تلقی می‌شوند. شناسایی این علل نیازمند دانش درون‌سازمانی پیرامون حوزه‌های هدف کسب‌وکار مربوطه است. استراتژی بازاریابی شرکت تولیدی کفش تامز (Toms Shoes) از جمله نمونه‌های بارز این نوع بازاریابی است. دغدغه‌‌ی اصلی این شرکت ترویج فعالیت‌های خیرخواهانه به نفع اقشار محروم جامعه است و به‌ازای هر جفت کفشی که از تولیدات تامز خریداری شود، شرکت یک جفت کفش رایگان به کودکان نیازمند هدیه خواهد کرد. برند کفش تامز توانسته است با تبدیل ترفند کلیشه‌ای «یکی بخر، دو تا ببر» به «یکی بخر، یکی هدیه کن» از مشتریانی وفادار به برند برخوردار شود و اعتباری مثال‌زدنی برای خود کسب کند.

۲. بازاریابی محدوده‌ی نزدیک (Close Range Marketing)

بازاریابی محدوده‌ی نزدیک عبارت است از ارسال پیام‌های تبلیغاتی از طریق Wifi یا بلوتوث به گوشی یا تبلت کاربرانی که در فاصله‌ی نزدیک حضور دارند. به این نوع استراتژیِ تبلیغ محصولات یا خدمات، «بازاریابی مجاورتی» نیز گفته می‌شود.
۳. بازاریابی رابطه‌مند (Relationship Marketing)







امروزه هدف بسیاری از برندها فقط فروش محصولات یا خدمات نیست (بازاریابی تراکنشی)، بلکه به‌دنبال برقراری رابطه‌ی بلندمدت با مشتری هستند. هرچه مشتری به یک برند علاقه‌مندتر باشد، به همان نسبت مبلغ بالاتری را صرف محصولات یا خدمات آن برند خواهد کرد. خرده‌فروشان سنتی نیز به صحت این ادعا اذعان دارند. بررسی میزان خرید مشتریان داروخانه‌ی زنجیره‌ای والگرینز (Walgreens) نشان داده است که میزان خرید مشتریان از تمامی کانال‌های فروش این برند شامل فروشگاه، وب‌سایت و موبایل، شش برابر بالاتر از مشتریانی است که خرید خود را فقط به‌صورت حضوری انجام می‌دهند.

۴. بازاریابی تراکنشی (Transactional Marketing)

افزایش و استمرار فروش به‌ویژه برای خرده‌فروشانی که مدام باید محصولاتی را در حجم انبوه به فروش برسانند، امری چالش‌برانگیز است. خرده‌فروشان می‌توانند مشتریان‌شان را از طریق عرضه‌ی کوپن، ارائه‌ی تخفیف‌ها و فروش‌های استثنایی ترغیب به خرید کنند تا نظر سرمایه‌گذاران نیز جلب شود. اَبَرخرده‌فروشی‌هایی مانند تارگِت (Target) دائما در حال برگزاری رویدادهای تبلیغاتی هستند تا مشتریان علاقه‌مند را به پای صندوق‌های خرید بکشانند.

۵. بازاریابی با اصل کمیابی (Scarcity Marketing)



برخی محصولات به علت کیفیت بالا یا عدم دسترسی آسان به مواد اولیه‌ی آن، به تعداد محدود تولید می‌شوند. تعداد آماده‌ی فروش این محصولات هرگز جواب‌گوی تقاضای انبوه نیست و شاید حتی خود تولیدکننده تصمیم بگیرد که این محصولات کمیاب را فقط در معرض خرید گروهی اندک قرار بدهد. برای مثال، رولز‌ـ‌‌‌‌رویس فانتوم دراگون (Rolls-Royce Phantom Dragon) که به مناسبت سال اژدها برای بازار خودروی چین تولید شده بود، ظرف مدت کوتاهی به فروش کامل رسید. قیمت این خودرو بالاتر از اغلب خودروهای موجود در بازار بود، اما به علت سفارشی بودن و تعداد محدود با استقبال چشم‌گیری مواجه شد.
۶. بازاریابی فراخوان برای عمل (Call-to-Action Marketing)

بازاریابی فراخوان برای عمل عبارت است از تبدیل ترافیک وب در وب‌سایت‌ها به مشتریان بالقوه یا افزایش فروش از طریق متن، ویژگی‌های بصری و سایر عناصر طراحی وب. می‌توان از طریق استراتژی‌های تبدیل، درصد بازدیدکنندگان آنلاینی را که مشتری یک برند یا عضو خبرنامه‌ی آن می‌شوند، افزایش داد.

