خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
استارت آپ چیست؟ اولویت اول استارت آپ چیست ؟ پول تولید کند!؟ محصول تولید کند!؟ بازاریابی محصولاتش را انجام دهد؟ مراقب باشد دخل و خرجش به هم بخورد؟ روی برندش کار کند؟ نیروهای قوی استخدام کند و مراقب باشد این نیروها تمام چیزی را که برای عملکرد بالا به آن نیاز دارند در اختیار داشته باشند؟ از تمام فرصتها برای افزایش فروشش استفاده کند؟ جالب است بدانید بر طبق متدولوژی نوپای ناب (The Lean Startup) کار اصلی یک استارت آپ هیچکدام از این موارد نیست! در این نوشته میخواهیم در این مورد صحبت کنیم که یک استارتاپ باید در نهایت به دنبال چه باشد و چه موقع میگوییم یک استارتاپ موفق بوده است. اما قبل از اینکه به این مبحث بپردازیم باید کمی زبانمان مشترک بشود. مسلماً شما هم زیاد کلمهی استارتاپ را شنیدهاید اما واقعاً استارتاپ چیست؟ آیا یک سوپرمارکت نوپا استارتاپ به حساب میآید؟ آیا یک شعبهی جدید یک رستوران زنجیرهای هم استارتاپ است؟ آیا استارتاپ فقط در حوزه وب و موبایل مطرح است؟ متدولوژی نوپای ناب برای کمک به استارتاپها ارائه شده است و ما تا زمانی که تعریف درستی از استارتاپ نداشته باشیم نخواهیم توانست از این متدولوژی استفاده کنیم. خیلی کوتاه به این موضوع میپردازم. استیو بلنک استارتاپ را اینگونه تعریف میکند: یک سازمان موقت است که به منظور یافتن یک مدل کسبوکار قابلتکرار و مقیاسپذیر طراحی شده است. اجازه دهید کمی بیشتر این تعریف را باز کنم. استارتاپ موقتی است، نمیتوان همیشه استارتاپ ماند، مدت زمان محدودی خواهد داشت و اما اینکه چقدر است اصلاً مشخص نیست و به خیلی چیزها بستگی دارد. اما منظور از مدل کسبوکار چیست؟ مدل کسبوکار داستان کسبوکار را بیان میکند که این کسبوکار قرار است چه ارزشی برای کدام مشتری ایجاد کند، این ارزش را چگونه به دست مشتری برساند و چگونه از طریق ارائهی این ارزش درآمد کسب کند. تعریف میگوید استارت آپ به دنبال یافتن مدل کسبوکار است. این موضوع بسیار کلیدی است. استارتاپ مدام باید جستجو و آزمایش کند و تلاش نماید مدل کسبوکار خود را بهبود دهد. شاید مشتریان هدف من اصلاً چنین نیازی ندارند؟ شاید بخش مشتریان را درست انتخاب نکردهام؟ شاید مشتریان هدف من این مسئله برایشان مهم نباشد و مسئله دیگری برایشان اهمیت داشته باشد؟ شاید بایستی کانال توزیع دیگری را امتحان کنم؟ شاید این قیمتگذاری درست نبوده است؟ شاید برای رابطه برقرار کردن با مشتری باید راه دیگری را امتحان کنم؟ یک استارت آپ بایستی مدام در جستجو و یادگیری باشد تا زمانی که به مدل کسبوکاری برسد که واقعاً جواب میدهد. این مدل کسبوکار قابلتکرار است یعنی میتوان محصولش را تولید انبوه کرد و مقیاسپذیر است یعنی میتوان آن را بزرگ کرد و اگر در آن سرمایهگذاری شود و نیروی انسانی در اختیارش گذاشته شود خواهد توانست با ارائه ارزش بیشتر، درآمد بیشتری تولید کند. با احتساب تعریف بالا یک شعبهی جدید رستوران زنجیرهای استارتاپ نیست، چون مدل کسبوکارش مشخص است. مشتریان مشخص، استراتژی قیمتگذاری مشخص، محصول معین و حتی روش تولید مشخص دارد. مسئله چنین کسبوکاری یافتن مدل کسبوکار نیست و تنها باید به اجرا فکر کند. هر چقدر اجرای مدل کسبوکار موفقتری داشته باشد کسبوکار موفقتری خواهد بود. اما یک سایت آموزش آنلاین در اول کارش سوالات زیادی در مورد مدل کسبوکارش دارد. چه موضوعاتی را آموزش دهیم؟ مخاطب چه نوع ویدئوهایی را میپسندد؟ فرآیند تولید دورههای آموزشی ما سرعت و کیفیت قابلقبول را دارد؟ مشتری حاضر است چه قیمتی را برای دورههای آنلاین بپردازد؟ چه روشهای تبلیغاتی بهتر جواب میدهند؟ و کلی سوالات دیگر. یک سایت آموزش آنلاین نوپا یک نمونهی استارتاپ است. البته برخلاف تصور رایجی که در ایران به وجود آمده است استارتاپها صرفاً در حوزه وب و موبایل نیستند. یک تولیدکننده مواد غذایی که نانی جدید را تولید میکند و یا حتی نان خود را در منطقه جغرافیایی جدید امتحان میکند نیز استارتاپ است. چون در مورد مدل کسبوکارش عدم قطعیت دارد و نمیداند آیا آن منطقه جغرافیایی جدید از همان نان قبلی استقبال میکند و یا باید در طعم نان تغییراتی ایجاد کرد؟ مردم منطقه جغرافیایی جدید چگونه نان را مصرف میکنند؟ و کلی سوالات دیگر … اگر این تعریف استارتاپ را پایه قرار دهیم هدف استارتاپ تولید پول نخواهد بود، هدفش کسب رضایت مشتری نخواهد بود، هدفش تولید محصول هم نخواهد بود. استارتاپ هدفش یادگیری است و تمام کاری که انجام میدهد باید یادگیری باشد.یک استارتاپ باید متوجه شود کدام یک از اجزای استراتژیش جواب میدهد و او را به چشماندازش نزدیک میکند. یک استارتاپ باید بفهمد مشتریانش دقیقاً چه میخواهند. واقعیت این است که آنچه مشتریان به عنوان خواسته بیان میکنند و یا آنچه که ما فکر میکنیم آنها احتمالاً بخواهند همیشه خواسته واقعی آنها نیست. قبلاً از اینکه بحثمان را ادامه دهیم، میخواهم کمی بیشتر در مورد یادگیری برایتان بنویسم. واقعاً اینکه ما میگوییم باید از مشتریانمان یاد بگیریم و حرفشان را گوش دهیم دقیقاً یعنی چه؟ بسیاری را دیدهام که گرفتن بازخورد از مشتریان را مساوی با گوش کردن به حرف مشتری و اعمال نظر مشتری تفسیر میکنند اما این موضوع همیشه درست نیست. برای اینکه این موضوع را درک کنید اجازه دهید مثالی از هنری فورد مرد بزرگ صنعت خودروسازی آمریکا و جهان برایتان ارائه کنم. هنری فورد پایهگذار شرکت فورد است. این شرکت از اولین تولیدکنندههای اتومبیل است که توانست با شیوههای خاص مدیریتی اتومبیل را با قیمت مناسب در اختیار جامعه قرار دهد. در آن زمان که هنری فورد در نظر داشت وسیلهای برای حملونقل مردم وارد بازار کند افراد از کالسکه و دوچرخه برای حملونقل استفاده میکردند. هنری فورد یک جمله جالب دارد که احتمالاً شما هم آن را شنیده باشید اما از شما درخواست میکنم اینبار کمی با دقت بیشتر در این جمله تفکر کنید. هنری فورد میگوید: «اگر از مردم میپرسیدم که چه میخواهند، آنها جواب میدادند یک اسب سریعتر.» این موضوعی است که میخواهم توجه شما را به آن جلب کنم. مشتریان دقیقاً نمیدانند که چه میخواهند یادگیری از مشتریان فراتر از گوش کردن به صحبتهای آنها است. به قول استیو جابز «این وظیفه مشتریان شما نیست که بفهمند چه میخواهند.» بلکه این وظیفه استارتاپ است که دقیقاً خواسته مشتریانش را بفهمد. خوب حال که جواب سوال وظیفه استارت آپ چیست ؟ را متوجه شدیم این سوال را باید پاسخ دهیم که استارتاپ در نهایت میخواهد با این یادگیری به چه برسد؟ جواب این سوال در مفهوم «تناسب محصول و بازار» نهفته است. این مفهوم اولین بار توسط مارک اندرسن مطرح شد. منظور از تناسب محصول و بازار این است: قرار گرفتن در یک بازار خوب با محصولی که نیاز آن بازار را برآورده میکند. در نهایت یک استارتاپ باید بازار جذابی را هدف قرار دهد و محصولی ارائه نماید که نیاز آن بازار را برآورده نماید. بازار جذاب و خوب پتانسیل بالایی دارد و تضمین میکند که استارتاپ میتواند تولید و فروشش را در این بازار بالا ببرد، از طرف دیگر استارتاپ باید به محصولی دست یابد که نیاز بازار هدفش را برآورده کند. این برآوردن نیاز واقعی موجب میشود استارتاپ به یک کسبوکار مقیاسپذیر تبدیل شود و بتواند رشد کند. نمودار زیر تناسب محصول و بازار را به صورت شماتیک نمایش میدهد. استارتاپ ابتدا از مشتری ۲ و محصول ۱ شروع کرد سپس با یادگیری که داشت متوجه شد احتمالاً مشتری ۲ محصول ۲ را میخواهد. اما با یادگیری جدید در نهایت تناسب محصول و بازار خود را در محصول ۳ برای مشتری ۱ یافت. مارک اندرسون زندگی یک استارتاپ را به دو قسمت تقسیم میکند: قبل از دستیابی به تناسب محصول و بازار و بعد از دستیابی به آن. این دو بخش زندگی کسبوکارها کاملاً با هم تفاوت دارند. در بخش اول که طبق تعریف استیو بلنک کسبوکار در حالت استارتاپ قرار دارد تمرکز بایستی بر روی یادگیری باشد و اما در طرف مقابل در بخش دوم تمرکز بایستی بر روی اجرا باشد. در بخش دوم مشتری، ارزش قابلارائه، کانال توزیع و به طور خلاصه مدل کسبوکار مشخص است و صرفاً باید تمرکز بر اجرا باشد و یک اجرای خوب موفقیت را تضمین میکند ولی در بخش اول که همان مرحله استارتاپ است باید تمرکز بر روی یادگیری و رسیدن به تناسب محصول و بازار باشد. اگر یک استارتاپ هستید اندازه نگیرید این هفته چقدر درآمد داشتید بلکه اندازه بگیرید این هفته چند چیز جدید یاد گرفتید. این موضوع برای رشد درازمدت شما ضروری است. استارت آپ چیست ؟
به چه نوع کسب و کارهایی استارتاپ گفته می شود؟ بسیار پیش آمده که در دیجیاتو از خرید و فروش های میلیون دلاری در بین شرکت های دنیای تکنولوژی خبر داده ایم. سرویس های بسیاری در سراسر جهان با ایده هایی ناب به وجود می آیند و در مدتی کوتاه موفق می شوند مسیری صد ساله را در یک شب طی نمایند. موفقیت این شرکت های نو پا توجه دیگر افراد را نیز به مفهوم «استارت آپ» جلب کرده است. این روز ها مقالات بسیاری در رابطه با چگونگی راه اندازی یک استارت آپ موفق در سطح اینترنت منتشر می شوند و کاربران بسیاری رؤیاهای خود را در راه اندازی استارت آپی متفاوت جستجو می کنند. «استارت آپ» چند سالی می شود که در ایران نیز رونق پیدا کرده است. برگزاری رویداد های مختلف و گردهمایی های متعدد در طول سال های گذشته کمک کرده تا همزمان با دیگر کشور ها، کاربران ایرانی نیز در تب و تاب استارت آپ راه انداختن قرار بگیرند. داشتن یک استارت آپ آنقدر جذاب است که بسیاری از ما حاضر هستیم هم اکنون از کار خود استعفا دهیم و به سمت راه اندازی کسب و کار خود روانه شویم. اما آیا قبل از انجام این کار، به عواقب آن فکر کرده ایم؟ آیا به اندازه کافی نسبت به مفهوم استارت آپ آشنایی داریم؟ حمیدرضا احمدی، دبیر کانون کارآفرینی و یکی برگزار کنندگان رویداد استارت آپ ویکند در ایران، معتقد است که کاربران هنوز به درک درستی از مفهوم «استارت آپ» دست نیافته اند و بیشتر درگیر و دار تب و تاب جهانی آن هستند. آقای احمدی بر همین اساس دست به قلم شده و تصمیم گرفته تا تعریف خود از استارت آپ را ارائه دهد. در ادامه مطلب مقاله ای که ایشان برای دیجیاتو ارسال کرده اند را می توانید مطالعه کنید. یکی از بزرگترین اشتباهات کانون کارآفرینی ایران و بقیه فعالان حوزه استارتاپها، این بوده است که کمتر در مورد معنی یک کسب و کار استارتاپی بحث و گفتگو کردیم و بسیار زیاد به معرفی استارتاپ ویکند، رویدادها و دورهمیهای مختلف توجه کردیم. نتیجهاش هم این شده است که یک گروه «استارتاپ» را با «استارتاپ ویکند» اشتباه میگیرند، و گروهی هم هستند که استارتاپها را یک جور مد روز میپندارند و به ارزشهایی که شروع کردن یک استارتاپ میتواند برایشان داشته باشد باور ندارند. این بحث را باید خیلی وقت پیش شروع میکردیم ولی به قولی جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعت است. در ادامه 3 تعریف از یک استارتاپ آمده است که از منابع مختلف و تجربه شخصی به دست آمده اند. البته خیلی از جوانب کارآفرینی شهودی است و از طریق تعاریف و روشهای بیشمار دیگری نیز میتوان یک استارتاپ را تشریح کرد. تعریف خیلی ساده یک استارتاپ: استارتاپ یک کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارتاپ نیست، ولی همه استارتاپها به طرزی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی های جدید استفاده میکنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند. اگر هیچ علاقهای به استارتاپها ندارید و تا صد سال دیگر هم نمیخواهید یک استارتاپ راه اندازی کنید، همین توضیح برای شما کافی است. توضیحات بهتر و دقیقتری هم هست که در ادامه خواهد آمد ولی همین توضیح کار شما را راه میاندازد. همانطور هم که میبینید، استارتاپها چیز عجیب غریبی نیستند که بعد از مدتی از «مد» بیافتند. تنها وقتی حباب استارتاپها خواهد ترکید که چه در ایران، چه در سیلیکون ولی، مشتریها از استفاده از تکنولوژی خسته بشوند. مثلا اگر یکی از مشتریان ثابت آمازون با خودش فکر کند که، نه خرید از طریق سایت آمازون همچین هم خوب نیست و ترجیح بدهد سوار ماشین شده، در ترافیک بشیند و به یک فروشگاه فیزیکی رفته و لپ تاپ جدیدش را حضوری با پول نقد بخرد. در آن حالت، احتمال سقوط استارتاپها بسیار بالا خواهد بود. در غیر این صورت به از مد افتادن این کلمه امیدوار نباشید. توضیح قدری پیچیده تر یک استارتاپ: در کنار رشد سریع و نسبتا ارزان، امکانی که نرم افزار و فناوری به این کسب و کارها می دهد Scalabity است، که مقیاس پذیری یا گسترش پذیری ترجمه شده است. مقیاس پذیری یکی از مهمترین شرطهای یک استارتاپ است که توضیح آن کمی سخت و به شرح زیر است: نا متناسب بودن رشد بالای یک کسب و کار، نسبت به هزینههای آن، مقیاس پذیری نام دارد. آنچه گفته شده به چه معنی است؟ یعنی اگر به فرض درآمد کسب و کار شما نسبت به سال گذشته 10 برابر شده باشد ولی هزینه هایتان ثابت مانده باشد، احتمالا به مقیاس پذیری رسیده اید.یا برعکس، اگر به فرض با 2 برابر شدن درآمد کسب و کار شما، هزینههایتان نیز 2 برابر شود، این کسب و کار مقیاس پذیر نیست (حداقل در آن مقطع). توجه داشته باشید مقیاس پذیر بودن یا نبود ربطی به موفقیت کسب و کار شما ندارد و در حالت دوم سود شما نیز قاعدتا 2 برابر شده و کسب و کارتان رو به رشد و پیشرفت است. ولی مقیاس پذیر نیست. کسب و کارهایی که مقیاس پذیر نیستند، معمولا خیلی زود به سقف میخورد. رستوران سر کوچه شما فقط ظرفیت پذیرایی از 100 نفر را دارد. اگر آن رستوران بخواهد درآمد روزانه خود را 2 برابر کند، باید یک شعبه دیگر با آشپز، میز و صندلی و گارسون جدید بزند که هزینه هایش نیز 2 برابر میشود. ولی استارتاپی مانند اینستاگرام را در نظر بگیرید که از صفر تا 30 میلیون کاربر را در 24 ماه طی کرد، ارزش یک میلیادر دلاری را از فیسبوک گرفت، ولی کلا 13 تا کارمند بیشتر نداشت. هزینه های اینستاگرام نسبت به رشد و تعداد کاربرانش بسیار ناچیز بود. یا استارتاپ واتس اپ، که 450 میلیون کاربر جذب کرده بود، به قیمت 13 میلیادر دلار فروخته شد و 50 تا کارمند بیشتر نداشت. این شرکتها مقیاس پذیر اند، و دقیقا ارزش بالای آنها هم بخاطر مقیاس پذیری آنها است. نرم افزار، وب، موبایل، تکنولوژیهای جدید خیلی میتوانند به مقیاس پذیری کسب و کار شما کمک کنند. چون یک سایت میتواند در ماه اول به 10 نفر سرویس دهد، همان سایت با سرور های قویتر (که قیمت ناچیزی دارند) میتواند ماه بعد همان سرویس را به 10 میلیون نفر عرضه کند. پس استارتاپها کسب و کارهایی هستند که رشد بالایی دارند و (معمولا از طریق نرم افزار و فناوری) میخواهند به مقیاس پذیری برسند. توضیح پیچیدهتر: حالا شاید با خودتان بگویید که چه خوب، اگر میشود سرویس با ارزشی ارائه کرد که با هزینههای ناچیز میلیونها کاربر داشته باشد، چرا همه استارتاپ نمی زنند؟ چون در حال حاضر هیچ فرمول ثابتی برای راه اندازی و رشد یک سرویس استارتاپی وجود ندارد. هیچ کس نمیتواند به شما بگوید که اگر فلان کار را شروع کنید و کیفیت محصولتان خوب باشد، بی شک در ظرف 3 یا 4 سال میتوانید مثل زاکربرگ دنیا را بگیرید و میلیادر شوید. همه استارتاپها در حال جستجو برای پیدا کردن مدل تجاری ای هستند که 1) مقیاس پذیر باشد و 2) مشتریان زیادی جذب آن شود. ترکیب این 2 مورد باعث میشود که خیلی از استارتاپها شکست بخورند. آمار جهانی میگوید که از هر 100 استارتاپ 90 تا از آنها شکست میخورند، و از 10 تای باقی مانده فقط شاید یکی از آنها به موفقیت استارتاپهای معروفی مثل آمازون و فیسبوک و گوگل برسند. اکثر استارتاپ ها هیچ وقت نمیتوانند مشتریان زیادی را جذب کنند. احتمال بالای شکست باعث شده است که استارتاپها به روشهای چابک و ناب، بیشتر و بیشتر رو بیاورند. بجای اینکه از روز اول شرکتی ثبت کنند و سر سهم شراکت با هم دعوا کنند، یک گروه موقت تشکیل میدهند که از طریق آزمون و خطا، راههای مختلفی را امتحان کند. بجای اینکه 6 ماه درب اتاق خود را ببندند و کد بزنند، در ظرف 6 روز یک محصول اولیه ای به تعدادی مشتری عرضه میکنند تا ارزشهای محصول خود را با توجه به بازخورد مشتریان بسنجند. بجای اینکه طرح تجاری 100 صفحهای تالیف کنند و سعی کنند پنج سال آینده را پیش بینی کنند، در 10 ساعت مدل تجاری خود را بر روی بوم کسب و کار پیاده می کنند و قدم به قدم با مصاحبه با مشتریان اولیه خود، به اعتبارسنجی فرضیات کسب و کارشان می پردازند. استارتاپها لازم است با برداشتن قدمهای کوچکتر، حساب شدهتر و با ریسک پایینتر جلو بروند. پس تعریف آکادمیک یک استارتاپ میشود: یک سازمان موقت که در جستجوی یک مدل تجاری مقیاس پذیر و پایدار است. ولی خوب این تعریف هم کاملا تمام زوایا و شرایط یک استارتاپ را توضیح نمیدهد. استارتاپها مثل شطرنج میمانند، قواعد بازی را میتوان در چند دقیقه یاد گرفت ولی حرفهای شدن، پیشبینی نیازهای بازار آینده، و ضریب موفقیت بالا، سالها تمرین لازم دارد. دلیلی که شور و شوق زیادی در ایران پیرامون مباحث استارتاپی است، جمعیت بالا، تحصیل کرده و جوان، به علاوه نفوذ اینترنتی بالای این کشور نسبت به کشورهای منطقه است. همچنین به دلیل راه اندازی 3G توسط اوپراتورهای نسل اول و دوم و رشد بسیار بالای استفاده از تلفنهای هوشمند، فضای مانور و گسترش بالایی در اختیار کسب و کارهای حوزه تجارت الکترونیک و استارتاپ ها قرار گرفته است. امیدواریم موفقیت آنها باعث انگیزه بیشتر در نسل بعدی از کارآفرینانی شود که صرفا به کارمندی و یا داشتن یک کسب و کار کوچک قانع نیستند. به چه نوع کسب و کارهایی استارتاپ گفته می شود؟ - دیجیاتو
استارتاپ چیست؟ استارتاپ ها چه هستند و چگونه دنیای کار و تجارت را تحت تاثیر قرار دادند و آیا هر استارتاپی میتواند موفق و سودآور باشد؟ استارتاپ یا startup، اصطلاحی که اخیرا خیلیها استفاده میکنند و شاید هر روز در مورد آن مطالبی بشنویم و ببینیم و یا اینکه با استارتاپ های جدید آشنا شویم و بخواهیم از آنها استفاده کنیم. در مورد استارتاپ تعاریف متعددی وجود دارد که همهی آنها به یک سلسله ویژگیهایی اشاره دارند که به بیزینسها و فعالیتها، خاصیت استارتاپ بودن را میدهند. تعریفی که نیل بلومنتال مدیر واربیپارکر از کارهای استارتاپی دارد به این شکل است که: کمپانی جدید که راه حلهای خلاقانه و جدیدی در رویارویی با مسائل دارد اما هیچ ضمانتی برای موفقیت ایده و شرکت وجود ندارد. در فرهنگهای عمومی دیگر هم از استارتاپ به این شکل یاد شده که: استارتاپ یک کسب و کار جدید است، کسب و کاری که حول فناوری و تکنولوژی ایجاد شده و یا اینکه شرکتی که از ایدههای اولیه شروع میکند و به موفقیت و رشد بالایی دست مییابد. یک تعریف کلی همانطور که دیدیم عموم تعاریف یک مفهوم را شامل میشوند که شاید هر کدام از آنها بخشی از ویژگیهای استارتاپ را توصیف میکنند. اگر تمام این تعاریف خلاصه و مختصر را کنار هم بچینیم، احتمالا به یک تعریف کلی دست خواهیم یافت. در تعریف کلی کمپانی استارتاپ و یا ایدههای استارتاپی باید بگوییم که، کمپانی یا مجموعهای تشکل از افراد خوشفکر با ایدههای جدید و نوآورانه در کنار یک دید متفاوت اما صحیحی از مسائل است که تلاش دارد با کمترین امکانات و هزینهها، راهحلهای خلاقانه و جدیدی ارائه دهد و بتواند آن ایدهها و راهحلها را به وسیلهی تکنولوژی و فناوریهای نوین در اختیار مورد استفاده قرار دهد. مساله یا مشکل؟ موضوع اصلی فعالیت شرکتهای استارتاپ ارائهی راهحلهای مناسب در برخورد با مسائل است. اما آیا این مسائل صرفا مسائلی هستند که یافتن راه حل برای آنها ضروری نیست و یا اینکه از مرحلهی مساله عبور کرده و به یک مشکل تبدیل شدهاند؟ در پاسخ باید بگوییم: برخی از مسائل پیش رو جزو آن دست از مسائلی هستند که به عنوان یک دغدغه برای عموم مردم مطرح است و ذهن همگان را به خود مشغول کرده است که تجربه ثابت کرده معمولا کسی راه حلی برای این موضوعات ندارد به طور مثال آبگرفتگی معابر در روزهای بارانی و ایجاد بحران ترافیک و حمل و نقل. یکی از روشهای معروف حل مسائل، روش تقسیم و غلبه میباشد که توسط شخصیت معروف فرانسوی یعنی ناپلئون بناپارت ابداع شد. دستهبندی دیگر موضوعاتی است که شاید برای بیشتر افراد موجود در یک جامعه به عنوان دغدغه محسوب نشود و شاید برخی اصلا به آن موضوعات توجهی نداشته باشند. اینجاست که شاید یک فرد با ایدههای استارتاپی بتواند اوج تواناییهای خود را نمایان سازد و وجه تمایز خود با سایرین را به رخ بکشد. به نظر میرسد این بخش یکی از مهمترین بخش ایدههای استارتاپی موفق میباشد که در واقع مرحلهی جرقه یا استارت یک فکر است. در توصیف چرایی مهم بودن این مرحله میتوان گفت دقیقا در این مرحله است که مساله مطرح میشود، ایده و راه حل ایجاد میشود، مهم و موثر بودن مساله مشخص میشود، کاربردی بودن ایده مشخص میشود و مهمتر از همه، وجه تمایز و مرز بین استارتاپ موفق و استارتاپ ناموفق و بهدرد نخور شکل خواهد گرفت. سوال: چگونه موفقیت یا شکست ایده در همان ابتدا مشخص خواهد شد؟ توجه داشته باشید؛ منظور این نیست که موفقیت و یا شکست یک پروژه از ابتدا برای افرادی که میخواهند استارتاپ را راهاندازی کنند مشخص است. منظور این است که زمانی که یک ایدهی استارتاپی در جهان هستی شکل میگیرد، موفقیت و یا شکست آنهم در جهان شکل میگیرد یعنی تا زمانیکه استارتاپی وجود ندارد موفقیت و شکستی هم وجود نخواهد داشت اما به محض اینکه یک استارتاپ یا ایده تولید میشود، بلافاصله موجودیت موفقیت یا شکست هم برای آن ایجاد میشود. شاید درک این موضوع کمی پیچیده به نظر برسد. برای توصیف بهتر این موضوع به طور مثال تا زمانی که یک فرد ماشین ندارد، با رویداد خراب شدن خودرو هم مواجه نخواهد شد. اما به محض خرید یک خودرو یک اتفاق جدید به لیست اتفاقات احتمالی آن فرد اضافه خواهد شد و یک موجودیت جدید ایجاد میشود. این مساله چه ارتباطی با موفقیت یا شکست استارتاپ دارد؟ شاید درک ارتباط بین این مساله و موفقیت یا شکست پروژه استارتاپ کمی پیچیده باشد. برای اثبات ارتباط مستقیم بین این دو موضوع باید در نظر داشت که: یک فرد یک ایده را خلق میکند، پس به واسطهی خلق آن ایده یک موفقیت یا شکست ایده هم خلق میشود. در نتیجه همان فردی که ایده را ایجاد کرده، موفقیت یا شکست ایده را هم خلق کرده است. اینجاست که پیروزی یا شکست مشخص میشود اینجاست که تفاوت بین یک استارتاپ موفق و ناموفق مشخص میشود. یعنی در همان ابتدای کار اگر درک درستی از مساله شکل گیرد و یک راه حل متفاوت و کاربردی هم ایجاد شود و مسیر تکمیل راه حل به درستی طی شود موفقیت کسب خواهد شد. در نتیجه نوع نگاه یک فرد به مسائل قدرت تجزیه و تحلیل و پیشبینی یک فرد در موفقیت ایدهی او بسیار موثر و شاید مهمترین مساله باشد. مساله را تجزیه و تجلیل کنید باید مسائل را تجزیه و تحلیل کرد. در انجام کارها و حل مسائل، کلی نگری را کنار بگذارید. مسائل را به اجزای کوچک تقسیم کنید و ببینید آیا میتوانید راه حل درستی برای آن مسائل ارائه دهید؟ بعد از تجزیهی مسائل به بخشهای کوچکتر سعی در تحلیل یا حل مسائل داشتهباشید. همانطور که میدانید یکی از روشهای معروف حل مسائل، روش تقسیم و غلبه میباشد که توسط شخصیت معروف فرانسوی یعنی ناپلئون بناپارت ابداع شد. میتوانید برای شروع یک ایدهی استارتاپی، بعد از به وجود آمدن مساله در ذهن خود، چند سوال را مطرح کنید که اگر توانستید برای آنها جواب مناسبی بیابید میتوانید به مرحلهی بعد رفته و ایدهی خود را گسترش دهید. سوالاتی مثل سوالات زیر: آیا این مساله ارزش صرف زمان و ارائهی راه حل دارد؟ آیا این مساله برای سایر افراد هم مهم میباشد یا خیر؟ آیا من اولین نفری هستم که به این مساله توجه دارم و میخواهم راه حل ارائه کنم؟ آیا راهحلهای مناسبتری نسبت به ایدهی من وجود ندارد؟ اهمیت نوع دیدن مسائل به طور مثال فرض کنید فردی در ایستگاه اتوبوس نشسته است و زمانی که در حال تماشا کردن نحوهی پرداخت پول توسط مسافرین به راننده میباشد از خود میپرسد آیا راه حلی بهتری برای پرداخت پول مسافر به راننده وجود ندارد؟ همین سوال ساده باعث به وجود آمدن ایدهی کارت بلیط و ایجاد یک انقلاب فناوری در جوامع میشود. نکتهی آخر معمولا در بین افرادی که میخواهند استارتاپ های جدید راهاندازی کنند، افرادی هستند که به فکر نوآوری و ارائهی راه حل جدید نیستند. این افراد منتظر هستند تا یک ایدهی جدید طراحی و تولید شود که اگر موفق بود بتوانند بروند و نسخهی دوم آن استارتاپ را ایجاد کنند. این کار خیلی جالب به نظر نمیرسد و معمولا نتیجهی مطلوبی هم در مقایسه با ایدهپرداز اولیه نخواهد داشت. پس بدانیم موفقیت از آن کسانی است که برای اولین بار یک ایده را درست میکنند و تمرکزشان روی کار خودشان است. https://article.tebyan.net/378298/%D...C%D8%B3%D8%AA-
استارت آپ چیست؟/بررسی نقش استارت آپ در رونق کسب و کارهای نوپا استارت آپ (Start-Up) رویکرد و مفهومیست، که در کمتر از یک دهه توانسته است در دنیای کارآفرینی، انقلاب بزرگی کند اینکه بتوان بر اساس یک ایده درآمدزا، سیستم و یا سازمانی را متولد کرد و به آستانه رشد و سرمایه گذاری رساند.العالم _ ایران / علمی "استارت آپ" واژه ای است که در سال های اخیر در ادبیات فناوری کشور ما وارد شده است. استارت آپ(رویداد شتاب)چیست؟ استارت آپ یا معادل فارسی آن رویداد شتاب، رویدادی است که به منظور راه اندازی شرکت ها و کمپانی های نوپا برگزار می شود.بنا به تعریف متخصصان استارت آپ یک کمپانی نوپا است که راهحلی نوین را برای یک مساله ارائه میکند؛ در حالی که تضمینی برای موفقیت کمپانی از طریق راه حل ارائه شده وجود ندارد. برخی نیز استارت آپ را فرهنگ نوینی برای اندیشههای نو و خلافیت برفراز ایدههای موجود میدانند که هدف از آن برطرف کردن مشکلات موجود در نقاط کلیدی است که به عنوان پاشنهی آشیل راهحلهای موجود شناخته می شوند.در هر صورت در چند سال اخیر شاهد برگزاری استارت آپ های فروانی با موضوعات مختلف در سطح کشور بوده ایم و شاهد این هستیم که روز به روز به تعداد این استارت آپ ها افزوده می شود.به نظر می سرد اگر بتوان استانداردهای لازم را در برگزاری استارت آپ رعایت کرد تاثیر گذاری خوبی در کسب و کار در پایان آن شاهد خواهیم بود. حسین مهدی زاده معاون پژوهشی دانشگاه ایلام در این توضیح واژه استارت آپ گفت:استارت آپ ویکند یک رویداد آموزشی،تجربی در سراسر دنیاست که در سه روز متوالی برگزار می شود که در این دوره سه روزه شرکت کنندگان ایدههایشان را مطرح می کنند و سپس هر کدام گروهی را تشکیل داده و هر گروه ایدهای را اجرا می کنند. وی در مورد تاثیر استارت آپ در رشد کسب و کار اظهار کرد:برگزاری اینگونه برنامه ها منجر به شکوفایی ایده های خلاقانه افراد می شود و در صورت حمایت می توان زمینه تجاری سازی این افکار و رونق اشتغال زایی را فراهم کرد. مهدی زاده خطر نشان کرد:استارت آپ یک تجارت نوپا در قالب یک شرکت یا سازمان موقت است که در پی ایجاد و راهاندازی یک مدل تجاری جدید در زمینه خاصی است. استارت آپ ویکند معمولا در هر استارتاپ ویکند 100 نفر حضور دارند. از این 100 نفر تعدادی ایده مطرح میشود. این ایدهها لزوماً تعدادش 100 تا نیست. برای مثال ممکن است 60 ایده مطرح شود. این 60 ایده داوری میشوند و از بین آنها 10 ایده انتخاب میشود. هرکسی یک دقیقه فرصت دارد تا ایده خودش را بگوید. این زمان یک دقیقه، با ثانیه شمار اندازه گیری می شود و شما نمیتوانید یک ثانیه بیشتر صحبت کنید. یک دقیقه فرصت دارید.