۷. بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth Marketing)



بازاریابی دهان به دهان یا توصیه‌ای، به انتقال شفاهی اطلاعات از فردی به فرد دیگر گفته می‌شود. مردم معمولا از صحبت در مورد برند مورد علاقه‌ی خود و تعریف ماجراهایی که با خریداری محصولات یا خدماتی خاص تجربه کرده‌اند، بسیار هیجان‌زده می‌شوند. تبلیغ دهان به دهان از جمله قدیمی‌ترین راهکارهای افزایش فروش است. بازاریابان امروزی به‌خوبی می‌دانند که چگونه زمینه‌ی ایجاد تبلیغات موثق دهان به دهان را برای محصولات یا خدمات خود فراهم کنند.
۸. بازاریابی ویروسی (Viral Marketing)

بازاریابان برندهای فِرقه (Cult Brands)، یعنی برندهایی که در مشتری حس تعلق‌خاطر ایجاد می‌کنند، مدام در حال ایجاد ایده‌های نو در کسب‌وکار خود هستند تا بتوانند محصولات‌شان را در قلب و ذهن مصرف‌کنندگان جهان زنده نگه دارند. این قبیل برندها معتقدند هر محصول جدیدی که به بازار عرضه می‌شود، باید زمینه‌ساز رؤیاپردازی مشتری در مورد محصولات آینده‌ی برند محبوبش باشد‌. گاهی بازاریابان برندهای فرقه، محصولی چنان فوق‌العاده را رو می‌کنند که اسمش سر زبان‌ها می‌افتد و درست مثل یک بیماری ویروسی فراگیر می‌شود. تبدیل شدن محصولات یا خدمات یک برند به موضوع صحبت مردم نقش به‌سزایی در شناخته شدن آن برند دارد.


۹. بازاریابی تنوع‌گرا (Diversity Marketing)



بازاریابی تنوع‌گرا عبارت است از تدوین یک طرح بازاریابی سفارشی از طریق بررسی گروه‌های مختلف مشتریان بر مبنای تفاوت‌های فرهنگی شامل سلایق، انتظارات، عقاید، جهان‌بینی‌ها و نیازهای خاص هر گروه.
۱۰. بازاریابی پنهان‌کاری (Undercover Marketing)

گاهی همین که همه‌ی اطلاعات را در اختیار مشتری قرار ندهید، کافی است تا جذب‌ محصول یا خدمات‌تان شود. تیزر فیلمی را در نظر بگیرید که فقط یک بخش خیلی جزئی از داستان فیلم را به نمایش می‌گذارد، اما سازنده‌ی تبلیغ با پنهان کردن بُرش‌هایی حساب شده از داستان سعی در تحریک کنجکاوی مخاطب به تماشای فیلمِ کامل را دارد.

۱۱. بازاریابی فصلی (Seasonal Marketing)


رویدادهای فصلی مانند تغییرات آب‌وهوایی یا تعطیلات سراسری، فرصتی مناسب برای جذب مشتریان جدید محسوب می‌شوند. برای مثال، روز ولنتاین برای خرده‌فروشی هالمارک (Hallmark) که ارائه‌دهنده‌ی کارت‌های تبریک و اجناس کادویی است، یک روز خیلی خاص محسوب می‌شود. با نشانه رفتن مناسبت‌هایی که اهمیت ویژه‌ای برای مشتریان‌تان دارند، راحت‌تر می‌توانید خودتان را در زندگی آنها جا بیندازید.

۱۲. بازاریابی انبوه (Mass Marketing)

تولیدکنندگان کلان برای اینکه توسط رقبا کنار زده نشوند، باید بتوانند حجم انبوهی از محصولات تولیدی خود را بفروشند. بازاریابی انبوه شاید مانند یک روش شلیکی به‌نظر برسد، در حالی که چنین دیدگاهی در مورد این استراتژی به دور از واقعیت است. کسب‌وکارهای بزرگ پول کلانی را صرف تحلیل کلان داده‌ها می‌کنند تا بدانند چگونه می‌توانند مشتریان بالقوه‌ی خود را در سطح ملی به خرید محصولات یا خدمات‌ برندشان ترغیب کنند. فروشگاه‌ زنجیره‌ای والمارت (Walmart) که در صدر جدول موفق‌ترین خرده‌ فروشی‌ های جهان قرار دارد، در این نوع بازاریابی زبان‌زد است. این برند در فعالیت‌های بازاریابی انبوه، بسیار زیرک است و حسی آشنا و صمیمی در مشتری ایجاد می‌کند.

۱۳. بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)



در پی افزایش کاربران فضای مجازی، عده‌ی زیادی از بازاریابان اینترنتی برای جذب مشتریان بالقوه، به جمع‌آوری و سازمان‌دهی اطلاعات ایمیل روی آورده‌اند. در واقع بازاریابی ایمیلی برای بسیاری از بازاریابان کسب‌وکار به کسب‌و‌کار (مدل B2B)، کانال اصلی ارتباط با مشتریان است. از همین‌ روست که مشاوران شرکت IBM، اغلب در نمایشگاه‌های صنعتی در حال تبادل اطلاعات ایمیل با مشتریان بالقوه‌ی خود دیده می‌شوند.
۱۴. بازاریابی روابط عمومی (Public Relations Marketing)

بازاریابی روابط عمومی، از جمله پُراهمیت‌ترین استراتژی‌های بازاریابی است. بازاریابان زبده با همکاری رسانه‌های جمعی میزان آگاهی عموم از مزایای ویژه‌ی محصولات یک برند را افزایش می‌دهند. همچنین در مواردی که کنترل امور از دست خارج می‌شود، وجود یک استراتژی روابط عمومی کارآمد بسیار حائز اهمیت است. در زمان حیات استیو جابز، شرکت اپل همیشه برای معرفی محصولات جدید خود یک کنفرانس مطبوعاتی خبرساز برگزار می‌کرد و هنوز نیز این استراتژی با وجود روی کار آمدن مدیران جدید ادامه دارد.

۱۵. بازاریابی بشارتی (Evangelism Marketing)



بازاریابی بشارتی عبارت است از گسترش مشتریانی که شیفته‌ی یک برند هستند و به‌نوعی معرف آن محسوب می‌شوند، گویی برند محبوب‌شان جزئی از شخصیت خود آنهاست.
۱۶. بازاریابی آنلاین (Online Marketing)

با گسترش فعالیت‌های اقتصادی به دنیای اینترنت، شاهد ظهور نوع جدیدی از بازاریابی، تحت عنوان بازاریابی آنلاین هستیم. تلاش اصلی بازاریابان آنلاین این است که توجه کاربر را به هر ترفندی، از بنرهای آنلاین گرفته تا تبلیغات پاپ‌آپ‌ها (pop ups)، به خود جلب کنند. اغلب اقدامات بازاریابی استراتژیک آنلاین ترکیبی از استراتژی‌های هکِ رشد، شامل تست A/B و مجموعه‌ای از ترفندهایی است که توجه کاربر را به‌منظور اطلاع‌رسانی مؤثرتر جلب می‌کند. نمونه‌ی بارز این استراتژی در اقدامات بازاریابی شرکت بیمه‌ی گِیکو (GEICO) مشهود است که فقط با دریافت کد پستی یک برآورد هزینه‌ی فوری انجام می‌دهد.

۱۷. بازاریابی رویدادمحور (Event Marketing)



برگزاری رویداد از جمله عالی‌ترین راهکارهای افزایش فروش است. اغلب اوقات مردم به دنبال علتی برای خرید خود هستند و این علت را می‌توان با برپایی گردهمایی‌های مناسبتی در اختیارشان قرار داد. برای مثال، رژه‌ی سالانه‌ی شرکت مِیسیز (Macy’s) در روز شکرگزاری، اکنون به بخشی از فرهنگ آمریکا تبدیل شده است که دو رویداد مورد علاقه‌ی مردم این کشور را به یکدیگر پیوند می‌زند: یکی شکرگزاری و دیگری خرید کردن.


۱۸. بازاریابی آفلاین (Offline Marketing)

امروزه بسیاری از برندها با گسترش افزایش شمار کاربران فضای مجازی در جست‌و‌جوی راهکارهای نوینی هستند که بتوانند استراتژی‌های بازاریابی آفلاین را با فناوری‌های نوظهور ادغام کنند تا مشتریان به برندشان علاقه‌مندتر شوند. برای مثال، کوکا کولا نوعی دستگاه فروش خودکار طراحی کرده است که از مشتریان دعوت می‌کند در آغوشش بگیرند. این استراتژی نه تنها حاکی از هم‌بستگی برند کوکا کولا با احساس شادمانی است، بلکه به مشتری فرصت می‌دهد تا خود‌ِ واقعی محصول را به‌صورت آفلاین تجربه کند.
۱۹. بازاریابی اِشانتیونی (Freebie Marketing)



بازاریابی اشانتیونی عبارت است از عرضه‌ی رایگان محصولات تبلیغاتی یا فروش تولیدات یک برند با نازل‌ترین قیمت به این منظور که فروش سایر محصولات یا خدماتِ وابسته افزایش پیدا کند.

۲۰. بازاریابی برون‌گرا (Outbound Marketing)

گاهی یک برند نیاز پیدا می‌کند که توسط مشتریان بالقوه‌ی خود شناخته و به حضورش در میان رقبا پی برده شود. برندها می‌توانند با شناسایی و تهیه‌ی فهرستی از مشتریان بالقوه‌ی خود به تک‌تک گروه‌های هدف نزدیک شوند و مشتری جدید پیدا کنند. زمانی که مایکروسافت فروش نرم‌افزار حسابداری خود را آغاز کرد به بازاریابی برون‌گرا متوسل شد و قبل از اینکه با هیچ شرکتی برای ملاقات حضوری برنامه‌ریزی کند، ابتدا شرکت‌های هدف را شناسایی و سپس به برقراری تماس و جذب مشتری اقدام کرد.