ایدهها شماره گذاری میشود و کلیه شرکت کنندگان می توانند رأی دهند. پس از رأی گیری و تعیین 10 ایده برتر، 10 نفر صاحب این ایده ها باید در بین 90 نفر باقی مانده، تیم خود را انتخاب کنند. کسانی که در استارتاپ ویکند حضور دارند، 3 نوع تخصص دارند؛ اول کسانی که تخصص ICT دارند و به نوعی برنامه نویس هستند. افراد دوم کسانی هستند که در حوزه گرافیک تخصص دارند. دسته سوم نیز افرادی هستند که متخصصین کسب و کارند. ترکیب این 3 باعث میشود ایده ای پرورش پیدا کند. افراد صاحب ایده باید ترکیب مناسبی از این 3 تخصص را در تیم خود جمع آوری کنند. اگر تیمی که جمع شده تناسب نداشته باشد، وظیفه نماینده استارتاپ ویکند جهانی این است که این تناسب تیمها را برقرار کند. به نحوی که در هر تیمی از این 3 تخصص حتما وجود داشته باشد. در پایان چهارشنبه شب، 10 تیم شناخته شده و آماده میشوند تا کار را به صورت جدی کلید بزنند. در روز سوم نیز نماینده ۱۰ گروه ایده های خود را مطرح می کنند و در پایان ۳ طرح برتر این استارت آپ معرفی شده و جوایز خود را دریافت یم کنند. جایگاه ایران در جهان مطابق با گزارش دیدهبان جهانی کارآفرینی (GEM) و مؤسسه کارآفرینی و توسعه جهانی GEDI که در سال گذشته منتشر شده و مربوط به پایان سال ۲۰۱۶ میلادی است، برآوردها نشان میدهد که ایران از حیث کارآفرینی نوپا و استارتآپ در رتبه ۲۳ جهان قرار دارد و وضعیتی مشابه کشورهای چین و استرالیا را ایجاد کرده است. این بررسیها حاکی از آن است که در بحث کارآفرینی نوپا، کشور سنگال، لبنان و برزیل در ردههای پایین قرار دارند و ایران در سطح متوسط این جدول ردهبندی دیده میشود. البته در این بررسیها مشخص شده که وضع ایران در شاخص خروج از کسبوکار نوپا مناسب نیست. این شاخص مربوط به تعطیلی کسبوکاری است که فرد قبلا آن را ایجاد یا مدیریت کرده است. در این شاخص وضعیت ایران در حد کشورهایی مانند سنگال و لبنان است و از این حیث، اوضاع برزیل بهتر از ایران ارزیابی شده است. در سال ۹۵، با هدف توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا بانک اطلاعاتی این کسبوکارها از سوی وزارت ارتباطات ایجاد و در مرحله اول ۹۳۰ کسبوکار شناسایی شد و بیش از ۵۵۰ ایده استارتآپی به ثبت رسید. آخرین آمارهای ارائهشده از سوی وزارت ارتباطات حاکی از آن است که در یک سال اخیر بالغ بر هزارو ٢٢٧ استارتآپ در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ایجاد شد و دوهزارو ٥٠٠ واحد کسبوکار مرتبط با این فعالیتها شکل گرفت. نقش استارت آپ ها در کسب و کار نوپا کامران طاهر پور رئیسپارک علم و فناوری ایلام در خصوص نقش استارت آپ ها در توسعه فناوری و حل مشکل عدم اشتغال در بین فارغ التحصیلان اظهار کرد:نقش استارت آپ ها در توسعه فناوری در کشورهای مختلف از جمله ایران بسیار مهم است و ابزاری مثل استارت آپ می تواند کمک بسیار زیادی به توسعه کسب و کار های نوپا داشته باشد و در نهایت منجر به اشتغال زایی شود که این شاخصه ها از اهداف مهم اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش بنیان نیز هستند به طوری که در بعضی کشورهای به طور روزانه استارت آپ برگزار می شود چون به اهمیت این رویداد به منظور رشد کسب و کارها واقف هستند،البته در چند سال اخیر با کمک معاونت علمی ریاست جمهوری و نهادهای مختلف در کشور ما استارت آپ های زیادی برگزار شده است که در مجموع نتایج این استارت آپ ها مثبت بوده است. حسین مهدی زاده نیز در مورد تاثیر استارت آپ ها در بهبود فضای کسب و کار گفت:استارت آپ ها در ارتقای فرهنگ فناوری موثر هستند یعنی قبلا خیلی از جوانان ما دغدغه ای در مورد تولید ثروت از علم فناوری نداشتند و بعضا اصلا در خصوص ایده ای در ذهن نداشتند.اما استارت آپ ها در موضوعات مختلف در کشور باعث شده است استقبال جوانان از استارت آپ و همچنین جشنواره ای ایده های ثروت ساز بسیار بالا باشد و خیلی از همین فارغ التحصیلان نیز پس از برگزاری استارت آپ به صورت هسته ها و واحد های فناور توانسته اند در پارک های علم و فناوری و نیز مراکز رشد مستقر شوند. تناسب هزینه ها و نتایج استارت آپ ها در ایران کامران طاهر پور رئیس پارک علم و فناوری استان ایلام در پاسخ به این سوال که آیا نتایج استارت آپ های برگزار شده در ایران با هزینه هایی که برای برگزاری آن ها صرف شد تناسب دارد یا خیر اظهار کرد:طبیعی است که برای شروع هر کاری ابتدا باید هزینه هایی را پرداخت کرد و نمی توان انتظار داشت که از ابتدا نتایج مطلوب را به دست آورد،به طور مثال برای فرهنگ سازی روی یک مسئله شما مجبورید هزینه های برای تبلیغات انجام دهید ولی وقتی آن فعالیت به نتیجه رسید خیلی از هزینه ها را می توان دوباره به دست آورد. مشکل اصلی استارت آپ ها در ایران حسین مهدی زاده معاون پژوهشی دانشگاه ایلام در مورد مشکل اصل استارت آپ ها در ایران گفت:نهادینه نشدن اقتصاد و راه اندازی کسب و کار در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی مهمترین چالشی است که باعث کاهش تاثیر استارت اپ ها در کشور شده است. وی اضافه کرد :فارغ التحصیلان دانشگاهی ما باور نکرده اند که می توانند کسب و کار راه اندازی کنند و هنوز به دنبال استخدام در شغل های دولتی هستند در حالی که اگر این باور در بین آن ها به وجود بیاید قطعا برگزاری این استارت آپ ها می تواند در رشد کشب و کار پایدار بسیار موثر باشد. کامران طاهر پور رئیس پارک علم و فناوری ایلام نیز در این خصوص اظهار کرد:نکته مهمی که در این موضوع وجود دارد این است که ما باید این الگوی استارت آپی را که یک الگوی وارداتی است متناسب با شرایط دانشی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی کشور خود همگام کنیم.یعنی متناسب با شرایط کشورمان یک الگوی استارت آپی داشته باشیم.یکی از دلایلی که به استارت آپ،الگوی شتاب نیز می گویند نیز همین مطلب است که می خواهیم تلاش کنیم .پس بر این اساس لازم است که صاحب نظران و محققین ما یک الگوی استارت آپی ملی را طراحی کنند تا بتوانیم از مزایای و فرصت های استارت آپ متناسب با شرایط کشور خود استفاده ببریم. هر ساله به تعداد استارت آپ های برگزار شده در کشور ما افزوده می شود و آن چیزی که اهمیت دارد استاندارد برگزار کردن استارت آپ ها و دور نشدن از هدف نهایی برگزاری این چنین برنامه هایی که همان رونق اشتغال و کسب و کار پایدار در کشور است باید مد نظر متولیان علمی کشور قرار گیرد. استارت آپ در کشور ما مفهومی تازه و نوپا است و هنوز برای قضاوت کردن همه جانبه در باره این موضوع خیلی زود است.باید منتظر بود و دید در آینده چه اتفاقی می افتد. خبرگزاری علم و فناوری استارت آپ چیست؟/بررسی نقش استارت آپ در رونق کسب و کارهای نوپا
استارت آپ چیست ؟ موفق شدن این نوع شرکت ها در گوشه گوشه ی دنیا باعث شده تا بسیاری به این مقوله علاقمند شوند. در ایران هم مانند بسیاری از جاهای دنیا ، همین تب استارت آپ در جریان است. به همین دلیل با جستجوی این کلمه دنیایی از مقالات و مطالب در اینترنت در دسترس شما قرار خواهند گرفت. این حجم علاقمندی دلیلی شد تا سلسله مطالبی را به صورت قدم به قدم و به زبان ساده در این باره ارایه کنم. ابتدا باید استارت آپ را تعریف کنیم. به چند صورت می توان استارت آپ را تعریف نمود که ابتدا یک تعریف ساده ای از آن را در اینجا ارایه می کنم. استارت آپ به کسب و کاری گفته می شود که بخشی از آن مبتنی بر فناوری باشد. گرچه به کلیه ی کارهایی که بر پایه فناوری باشد استارت آپ نمی گویند ، اما قطعا بخشی از فرایند یک استارت آپ بر پایه ی فناوری می باشد. (منظور از فناوری موبایل یا کامپیوتر و یا اینترنت و امثال این هاست.) در ادامه تعاریف کامل تر و بهتری از استارت آپ را می آوریم که در صورت علاقمندی شما با این مقوله ، توجه شما را به آن جلب می کنم. تعریف دوم را با ذکر یک مثال شروع می کنم. تصور کنید شما در مرکز شهر یک فست فود با مساحت 10 متر مربع و 5 کارمند و مثلا روزی 300 مشتری دارید. حال اگر با مشکل کمبود جا و سرعت خدمات دهی مواجه باشید و بخواهید ظرفیت خود را به 600 نفر برسانید باید احتمالا باید مساحت خود را به 20 متر و تعداد کارگران را به 10 نفر برسانید. این یعنی هزینه ی کسب و کار شما به نسبت درآمد شما افزایش پیدا می کند. اگر در کسب وکاری رشد در آمد ها با هزینه ها نامتناسب باشد(یعنی مثلا به ازای یک واحد هزینه بیشتر درآمد شما 10 برابر شود) کسب و کار مقیاس پذیر نامیده می شود. حال که با این مفهوم آشنا شدید می توانید به راحتی حدس بزنید که استارت آپ ها جزو دسته ی کسب و کارهای مقیاس پذیر هستند. البته در تعریفی نانوشته استارت آپ ها معمولا با رشد نجومی در آمد به ازای هزینه مواجهند. نمونه ی آن ها واتس آپ است که در حالی 13 میلیارد دلار قیمت گذاری شد که تنها 50 کارمند داشت. و یا نرم افزارهایی مانند دیوار و یا کافه بازار که تعداد کارمندان و هزینه های بسیار پایینی نسبت به درآمد هایشان دارند. شاید تا اینجا علاقمند شده باشید که یک استارت آپ برای خودتان راه اندازی کنید اما خبر بدی برای شما دارم. مقیاس پذیری که در بالا به آن اشاره شد در مورد استارت آپ ها قابل پیش بینی نیست. حتی موفق ترین سرمایه گذار های دنیا هم نمی توانند موفقیت یا عدم موفقیت پروژه های خود را دقیقا بدانند. و برای سرمایه گذاری در استارت آپ ها که در مقاله ای به آن اشاره خواهم کرد حتما سبدی از انواع استارت آپ را در نظر می گیرند.این عدم پیشبینی به حدی بزرگ است که آمار ها خبر از 90 شکست به ازای 100 راه اندازی می دهد. گرچه موفقیت واقعی شاید نصیب دو یا سه تا از این 100 استارت آپ شود. البته مشکل دیگری هم در این زمینه وجود دارد که جذب مشتریست. در زمانی که این مقاله را به نگارش درمی آورم دولت با انواع مختلفی از سبد های تشویقی قادر به جایگزین کردن تلگرام با یک نرم افزار وطنی نیست و هیچ نرم افزاری نتوانسته توجه مشتریان را به خود جلب نماید. این مشکل در همه جاهای دنیا وجود دارد که البته دلایل بسیاری هم می تواند داشته باشد که بسیاری از آن ها حتی قابل کشف نیستند. این احتمال شکست بالای استارت آپ ها باعث شده تا متد و روش هایی برای کم کردن هزینه ی این شکست به کار گرفته شود. مواردی چون متد اجایل یا چابک و دیگر روش ها که به آن ها اشاره خواهیم کرد. امیدوارم در ادامه با ما همراه باشید. https://vindi.ir/article/%D8%A7%D8%B...8C%D8%B3%D8%AA
استارت آپ چیست؟ استارتاپ ها شرکتهای نوپایی هستند که معمولا بر پایهی ایدهای نو شکل میگیرند. ایدهای که در بدو شکل گیری هیچ چیزش مشخص نیست و ریسک بالایی دارد. مدل کسب و کار در آغاز کار مشخص نیست و حتی بخش مشتریان در نظر گرفته شده نیز در حد فرض است. از بهترین مثالها و موفقترین استارتآپهای جهان میتوان به گوگل، مایکروسافت، اپل و... اشاره کرد. شرکتهایی که با یک ایدهی ساده شروع به کار کرده و به درآمدهای میلیاردی رسیدهاند و امروز بر دنیا تاثیر میگذارند. براساس یک تعریف کلی: استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر بوجود آمده است. در واقع استارتاپ یک شرکت کارآفرینی است، استارتاپ ها، معمولا حول ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، با ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها، به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد. معمولاً یک شرکت نوپای موفق قابلیت رشد بیشتری نسبت به یک شرکت جا افتاده دارد، یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینهٔ رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد. البته نمی توان به هرشرکت نوپایی استارت آپ گفت شرکت های مقلد از نمونه های دیگر، شرکت هایی که ازکارمندان ناراضی یک شرکت بزرگ به وجود آمده و امثال این ها را نمی توان در زمره شرکت های استارتاپ جای داد. روند کلی کار استارتاپ ها به این شکل است که با چند نفر از دوستان نزدیک شروع به کارمی کنند. شرکتی را ثبت کرده و مدیر عامل آن شرکت مشخص می شود، پروژه کم کم پیشرفت می کند و تعداد پرسنل زیاد خواهد شد این اتفاقی است که بطور پیش فرض در هر استارتاپی رخ می دهد. پس ایده راه اندازی کسب و کار حرف اول را می زند، ایده را بسنجید، ارزیابی کنید و بعد تصمیم به ایجاد شرکت بگیرید! از منطقی که اول شرکت بزنید، ثبت کنید و مراحل قانونی را طی کنید، اجتناب کنید. مراحل قانونی و ساختار اداری ایده شما را خشک می کند. ایده را رشد دهید بعد قانون و شرکت را در درون آن قرار دهید. یک نقطهی خوب برای شروع افرادی هستند که در دور و بر شمایند و به آنها دسترسی دارید. ایدههای بزرگ همانند یک کاتالیزور همه چیز را به حرکت در میآورند، اما در نهایت در پایان روز تنها فاکتوری که موفقیت یا شکست شرکت شما را مشخص میکند تیمی ست که استخدام کردهاید. ترکیب یک ایده بکر، تیم منسجم و هدفمند و یک لیدر کوشا می توان یک استارتاپ موفق راه اندازی کرد و در اندک زمانی به موفقیت های چشم گیری رسید. http://wikimohtava.com/ArticleShow.a...8C%D8%B3%D8%AA
تعریف استارت آپ چیست؟استارت آپ (به انگلیسی: Startup یا Start-up) را به فارسی به شرکت نوپا ترجمه کردهاند. اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر، حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد. البته ما در متمم، بر اساس ادبیات اصلی مدیریت – و نه معنای رواج یافته – هر نوع فعالیت نوپا را استارت آپ در نظر میگیریم. در اینجا چند تعریف استارت آپ را با هم مرور میکنیم: تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در دیکشنری وبستر استارت آپ یک کسب و کار جدید است (A New Business) (منبع) تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA) کسب و کاری که عموماً حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی دارد. (منبع) تعریف استارت آپ توسط استیو بلنک سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار که قابل تکرار و مقیاس پذیر باشد شکل گرفته است. (منبع) تعریف استارت آپ توسط اریک ریس استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است. [ درس مرتبط: خلاصه کتاب نوپای ناب (Lean Startup) اریک ریس ] تعریف استارت آپ در متمم چیست؟ ما در متمم وقتی از واژه کسب و کار نوپا یا استارت آپ استفاده میکنیم، ویژگیهای زیر را مد نظر داریم: کسب و کاری که قصد دارد ارزش آفرین باشد. کسب و کاری که پایداری برای اعضای آن دغدغه است و فرصت جو است اما فرصت طلب نیست. کسب و کاری که الزاماً مقیاس پذیر نیست. اگر چه طبیعتاً مقیاس پذیری برای آن مزیت و مطلوب است. پس اگر مادر یک خانواده کسب و کاری نوپایی ایجاد کند که فقط هزینه ماهیانه آنها را تامین کند و هرگز بزرگ نشود، همین که پایدار باشد، از نظر متمم یک استارت آپ است. کسب و کاری که ممکن است مبتنی بر تکنولوژی های نوین باشد یا نباشد. کسب و کاری که هنوز در شرایط ابهام است و دوران نوزادی و کودکی خود را طی میکند. بنابراین، اگر شکلهای خاصی از کسب و کار نوپا مد نظر ما باشد، آن را با صفات مربوطه ذکر خواهیم کرد. مثلاً ممکن است چنین اصطلاحاتی را به کار ببریم: کسب و کار نوپا مبتنی بر تکنولوژی های نویناستارت آپ مبتنی بر فن آوری اطلاعاتکسب و کار نوپای خانگیکسب و کارهای نوپای آینده نگرکسب و کارهای نوپای ایجادکننده تحول در بازار (Disruptive) https://motamem.org/%D8%AA%D8%B9%D8%...3%D8%AA%D8%9F/