۲۱. بازاریابی مستقیم (Direct Marketing)



بازاریابی مستقیم عبارت است از برقراری ارتباط مستقیم با مشتریان فعلی و بالقوه از طریق نامه، ایمیل، پیامک، تراکت و سایر ابزارهای تبلیغاتی. پس از شناسایی دقیق بازار هدف می‌توانید با همکاری شرکت‌های پستی یا یک پُست‌چی کاربلد، به مشتریان خود درست در محل سکونت‌شان دسترسی پیدا کنید. این استراتژی یک جنبه‌ی منفی نیز دارد و آن اینکه عده‌ی زیادی از مردم مایل نیستند صندوق پستی‌شان با انبوه نامه‌ها و کاتالوگ‌های تبلیغاتی پُر شود، این درحالی است که برای مثال بازاریابان خرده‌فروشی اِل. اِل. بین (L. L. Bean) توانسته‌اند برنامه‌های بازاریابی مستقیم این شرکت را به‌گونه‌ای تنظیم کنند که مشتری خود، مشتاقانه منتظر دریافت تبلیغات‌شان باشد.

بارزترین مشخصه‌های بازاریابی مستقیم عبارتند از:

  • در این استراتژی پیام‌های تبلیغاتی مستقیما به خود مشتری ارسال می‌شوند. تلاش بازاریابان مستقیم بر این است که اعضای بازار هدف را شناسایی و از طریق آدرس ایمیل، شماره‌ی تلفن همراه، کوکی‌های مرورگرهای وب، شماره‌ی فکس یا کد پستی مشتریان، با آنها ارتباط برقرار کنند.
  • مخاطب در بازاریابی مستقیم به انجام عملی خاص فراخوانده می‌شود. به عبارتی، در این استراتژی با نوعی فراخوان برای عمل مواجه هستیم. در برخی تبلیغات از مشتریان بالقوه خواسته می‌شود که با یک شماره‌‌ تلفن رایگان تماس بگیرند یا روی آدرسی که به یک وب‌سایت لینک داده شده است، کلیک کنند.
  • تأکید بازاریابی مستقیم روی پاسخ‌های قابل‌ ردیابی و سنجش‌پذیر قرار دارد، فارغ از اینکه پاسخ مشتری از چه کانالی ارسال شده است.
  • از استارتاپ‌ های کوچک‌مقیاس گرفته تا اَبَرشرکت‌هایی که به فهرست فورچون (Fortune 500) راه پیدا کرده‌اند، همگی می‌توانند از بازاریابی مستقیم استفاده کنند. با اجرای صحیح این استراتژی می‌توان به تعداد مشتریان بالقوه‌ای که به فراخوان عملِ یک تبلیغ پاسخ می‌دهند پی برد و به این طریق از نرخ بازگشت سرمایه مطمئن شد. در تبلیغات عمومی به‌جای فراخوان برای عمل، روی پیام‌هایی دست گذاشته می‌شود که هدف‌شان ایجاد آگاهی احساسی در مشتریان هدف و علاقه‌مند ساختن این گروه به محصولات یا خدمات یک برند است. حتی در تبلیغات عمومی با طراحی‌های عالی، به‌ندرت اتفاق می‌افتد که بتوانند میزان تأثیرگذاری مثبت خود را روی سوددهی شرکت به اثبات برسانند.

۲۲. بازاریابی درون‌گرا (Inbound Marketing)

خیلی اوقات مشتریان بنا به دلایل مختلف با شرکت‌های تولیدی یا خدماتی تماس می‌گیرند. شرکت‌ها می‌توانند از این فرصت برای فروش سایر محصولات یا خدماتی که هنوز توسط تماس‌گیرنده خریداری نشده‌اند، استفاده کنند. برای مثال، بانک کسب‌و‌کار چِیس (Chase) از مشتریانی که جهت چک کردن موجودی حساب خود تماس می‌گیرند، سؤال می‌کند که آیا به خریداری خط اعتباری، شرکت در طرح پس‌انداز بازنشستگی یا دریافت سایر خدمات بانکی نیز مایل هستند یا خیر.
۲۳. بازاریابی خبرنامه‌ای (Newsletter Marketing)



تنظیم خبرنامه با موضوع برخی اتفاقات قابل انتشاری که در خلال فعالیت‌های یک برند رخ می‌دهند و دارای ارزش خبری نیز هستند، از جمله جالب‌ترین استراتژی‌های بازاریابی است. برای مثال، شرکت خدمات مالی ماتلی فول (Motley Fool) سال‌هاست که بینش سرمایه‌گذاری خود را با جامعه‌ی هدف به اشتراک می‌گذارد. این خبرنامه‌ها با ایجاد حس تعلق و انگیزه‌ی مشارکت در میان اعضا، نقش به‌سزایی در رشد باورنکردنی این شرکت داشته‌اند.

۲۴. بازاریابی مقاله‌محور (Article Marketing)

مقاله‌نویسی در صنایعی که تخصص و کاردانی از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است، ابزاری قدرتمند برای نشان دادن دانش و مهارت یک برند محسوب می‌شود. برخی نوآوری‌ها در قالب «مقاله‌ی سفید» (نوعی گزارش تخصصی معتبر با هدف آموزش یا اطلاع‌رسانی) معرفی و اشتراک‌گذاری می‌شوند، به‌ویژه زمانی که لازم باشد به عده‌ای از مشتریان متخصص، اطلاعات فنی داده شود. برای مثال، بخشی از وب‌سایت آمازون به مقالات سفید با موضوع دانش فنی در حوزه‌ی رایانش ابری اختصاص دارد. این استراتژی نمونه‌ای از پیچیده‌ترین انواع بازاریابی در زمینه‌ی جذب مشتریان متخصص است.

۲۵. بازاریابی نمایشگاهی (Trade show Marketing)



بسیاری از محصولات ابتدا باید امتحان و بعد خریداری شوند. کمتر کسی حاضر است بابت خودرویی که نه هیچ‌وقت از نزدیک دیده است و نه چیزی در مورد آن می‌داند، پولی پرداخت کند. در نمایشگاه‌هایی که با حضور گروه‌های صنعتی برپا می‌شوند، به مشتری امکان داده می‌شود تا جدیدترین تولیدات برندهای مختلف را از نزدیک مشاهده و امتحان کند. برای مثال، شرکت خودروسازی فورد (Ford) هر ساله زمان زیادی را به آماده‌سازی غرفه‌ی خود در نمایشگاه‌های بین‌المللی خودرو اختصاص می‌دهد تا تولیدات جدیدش را در معرض نمایش عموم بگذارد. این قبیل نمایشگاه‌های خودرو شانس تجربه‌ی دست اول جدیدترین تولیدات شرکت‌ها را در اختیار خبرنگاران و مصرف‌کنندگان قرار می‌دهند.

۲۶. بازاریابی محتوایی (Content Marketing)

بازاریابی محتوایی عبارت است از تنظیم متن و انتشار محتوا به‌منظور آگاه‌سازی مشتریان بالقوه از محصولات یا خدمات یک برند. ممکن است این استراتژی در همه‌ی کسب‌و‌کارها به‌کار نیاید، اما در موارد به‌جا و مناسب موجب تأثیرات مثبت بدون استفاده از روش‌های مستقیم فروش می‌شود.
۲۷. بازاریابی موتور جست‌و‌جو (Search Marketing)



در روزگاری زندگی می‌کنیم که مردم معمولا سؤالات‌شان را قبل از مطرح کردن با دیگران، از موتورهای جست‌وجو می‌پرسند. مهارت گوگل در پاسخ‌گویی به سؤالات، روزانه میلیون‌ها کاربر را به کندوکاو در این موتور جست‌و‌جو می‌کشاند. برای اینکه به قدرت بازاریابی موتورهای جست‌و‌جو پی ببرید، فقط کافی است نگاه کوچکی به نقش مؤثر گوگل در حوزه‌ی بازاریابی بیندازید. این موتور جست‌و‌جو صنعت بازاریابی را متحول کرده است. چه بسیار خرده‌فروشانی که رشد کسب‌و‌کار خود را مدیون این موتور جست‌و‌جو هستند. در گذشته اغلب کسب‌و‌کارها در کتاب‌های راهنمای مشاغل یا همان کتاب‌های زرد (Yellow Page) تبلیغ می‌کردند، اما بازدهی تبلیغات در این بانک‌های اطلاعاتی به علت کاهش پیوسته‌ی حجم مخاطبان‌شان، هر سال پایین‌تر می‌آید.

۲۸. بازاریابی قطره‌ای (Drip Marketing)

در بازاریابی چکه‌ای (یا همان قطره‌ای) که نوعی استراتژی ارتباطی است، بازاریابان مجموعه‌ای از پیام‌های پیش‌نویس شده را در طول زمان به مشتریان فعلی یا بالقوه‌ی یک برند به‌صورت قطره‌ای ارسال می‌کنند. این پیام‌ها اغلب شکل بازاریابی ایمیلی را به خود می‌گیرند، اما از سایر خروجی‌های رسانه‌ای نیز می‌توان استفاده کرد.
۲۹. بازاریابی جاویژه (Niche Marketing)



شناسایی اقلیتی خاص و برآورده ساختن نیازهای نادیده گرفته‌شده‌ی این گروه از جمله اسرار موفقیت در بازارهای پُررقیب است. برای مثال، صنعت تولید کفش را در نظر بگیرید. عده‌ی زیادی در سراسر جهان متقاضی خرید کفش هستند و بسیاری از برندهای پیشرو سعی دارند در درجه‌ی اول کفش‌هایی تولید کنند که از متقاضیان انبوه‌تری برخوردارند و مورد نیاز عموم هستند. در این میان، تولیدی کفش وَنس (Vans) با مورد توجه قرار دادن جماعت اسکیت‌باز، تصمیم گرفت کفش‌های مخصوص اسکیت‌برد تولید کند تا بتواند در بازار پُررقیب کفش دوام بیاورد.

۳۰. بازاریابی جامعه‌‌گرا (Community Marketing)

بازاریابی جامعه‌‌گرا بر راه‌اندازی گفت‌و‌گوی فعالانه در جامعه‌ی مشتریان فعلی و پاسخ‌گویی به نیازها و خواسته‌های این گروه خاص از مشتریان استوار است. این استراتژی به‌جای تمرکز روی معاملات بعدی، به دنبال ارتقای وفاداری و تعهد مشتریان فعلی برند است. بازاریابی جامعه‌گرا حتی می‌تواند به بازاریابی دهان به دهان نیز بینجامد.
۳۱. بازاریابی رسانه‌های اجتماعی (Social Media Marketing)



رسانه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر، بستر بسیار مناسبی برای سرمایه‌گذاری روی مشارکت مشتریان به‌شمار می‌آیند. بازاریابی رسانه‌های اجتماعی هنوز نوپا محسوب می‌شود، اما در حال تجربه‌ی رشد نسبتا سریعی است. شرکت‌هایی مانند خطوط هواپیمایی ساوث‌وِست (Southwest Airlines) دپارتمان‌هایی با بیش از ۳۰ کارمند را به برقراری ارتباط فعال با مشتریان در رسانه‌های اجتماعی اختصاص داده است.

۳۲. بازاریابی رسانه‌ای متقاطع (Cross-Media Marketing)

بازاریابی رسانه‌ای متقاطع عبارت است از اطلاع‌رسانی به مشتریان هدف از طریق چندین کانال ارتباطی مانند ایمیل، نامه، وب‌سایت و تبلیغات کاغذی یا آنلاین با هدف پیشبرد متقاطع محصولات یا خدمات یک برند.
۳۳. بازاریابی تبلیغاتی (Promotional Marketing)



بازاریابی تبلیغاتی نوعی استراتژی بازاریابی است که مشتری را به وسوسه می‌اندازد تا تصمیم خرید محصولات یا خدماتی خاص را عملی کند. در این نوع بازاریابی از مشوق‌های گوناگونی برای ترغیب به خرید استفاده می‌شود که عبارتند از:

  • مسابقه: همه‌ی ما از برنده شدن در مسابقه و دریافت جوایز رایگان سر ذوق می‌آییم. برگزاری مسابقه از جمله ابزارهای بازاریابیِ مناسب کسب‌وکارهای کوچک‌مقیاس است که موجب ارتقای آگاهی از برند و جذب مشتریان جدید می‌شود.
  • کوپن: طبق گزارشی که از خدمات‌دهندگان پیشرو در زمینه‌ی پردازش کوپن به‌دست آمد، ۳۰۲ میلیارد کوپن در سال ۲۰۰۷ توسط بازاریابان صادر شد که ۶ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. همچنین طبق اعلام شورای کوپنِ انجمن بازاریابی تبلیغاتی، بیش از ۷۶ درصد جمعیت آمریکا از کوپن استفاده می‌کنند. گویا این ابزار بازاریابی هنوز کارآیی دارد و استراتژی مقرون‌به‌صرفه‌ای برای کسب‌و‌کارهای کوچک‌مقیاس است.
  • اشانتیون‌: اشانتیون‌ به نمونه‌محصول رایگانی گفته می‌شود که به مشتری امکان می‌دهد محصول مورد نظر را پیش از خریداری، امتحان کند. عرضه‌ی اشانتیون هزینه‌بردار است، اما باید در نظر داشت که امتحان کردن رایگان نمونه‌محصولات یک برند، می‌تواند موجب افزایش گسترده‌ی فروش شود. برای مثال، سوپرمارکت‌ زنجیره‌ای پابلیکس (Publix) پای لیمو اشانتیون می‌دهد، اما نه به این علت که مشتریان مدام در مورد کیفیت این شیرینی سؤال می‌پرسند، بلکه هدف اصلی ترغیب مشتریان فروشگاه به خرید این محصول است.


۳۴. بازاریابی کسب‌وکار به کسب‌و‌کار (Business-to-Business Marketing)

بازاریابی کسب‌وکار به کسب‌و‌کار، به‌ نوعی فعالیت بازاریابی توسط اشخاص یا سازمان‌ها (شامل کسب‌وکارهای تجاری، دولت‌ها و سایر نهادها) گفته می‌شود که امکان فروش محصولات یا خدمات یک کسب‌وکار به سایر شرکت‌ها یا سازمان‌ها را فراهم می‌کند. این محصولات یا خدمات توسط شرکت یا سازمانی که خریداری شده‌اند مجددا به فروش می‌رسند یا به‌‌منظور تقویت محصولات یا خدمات کسب‌و‌کار خریدار، استفاده می‌شوند و شاید نیز در پشتیبانی از عملیات داخلی کسب‌و‌کار خریدار مورد استفاده قرار بگیرند. شرکت IBM در این نوع بازاریابی مثال‌زدنی است. رشد کسب‌و‌کار IBM را می‌توان به اتخاذ راهکارهای هوشمندانه‌ی این برند در بازاریابی فروش محصولات خود به سایر کسب‌وکارها و دولت‌های جهان نسبت داد.
۳۵. بازاریابی ابری (Cloud Marketing)



در این نوع جدید از بازاریابی، همه‌ی منابع و ابزار بازاریابی در یک بستر آنلاین برقرار هستند تا مشتریان یا وابستگان بتوانند منابع و ابزار موجود را علاوه بر استفاده و اشتراک‌گذاری، گسترش و بهبود ببخشند. برای مثال، کتاب‌های الکترونیکی و فیلم‌ها و سریال‌هایی که در وب‌سایت آمازون آماده‌ی فروش هستند، در یک فروشگاه دیجیتال نمایش داده می‌شوند که از طریق حساب کاربری آنلاین یا دستگاه‌هایی مانند کیندِل فایِر (Kindle Fire) قابل دسترسی هستند.

۳۶. بازاریابی کسب‌وکار به مصرف‌کننده (Business-to-Consumer Marketing)

هدف نهایی بازاریابی کسب‌وکار به مصرف‌کننده، دستیابی سریع و مداوم به مشتریانی است که واقعا از محصولات یا خدمات یک برند خرید کنند و فقط نظاره‌گر نباشند. در این استراتژی راهکارهایی مانند عرضه‌ی کوپن، نمایش عمومی محصولات، طراحی ویترین‌ فروشگاه‌ها (ویترین‌های واقعی و آنلاین) و ارائه‌ی پیشنهادات ویژه، موجب ترغیب مشتریانِ هدف به خریداری محصولات یک برند می‌شوند. در کمپین‌های بازاریابی کسب‌وکار به مصرف‌کننده، تلاش بر این است که توجه مشتری بلافاصله جلب شود و معامله جوش بخورد. مدت زمان این کمپین‌ها کوتاه‌تر است و اغلب از طریق فروش‌های ویژه، تخفیف‌های استثنائی و عرضه‌ی کوپن‌های تخفیف که به‌صورت آنلاین نیز قابل استفاده هستند، اقدام به جذب مشتری می‌شود.

۳۷. بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing)



بازاریابی به‌وسیله‌ی دستگاه موبایل را (به‌ویژه گوشی‌های هوشمند)، بازاریابی موبایلی می‌گویند. در این استراتژی مجموعه‌ای از اطلاعات شخصی‌سازی شده با توجه به وقت محلی و مختصات جغرافیایی و با هدف تبلیغ محصولات، خدمات یا ایده‌ای خاص به کاربران تلفن همراه ارسال می‌شوند.
۳۸. بازاریابی کمینی (Ambush Marketing)

در بازاریابی کمینی تبلیغ‌کننده بدون پرداخت هزینه‌‌ی اسپانسری، با رویداد یا برندی خاص همراه می‌شود تا روی رویداد مورد نظر سرمایه‌ گذاری کند یا ارزش ویژه‌ برندی را که با آن همراه شده است بالا ببرد، اما این برند همواره احتمال دارد از ارزش رویداد اصلی کم کند.
۳۹. بازاریابی تلفنی (Telemarketing)



بازاریابی تلفنی بخش مهمی از فرایند فروش محصولات به مشتریان است و بسیاری از شرکت‌ها در جذب مشتری به این استراتژی تکیه می‌کنند. در بازاریابی تلفنی که از جمله روش‌های بازاریابی مستقیم است، نماینده‌ی فروش به‌صورت تلفنی از مشتریان بالقوه تقاضا می‌کند که محصولات یا خدمات‌شان را بخرند و گاهی طی تماس تلفنی قرار یک ملاقات رو در روی آنلاین از طریق وبینار را نیز با مشتری هماهنگ می‌کند. این استراتژی همچنین در قالب پیام‌های صوتیِ از پیش ضبط شده‌ای که با شماره‌گیری خودکار پخش می‌شوند قابل اجراست. البته ناگفته نماند که بازاریابی تلفنی چندان مورد استقبال مردم نیست و به عقیده‌ی عده‌ی زیادی مزاحمت‌آمیز تلقی می‌شود. بازاریابی تلفنی در انگلستان و ایرلند با عنوان «فروش داخلی» (Inside Sales) و «فروش تلفنی» (Telesales) نیز شناخته می‌شود.

۴۰. بازاریابی ائتلافی (Alliance Marketing)

بازاریابی ائتلافی عبارت است از سرمایه‌گذاری مشارکتی بین دو یا چندین کسب‌و‌کار به منظور ادغام منابع در تلاش برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدماتی خاص.
۴۱. بازاریابی شخصی‌سازی شده (Personalized Marketing)



بازاریابی شخصی‌سازی شده با عنوان «بازاریابی تک‌به‌تک» نیز شناخته می‌شود و در واقع نوعی افراط‌گونه از تلاش برای ایجاد تفاوت در محصولات مشابه است. در این استراتژی تلاش بر این است که برای هر مشتری یک محصول خاص و منحصربه‌فرد تولید شود. رشد چشم‌گیر کسب‌و‌کار برند نایکی (Nike ID) که کفش‌های سفارشی تولید می‌کند، با تکیه بر همین استراتژیِ بازاریابی تک‌به‌تک حاصل شده است.


۴۲. بازاریابی پایگاه داده (Database Marketing)

بازاریابی پایگاه داده عبارت است از تولید پیام‌های شخصی‌سازی شده با رجوع به پایگاه داده‌های مشتریان فعلی و بالقوه به‌منظور تبلیغ محصولات یا خدمات یک برند. این استراتژی از جمله انواع بازاریابی مستقیم محسوب می‌شود و درست مانند بازاریابی مستقیم توسط همه‌ی ابزارهای نشانی‌پذیر قابل برقراری ارتباط با مشتریان است. تمرکز اصلی بازاریابی پایگاه داده روی تحلیل داده‌ها قرار دارد و همین نکته تفاوت اصلی این استراتژی با بازاریابی مستقیم است. بازاریابان پایگاه داده روی استفاده از تکنیک‌های آماری تأکید دارند تا بتوان مدل رفتاری مشتریان را طراحی کرد و از این مدل‌ها در انتخاب گروه هدف برای برقراری ارتباط بهره گرفت. اجراکنندگان این استراتژی از مشتریان پروپاقرص پایگاه‌های داده هستند، زیرا هرچه داده‌های کامل‌تری در مورد مشتریان در اختیار باشد، بازاریابان می‌توانند مدل‌های دقیق‌تری را طراحی کنند.
بازاریابی پایگاه داده بر دو نوع است: پایگاه‌های داده‌ی مصرف‌کننده و پایگاه‌های داده‌ی کسب‌و‌کار. پایگاه‌های داده‌ی مصرف‌کننده در کسب‌و‌کارهای مدل B2C (کسب‌و‌کار به مصرف‌کننده) کاربرد دارند، یعنی کسب‌و‌کارهایی که طرف حساب‌شان خودِ مصرف‌کننده است. پایگاه‌های داده‌ی بازاریابی کسب‌و‌کار، اغلب در نوع اطلاعاتی که ارائه می‌دهند پیچیده‌تر هستند، زیرا این پایگاه‌های داده ملزم به رعایت قوانین حفظ حریم خصوصی که پایگاه‌های داده‌ی مصرف‌کننده باید به آنها متعهد باشند نیستند.

۴۳. بازاریابی مشارکتی (Affinity Marketing)



بازاریابی مشارکتی عبارت است از هم‌پیمان شدن با برندهای مکمل از طریق ایجاد شراکت‌های استراتژیکی که به نفع هر دو طرفِ شراکت باشند. در این استراتژی یک برند وظیفه‌ی افزایش فروش و دیگری وظیفه‌ی جذب مشتریان جدید و ارتقای آگاهی از برند را بر عهده می‌گیرد.
۴۴. بازاریابی فرقه‌ای‌ـ‌فرهنگی (Cult-tural Marketing)

در بازاریابی فرقه‌ای‌ـ‌‌فرهنگی تصور می‌شود که می‌توان با تحریک محرک‌های رفتاری غیرزمان‌مندی که در فرقه‌های مذهبی نیز مشاهده می‌شوند، مصرف‌کنندگان یک برند را افزایش داد. بازاریابی فرقه‌ای‌ از نقاط روشنِ فهرست انواع بازاریابی‌های نوظهور است که اصول علمی‌ـ‌اجتماعی غیرزمان‌مند را به روشی قدرتمندانه به‌کار می‌بندد.
۴۵. بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing)



بازاریابی چریکی عبارت است از روش‌های پایه‌ای، غیرسنتی و کم‌هزینه که از طریق خلاقیت، ازدحام جمعیت و عنصر غافل‌گیری به تبلیغ رویدادها، محصولات یا خدمات یک برند و حتی اعلام افتتاح کسب‌و‌کارهای جدید می‌پردازند.

۴۶. بازاریابی انسان‌‌گرا (Humanistic Marketing)

در نیازهای انسانی حالتی از احساس فقدان وجود دارد. این نیازها که مجموعه‌ای نسبتا محدود از فقدان‌های غیرفرهنگی هستند، در انواع مختلفی مانند نیازهای جسمی (غذا، سرپناه، امنیت و پوشاک)، نیازهای اجتماعی (احساس تعلق و عاطفه) و نیازهای فردی (دانش و خودبیان‌گری) دسته‌بندی می‌شوند.
۴۷. بازاریابی شیفتگان برند (Brand Lover Marketing)



ایده‌ی بازاریابی شیفتگان برند در تقابل با بازاریابی سنتی برند مطرح شده است. این روزها انرژی حیات بسیاری از برندها رو به زوال است، حال آنکه شیفتگان یک برند می‌توانند به برند محبوب‌ خود جان ببخشند. اما چه عواملی موجب برجسته شدن برندی خاص در میان رقبا و دستیابی به طرفداران پروپاقرص می‌شود؟ هر برندی برای اینکه بتواند به دسته‌ی برندهای فرقه وارد شود، باید در مشتری حس تعلق خاطر ایجاد کند و احساسی سرشار از عشق را به مشتریانش هدیه بدهد تا این‌گونه از خطر نابودی رهایی پیدا کند.




برگرفته از: cultbranding.com


https://www.chetor.com/55539-%d8%a7%...7%d8%a8%db%8c/