استارتاپ چیست؟ هدف استارتاپ ویکند آموزش و ترویج کارآفرینی در کشورهای جهان است. به گزارش خبرنگار بازار باشگاه خبرنگاران، اگر بخواهیم به شکلی ساده و ابتدایی استارتآپ را تعریف کنیم: استارتآپ به شرکتهای نوپایی گفته میشود که با یک ایدهی ساده و اولیه شروع میکنند و به سرعت رشد مییابند و به درآمد میرسند. استارتاپ ویکند چیست؟ استارت آپ ویکند یک همایش و رویداد آموزشی- تجربی در سراسر دنیا است که همانطور که از نامش پیداست معمولا در انتهای هفته برگزار می شود. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارت آپ، بازاریاب های حرفه ای و طراحان گرافیک گرد هم می آیند تا انتهای هفته طی 54 ساعت ایده یا پروژه هایی را مطرح و آماده نمایند. ایده اولیه گفته می شود ایده اصلی این گونه رویدادها برای اولین بار در سال 2007 توسط فردی به نام اندرو هاید طرح ریزی شد. در این گروه عده از افراد آخر هفته در مورد یک ایده کسب و کار هم فکری می کردند تا آن را اجرایی سازند. پس از انتشار موفقیت آن همایش آخر هفته دیگری چند ماه بعد از آن، در ونکوور کانادا برگزار شد. سرانجام در سال 2009 این گونه گردهمایی های آخر هفته ای به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی ثبت شد. نحوه برگزاری برنامه همانطور که می دانید برای بررسی و عملی کردن یک ایده به مشورت و مشارکت افراد متخصص در رشته های مرتبط نیازاست و از آنجایی که ایده های استارتاپی در اینترنت متولد می شوند معمولا در این گرو ها برنامه نویس ها، طراحان، بازاریاب ها، مدیران محصول و مشتاقان کارآفرینی گرد هم آمده و ایده هایشان را به اشتراک گذاشته، تشکیل تیم می دهند و محصولی را ساخته و تجارت نوپایی را آغاز می نمایند. معمولا به این شکل است که افرد ایده های خود را بیان می کنند، سپس ایده های برتر انتخاب می شود، گروه هایی تشکیل داده و روی عملی کردن آن ایده کار می کنند، در نهایت در ساعات پایانی استارتاپی ها، ایده هایی که روی آن کار شده بیان می شود، اگر یک دمو از آن آماده شده باشد نمایش داده می شود. در اینجا هم داوران حضور دارند و هم بعضی سرمایه گذران، که با توجه به پتانسیلی که ایده شما برای کسب بازار دارد، روی ایده شما سرمایه گذاری می کنند و ایده های برتر انتخاب می شود. ایده ایده در حقیقت یک طرح ذهنی است. شاید بتوان ایده دادن را اولین گام برای حل یک مشکل یا برآورده کردن یک نیاز دانست. به عبارت دیگر ایده سادهترین راه حلی است که انسان در برابر یک مساله یا نیاز به آن فکر میکند. هر چند میتوان یک ایده را بسط داد و پیچیده کرد که افرادی که خلاقانه محیط اطراف خود نگاه می کنند می توانند ایده های بهتری را برای تبدیل شدن به یک منبع کسب درآمد بدهند. چه ایده ای می تواند استارتاپی باشد؟ قبل از اینکه شما یک ایده را در ذهن خود رشد دهید نیاز است چند موضوع مهم را همیشه مد نظر خود قرار دهید. مدل کسب و کار ایده ای که می دهید چگونه است یا بیان دیگر ایده شما چگونه منابع مالی را در بازار هدف جذب می کند و به سوددهی می رسد. که معمولا افراد متخصص در کارآفرینی با انواع مدل های کسب و کار Business model آشنا هستند که در برنامه های استارتاپی افراد متخصص در این زمینه می توانند مشاوره های خوبی را در مورد ایده شما و مدل های سرمایه گذاری بدهند. اما برای اینکه یک ایده بتواند در محیط وب سرآمد باشد لازم است این سه ویژگی را داشته باشد: ”نوآوری، خلاقیت و ایده پردازی " خلاقیت طبق تعاریف علمی، خلاقیت یا آفرینندگی فرآیند ذهنی کشف ایدهها و مفاهیم، یا آمیزش ایدهها و مفاهیمِ موجود است که توسط فرآیند بینش خودآگاه یا ناخودآگاه تحریک میشود. در واقع خلاقیت یعنی بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یا تبلور یک فکر یا مفهوم جدید که برخی نیز آن را به ترکیب ایدهها یا ایجاد پیوستگی بین ایدهها تعبیر نمودهاند. در تعریفی دیگر خلاقیت بازی با تخیل و امکانات است که در حین تعامل با عقاید، افراد و محیط، منجر به ارتباطات و نتایج جدید و معنادار می شود. نوآوری بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایده ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود، نوآوری گویند. اختراع به معنای «پدید آوردن محصول جدید» است، اما نوآوری فراتر از آن است و به معنای «معرفی محصولی تازه» است که با ابداع و عرضه صورت میگیرد. هدف هدف استارتاپ ویکند آموزش و ترویج کارآفرینی در کشورهای جهان است. اما جدای از هدف آن شما در این گونه گروه ها یاد می گیرید چگونه درست فکر کنید و ایده خود را در جهتی درست و عملی شدن رشد دهید. با افراد و شریک های جدیدی آشنا می شوید که می توانند در پیشبرد ایده شما یا سرمایه گذاری روی آن به شما کمک کنند. در کشور ما نیز یک دوره استارتاپ ویکند برگزار شده است. فراموش نکنید بسیاری از شرکت هایی که در حال حاضر در دره سیلیکونی، قلب فناوری دنیا حضور دارند، ایده های خود را به این شکل مطرح کردند و امروزه به ابر شرکت های فناوری دنیا تبدیل شده اند. https://www.yjc.ir/fa/news/5207698/%...8C%D8%B3%D8%AA
استارتآپ چیست؟ استارتآپ کلمهای است که با رواج رویداد استارتآپ ویکند در ایران همهگیر شد. تعریفی که در این رویداد از استارتآپ رایج شد، متعلق به دکتر استیو بلنک است که میگوید استارتآپ سازمانی موقتی است که در جستوجوی یک الگوی کسبوکار موفق است که تکرارپذیر و مقیاسپذیر باشد ... استارت اپ چیست؟ نگاه کلی اینچنین است که استارتآپ یک مرحله قبل از شرکت شدن است و یک سازماندهی موقتی و جمعی کوچک است که بنیانگذاران آن در یک دفتر کوچک و یا گاراژ یا زیرزمین خانهای جمع شدهاند و برای موفقیت و رسیدن به رویای بزرگشان تلاش میکنند. اما باید توجه داشت که بسیاری از شرکتهای فعال که ساختار حقوقی و شکل و شمایل شرکتی هم دارند همچنان به عنوان استارتآپ شناخته میشوند. برای روشن شدن این موضوع و درک بهتر از استارتآپ لازم است به چند نکته اشاره کنم که استارتآپ چه چیزهایی نیست. نکته اول این است که استارتآپ الزاما کسبوکار کوچک یا متوسط نیست. بسیاری از دولتها از کسبوکارهای کوچک و متوسط یا SME حمایت میکنند تا تولید ملی و خوداشتغالی را افزایش دهند. تفاوتی که وجود دارد این است که در بحث SMEها موضوع ماندگاری و پایداری اهمیت دارد و ماموریت شرکت ایجاد درآمد دائم با ریسک کم است حتی اگر سهم کوچکی از بازار هدف را برای خود حفظ کند و وجود درآمد مستمر بیشتر از رشد در مقیاس بزرگ اهمیت دارد. در استارتآپها اینچنین نیست و مدل تجاری در هالهای از ابهام و آزمایش قرار دارد و استارتآپ نیاز به حمایت مالی دارد و با بهرهمندی از سرمایه اولیه و حمایت سرمایهگذاران است. قاعدتا نسبت ریسک سرمایه به منافع مطالعه شده و شرکت استارتآپی در جستوجوی یک مدل تجاری در ابعاد کلان است به گونهای که در ابعاد مختلف بازار قابل رشد و تکرارپذیر باشد و در نهایت بتواند بازگشت سرمایه مناسبی ایجاد کند. بنابراین ممکن است شما با شرکتی مواجه شوید که ۴۰میلیون دلار سرمایه دارد و شاید دهها کارشناس و متخصص برای آن کار میکنند اما همچنان استارتآپ نامیده میشود. اینگونه شرکتها بایستی در زمان مقرر به مجموعهای از اهداف پیشبینی شده برسند تا بتوانند وارد مرحله بعدی رشد شوند. در صورت نرسیدن به این اهداف ممکن است که حمایت سرمایهگذاران را از دست بدهند و ارزش آنها با افت جدی مواجه شود و یا حتی شرکت منحل و منابع انسانی و فنی آن که قابل تبدیل باشد، جذب یک شرکت و کسبوکار پایدار شود. تفاوت دیگری که میتوانم اشاره کنم، موضوع پتانسیل رشد و استعداد نهفته در یک استارتآپ است. استارتآپ هدف خود را کسب بازار هدف بزرگ قرار میدهد هر چند کوچک شروع میکند و در مقاطع مختلف حمایت سرمایهای میشود اما به قول معروف استارتآپها دنبال یک رویای بزرگ و شاید جهانی باشند و خود را به سهم کوچکی از یک بازار و یک درآمد مستمر و محدود قانع نمیکنند. مخصوصا در عرصه فناوری میکوشند تا با ارائه یک محصول یا خدمت جدید و متفاوت یک بازار بزرگی را که عمدتا به شیوههای سنتی رایج است، مورد هدف قرار دهند و روش رقیب را کاملا به چالش بگیرند و تجربه رایج را کاملا متحول کنند. بنابراین موضوع نوآوری در استارتآپها مطرح است در حالیکه در یک کسبوکار رایج بحث نوآوری و تغییر رفتار بازار به آن شدت مطرح نیست و در یک شرکت غیراستارتآپی تکرار یک کسبوکار امتحان شده و مطمئن برای درآمد مستمر و امنیت مالی کفایت میکند. خلاصه اینکه یک استارتآپ، یک شرکت است ولی هر شرکتی یک استارتآپ نیست و تعریف اولیه استارتآپ در قالب یک سازماندهی قبل از شرکتشدن را بیشتر باید به صورت یک شرکت با مدل کسبوکار در حال آزمایش برای رشد سریع و رسیدن به مدل مطلوب متصور شد. در ایران و بسیاری کشورها یک استارتآپ به خودی خود هویت حقوقی ندارد و معمولا پس از مرحله کوتاهی و یک بلوغ نسبی به صورت یک شرکت حقوقی ثبت میشود ولی همچنان استارتآپ است و اگر رشد متصور را نداشته باشد با خطر جدی شکست روبهرو است. ممکن است شما با شرکتی مواجه شوید که ۴۰میلیون دلار سرمایه دارد و شاید دهها کارشناس و متخصص برای آن کار میکنند اما همچنان استارتآپ نامیده میشود. اینگونه شرکتها بایستی در زمان مقرر به مجموعهای از اهداف پیشبینی شده برسند تا بتوانند وارد مرحله بعدی رشد شوند البته باید تاکید کنم که کسب امنیت مالی برای استارتآپ هم جزو اهداف است اما این موضوع وقتی به دست میآید که مدل کسبوکار از حال ابهام در آمده و اهداف مورد نظر در فرآیند رشد به دست آمده است. این بلوغ کسبوکار در یک استارتآپ منجر میشود که به پایداری برسد و نهایتا توسط یک شرکت بزرگ خریداری شود و یا با مجموعه بزرگ دیگری تلفیق شود و یک سازمان تجاری بزرگ را شکل دهد که دیگر ماهیت استارتآپی ندارد و تکلیف مدل کسبوکارش روشن است، ریسک سرمایهگذاری خیلی کمتر است و بگیر نگیر ندارد. برای روشن شدن بیشتر موضوع میتوانم یک مثال بزنم. یک استارتآپ را با یک نفر مقایسه کنید که کنکور داده و میخواهد وارد دانشگاه شود. اگر این سد اولیه را پشت سر بگذارد دانشجوی دانشگاه میشود و مثل استارتآپی است که برای ایده اولیه موفق به کسب سرمایه شده است. این دانشجو باید درس بخواند و نمرات لازم را برای رفتن به ترم بعدی کسب کند و نهایتا برای مثال با عنوان کارشناسی فارغالتحصیل شود ولی تا وقتی در بازار کار در عمل وارد نشده، از تجربه مهندسی برخوردار نیست و ممکن است حتی بیکار بماند. استارتآپ هم ممکن است زود یک شرکت شود اما تا وقتی به بلوغ نسبی نرسیده و اهداف سرمایهگذاری و رشد را برآورده نکرده همچنان با خطر جدی شکست مواجه است. استارتآپ چیست؟ | ITIRAN
استارتآپ ویکند چیست؟ شاید بهتر باشد قبل از معرفی این رویداد به معرفی خود واژه “استارتآپ” بپردازم. استارتآپ چیست؟ اگر بخواهیم به شکلی ساده و ابتدایی استارتآپ را تعریف کنیم: استارتآپ به شرکتهای نوپایی گفته میشود که با یک ایدهی ساده و اولیه شروع میکنند و به سرعت رشد مییابند و به درآمد میرسند. از بهترین مثالها و موفقترین استارتآپهای جهان میتوان به گوگل، مایکروسافت، اپل و… اشاره کرد. شرکتهایی که با یک ایدهی ساده شروع به کار کرده و به درآمدهای میلیاردی رسیدهاند و امروز بر دنیا تاثیر میگذارند. استارتآپها معمولا نیاز به سرمایه اولیه هنگفتی ندارند و به کمک فناوری توسعه پیدا میکنند، برای موفقیت استارتآپ تکنیکهای متفاوتی مورد نیاز هست که باید آموخته شود. استارتآپ ویکند همانطور که از نامش پیداست یک رویداد کارآفرینی است که در سه روز آخر هفته برگزار میشود. افراد ایدههای خود را مطرح میکنند و از بین ایدههای مطرح شده بهترین آنها با رأی حاضران انتخاب میشوند. صاحبان ایدههای انتخاب شده شروع به تشکیل تیم و جذب تخصصهای مورد نیاز برای پیشبرد ایده میکنند. بعد از تشکیل گروهها روز اول به پایان میرسد. در روز دوم گروهها از اول صبح در مکانی که برایشان تدارک دیده شده حاضر شده و با امکاناتی که در اختیار دارند شروع به اجرایی کردن ایدهی خود مینمایند. در این بین افرادی به عنوان مربی که در زمینههای مختلف دارای تخصص میباشند و یا سابقه ایجاد استارتآپ را دارند گروهها را در جهت اجرایی کردن ایدههایشان راهنمایی و کمک میکنند، با این اوصاف روز دوم کاملاً به اجرایی کردن استارتآپ سپری شده و در این بین ممکن است کارگاههای آموزشی کوتاه مدت هم برگزار شود. با آغاز روز سوم باز گروهها دور هم جمع شده و آخرین تلاشها را در جهت تولید نمونه اولیه محصولشان انجام میدهند و آماده ارائه آن در حضور داوران میشوند. عصر روز سوم زمان بررسی ایدهها و محصول اولیه حاصل از آن ایده است ، بطوری که گروهها با ارائه توضیحات در زمینه توجیه اقتصادی طرح، ارزشی که ارائه میدهد و افرادی که به عنوان مصرفکنندگان نهایی در نظر گرفته شدهاند و… از طرح خود دفاع میکنند. در نهایت سه تیم برتر با رأی نهایی داوران انتخاب میشوند. اما برنده واقعی این رویداد گروههایی هستند که تیم تشکیل شده خود را بعد از رویداد حفظ کرده و با تجربیاتی که به دست آوردهاند استارتآپ خود را تبدیل به یک شرکت سودآور نمایند. همچنین نمایندگانی از کشورهای مختلف دنیا که خود استارتآپهای موفقی را راهاندازی کردهاند با حضور در این رویداد تجربیات خود در اختیار شرکت کنندگان قرار میدهند. شرکت کنندگان با حضور در این رویداد میتوانند جواز حضور در رقابت جهانی استارتآپها را کسب کرده و با موفقیت در این رقابت از سرمایه گذاری غولهای فناوری همچون گوگل، آمازون و… بهره ببرند این همایش همزمان با 200 شهر دنیا در تبریز و در هفته جهانی کارآفرینی برگزار خواهد شد. استارتآپ ویکند تبریز » استارتآپ ویکند چیست؟
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن